English Version
English

حرکت درست با تلاش و شناور بودن

حرکت درست با تلاش و شناور بودن

استاد امین در سی‌دی شناور می‌گویند: «هدف اصلی کنگره ۶۰، احیای نیروی انسانی است» و این جشن‌های دیده‌بانی و ... در کنگره باید باعث خوشحالی ما باشد، چون جوامعی خوشبخت هستند که دنبال بهانه هستند که شادی کنند و جوامعی بدبخت هستند که دنبال بهانه هستند که عزاداری کنند. عزاداری و سوگواری بخشی از زندگی است و جایگاه خودش را دارد. خوشحالی و شادی در جمع به وجود می‌آید. انسان هرچقدر خوشحال باشد مثلا ممکن است آهنگ بگذارد و برقصد و شادی کند ولی در آخر در جمع است که می‌توان به شادی لباس رقص پوشید. این یک نکته مهم است که برای انسان بیان می‌کند که بدون جمع حتی بیان شادی امکان‌پذیر نیست.

انسان‌‌های دیگری هستند که می‌توانند یک چیزی را از درون انسان استخراج کنند و بیرون بیاورند‌. بودن انسان‌ها در کنار هم و در جمع خیلی مسئله مهم و با ارزشی است؛ حال یا در جهات منفی یا در جهات مثبت و ساختن؛ مثلا قرار گرفتن در لژیون، در جلسه و کارگاه‌ها همان در جهت ساختن است. همسفران و مسافرانی که به کنگره مراجعه می‌کنند خیلی با هم متفاوت نیستند؛ فرقی که دارند مسافر مصرف مواد دارد ولی همسفر مصرف‌کننده نیست وگرنه هر دو به نسب حالشان خوب نیست و مشکلات زیادی دارند.

انسان‌ها اگر قوانین را بدانند، باید جایگاه خودش را بداند، باید بپذیرد که مشکل دارد و آموزش بگیرد؛ اگر خودش را جای بزرگان بداند، هیچ آموزشی را نمی‌پذیرد. خیلی مهم است که ما بدانیم که کجا باید باشیم؛ مثلاً الان من باید در کنگره و در حال خدمت باشم یا در دانشگاه باشم؛ ولی می‌نشینم در خانه و شاید هزاران کار خوب هم انجام بدهم یا مناجات کنم، کتاب بخوانم، کار عقب افتاده انجام بدهم؛ ولی اینجا من هر کاری انجام دهم انرژی لازم را دریافت نمی‌کنم؛ چرا دریافت نمی‌کنم؟ چون در جایی که باید قرار می‌گرفتم، نبودم و نیاز داشتم که در جای درست خودم باشم. 

به طور مثال کسی که کمر درد دارد، باید به استخر برود چون طبق قانون ارشمیدس آب وزن انسان را صفر می‌کند شاید حتی در حالت نشسته به ستون فقرات آن انسان فشار بیاید و با این حال به باشگاه می‌رود و وزنه می‌زند؛ درحالی که جای آن فرد باشگاه نبود و باید به استخر می‌رفت که راحت راه می‌رفت تا فشار روی استخوان‌هایش نباشد و کمرش خوب می‌شد پس جایی که باید قرار می‌گرفت، نبود و همین باعث حال بد و درد بیشتر شده‌است. پس نکته خیلی مهم همین است که ما باید بدانیم کجا باشیم شاید باید در استخر باشیم یا در همین کنگره، در کارگاه که وقت مشارکت، یک نفر با مشارکت از تجربه خودش بگوید و تو راه حل مشکل خودت را پیدا کنی، شاید تو تنها به کتاب‌خانه بروی و بخواهی راه حل مشکل را پیدا کنی؛ ولی گاهی باید از دیگران از جایی که باید باشی یک چیزی استخراج کنی.

حال مرحله بعدی این است که چگونه در جایی که هستی رفتار کنی؟ ما بعد اینکه در جای مناسب قرار می‌گیریم؛ با کسانی مثل خودمان که حس مشترک دارند، کسانی که مشکل‌شان مانند ما است و بیست سال، سی سال غرق مواد بودند غرق مشکلات و سختی بودند؛ حالا نکته مهم این است که باید با آن‌ها هم حس باشیم، منیت نداشته باشیم، از بالا نگاه نکنیم، اینکه بگوییم من بلدم، من خودم بلد هستم مشکلم را حل کنم؛ باید بگویم که من بلد نیستم و باید یاد بگیرم. شما در هر مرحله‌ای بگویید من بلد هستم حتی اگر راهنما باشید بگوید من راهنما هستم و چند نفر را درمان کردم، بازم از مرحله بیرون می‌روی و این چگونه رفتار کردن است که تعیین می‌کند؛ مثل سنگ باشی و ته آب بری هرچقدر تلاش کنی نجات پیدا نمی‌کنی، یا بخواهی بگویی خودم بلد بودم، مثل همان سنگ به ته آب می‌روی، باید شناور باشی باید تلاش کنی که درست حرکت کنی؛ اول شناور باشی تا بعد در جهت درست بتوانی حرکت کنی.

برای اینکه شناور باشیم و در مسیر درست حرکت کنیم اینجا یک مثلث داریم که به این شکل است؛ ضلع اول اینکه کجا باشیم، ضلع بعدی این است که چگونه باید رفتار کنیم؛ اصول زندگی ساده هستند ما انسان‌ها پیچیده می‌کنیم؛ وقتی انسان‌ها پیچیده شوند مسائل زندگی هم پیچیده می‌شوند پس ما باید با چشم باز رفتار کنیم و از نیروی جمع استفاده کنیم.

رابط خبری: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
نویسنده: همسفر سوگند رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی وحید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .