ابتدا به سهم خودم خدا قوت عرض میکنم، به تکتک خدمتگزاران در تمامی شعبات کنگره ۶۰ و همه عزیزانی که بدون هیچ چشمداشتی در حال خدمت به همنوعان خود هستند، امیدوارم که بازتاب خدمت صادقانه این عزیزان با مصلحت و حکمت قدرت مطلق گرهگشای چالشهای زندگیشان باشد.
در مورد دستور جلسه هفتگی که موضوع آن، ظرفیت، مسئولیت (نق زدن، قبله گم کردن و حاشیه) است، در وحله اول باید با مفهوم و معنی این کلمات آشنا شویم و معنایی آنها را به درستی برای خود بشکافیم، چراکه هر کدام از این کلمات یک ضلع مثلث را تشکیل میدهند و از قسمتهای مهم آموزش جهانبینی هستند و دانستن معنای آنها به ما در روند بهتر زندگی کمک خواهد کرد. هر دستور جلسهای که در زمره دستور جلسات هفتگی توسط آقای مهندس قرار میگیرد، در پشت آن یک هدفی نهفته شده است که برای به کمال رسیدن و آموزش اعضا کنگره لازم و ضروری است.
ظرفیت یعنی ظرف، این بستگی به خود شخص دارد، اینکه هر کسی برای دریافت آگاهی و پذیرش بعضی از مسئولیتها و یا برای آموزش، ظرف وجودیش چقدر است. یک سفر اولی که وارد کنگره میشود، میبایست هر سمت و تحصیلاتی که دارد، پشت در کنگره گذاشته و وارد شود، به معنی این است که با ظرف خالی و بدون هیچ منیت و غروری وارد شود، اگر طرفش را خالی نکند و بگوید که من مدرک دکترا دارم یا مدیر عامل فلان شرکت هستم، هیچگونه اطلاعاتی نمیتواند دریافت کند و در نتیجه دچار منیت شده و آموزشی نمیبیند.
در کنگره هر چه به جلو پیش برویم و آموزش را کاربردی کنیم، ظرف وجودیمان بزرگ و بزرگتر میشود و در نتیجه پذیرش مسئولیتها برایمان راحت خواهد بود. در مورد قسمت بعدی دستور جلسه که مسئولیت است؛ پذیرش مسئولیت زمانی اتفاق میافتد که من همسفر گوش به فرمان راهنما بوده و فرمانبردار باشم، وقتی این مراحل را طی کردم، قطعاً دانایی من نیز بالا رفته و ظرف وجودیم بزرگتر میشود، در نتیجه میتوانم قبول مسئولیت را با توجه به ظرفیتی با گرفتن آموزشها بهدست آوردهام، بپذیرم. کلمه مسئولیت از سؤال میآید، یعنی اینکه بپرسید و من جواب دهم و به معنی این است که من پذیرش جواب دادن به پاسخهای شما را دارم.
برای قبول هر مسئولیتی میبایست، هدف داشته و بدانیم که وقتی من همسفر به عنوان مثال؛ در بخش سایت، مسئول کارت، نگهبان، دبیر و ... میخواهم خدمتی را بپذیرم، چه هدفی دارم؟ چه چیزی میخواهم از این جایگاههای خدمتی کسب کنم؟ آیا ظرفیت خودم را به عنوان مسئول کارت و یا نگهبان و... بالا بردهام و به آن دانایی رسیدهام که اگر انتقاد یا پیشنهاد به من شد، جبهه نگیرم و سعی کنم که از نکته نظرات بقیه اعضاء در جهت ارتقاء خودم استفاده کنم؟
همه اینها در سایهسار نوشتن سیدی و مطالعه منابع و صد البته کاربردی کردن آموزههای ناب کنگره ۶۰ امکانپذیر خواهد بود. ما انسانها زمانی قبله را گم میکنیم که دچار منیت و غرور شده باشیم و همچنین فردی که دچار این بلا شده است، نمیتواند آموزش ببیند و در نتیجه شروع به حاشیه پراکنی کرده و این باعث حال خرابی خود و اطرافیان خواهد شد.
افرادی که قبله خود را گم میکنند، افراد منفینگر و منفیبافی هستند و هیچ هدفی را در زندگی دنبال نمیکنند و حیران سرگردان هستند، چنین افرادی نه تنها موفق نمیشوند، بلکه روزبهروز حالشان خرابتر از روز قبل خواهد بود و تبدیل به انسان نامتعادلی در زندگی خواهند شد.
وقتی انسان رو به قبله نماز میخواند، یعنی هدفش مشخص است و قبله گم کردن یعنی گم کردن هدف و دور شدن از صراط مستقیم و جستن ضد ارزشهایی که زندگی انسان را به زوال و نابودی میکشاند. اگر من همسفر رهجوی خوبی باشم و فرمانبردار راهنما، ایجنت و مرزبانان باشم و آموزشها را در زندگی روزمره خود پیاده کنم، نه تنها قبلهام را گم نمیکنم، بلکه ذره ذره به آگاهیها و داناییم افزوده میشود و ظرف وجودیم بیشتر شده و در نتیجه میتوانم، از عهده مسئولیتهایم به خوبی برآیم و در مقابله با چالشهای مختلف زندگی به خوبی زندگی خود را اداره کنم. از مطالعه این مطلب بسیار سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ارسال مطلب: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا(لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
241