English Version
English

بخشش مالی تمرینی برای بخشش انسان‌ها

بخشش مالی تمرینی برای بخشش انسان‌ها

ششمین جلسه از دوره چهارم جلسات آموزشی لژیون سردار نمایندگی بهشهر با نگهبانی همسفر نصیبه، دبیری همسفر فائقه و استادی دنور شعبه همسفر زینب با دستور جلسه «دنور» در روز دوشنبه ۲۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

شاکر خداوند هستم که بار دیگر در جمع با محبت لژیون سردار حاضر شدم. دستور جلساتی که در مورد دنور است و تعریفی که از دنور می‌شود؛ یعنی بخشنده و یا انسانی که خیلی راحت می‌تواند رها کند. من باید در مورد دستور جلسه صحبت کنم، می‌دانم که گره بزرگی در وجود من است که سال قبل هم من در مورد همین دستور جلسه صحبت کردم و امسال باز قسمت من شد. به خودم گفتم تو بایستی آنقدر در مورد این دستور جلسه بروی و در خودت بگردی، ببینی گره کارت کجاست. از دیدگاه من سه نوع بخشش داریم؛ بخشش اول این است که باید خودم را ببخشم، بخشش دیگر بخشش مالی است که من احساس می‌کنم بخشش مالی تمرینی است که در ادامه، بخشش انسان‌ها را تجربه کنم و لذتش را ببرم و این برای من خیلی ارزشمند است. من با بازی که کنگره راه انداخته بیایم و خودم را به بخشش وصل کنم و بیرون از کنگره بخشش‌های دیگری را تجربه کنم. ما بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم را تکرار می‌کنیم که یکی از صفات بارز خداوند است که قرار است روزی به آن برسیم و نمی‌توانیم جلویش را بگیریم و بگوییم وجود ندارد و ما نمی‌توانیم به آن جایگاه برسیم؛ ولی قرار است همه ما به آن برسیم. چگونه می‌رسیم؟ باید دانایی و تجربه بالا برود و آن‌قدر این دانایی را کاربردی کنیم تا به آن درجه برسیم. شاید رحمان و رحیم بودن در این آیه یک معنی مشابه داشته باشد؛ رحمان، رحمت عام خداوند را اشاره می‌کند که نعمت‌هایش به‌صورت مشترک به همه انسان‌ها یکسان داده می‌شود؛ ولی رحیم، همان رحمت خاصش است که مخصوص بندگان خاص خداوند می‌باشد و ما باید تلاش کنیم که شامل حال ما شود. استاد امین در مورد بخشش گفتند؛ زمانی‌که تو می‌خواهی به بخشش برسی باید چیزی را از دست بدهی، باید خراب شود تا چیز جدیدی درست شود. من در تعطیلات که بودم و با آموزش‌ها و تمرینی که روی خودم کار کردم، فکر می‌کردم آدم بخشنده‌ای هستم؛ ولی دیدم با کوچک‌ترین حرف خیلی راحت به‌هم می‌ریزم، آنجا بود که به خودم آمدم و با مسافرم صحبت کردم که چرا این اتفاق برای من می‌افتد؟ مگر ما بخشش را تمرین نمی‌کنیم؟ مگر ما در کنگره به وادی چهارده نرسیده‌ایم؟ مسافرم به من گفت برو به حوض درونت نگاه بینداز، سوراخ است و نشتی دارد. من احساس می‌کنم ما انسان‌ها همان‌طور که استاد امین هم می‌فرماید از دیگران توقع احترام داریم. من وقتی توقع خودم را از دیگران کم کنم، قطعاً حال خودم بهتر می‌شود و با کوچک‌ترین چیزی به‌هم نمی‌ریزم و این را خودم تجربه کردم. انسان وقتی می‌خواهد به جایی برسد یک نموداری را برای خودش در نظر می‌گیرد، من در مقوله بخشش می‌خواهم به آن نگاه کنم‌، اول که سردار و بعد دنور شدم و به جایگاه بالایی رسیدم، خدا را شکر می‌کنم که این توان را پیدا کردم که دنور شدم؛ پس قطعاً آدم بخشنده‌ای هستم؛ ولی وقتی دانش و آگاهی بالا می‌رود، انسان به جایی می‌رسد که می‌بیند آدم بخشنده‌ای که فکرش را می‌کردم، نیستم و همین‌طور که یادگیری و آموزش ادامه دارد و چیزی به تو اضافه می‌شود و به جایی که به اعتماد به نفس آن صفت می‌خواهی برسی، متوجه می‌شوی چه‌قدر پیچیده ولی قشنگ است. همان چیزی که استاد امین می‌گوید باید درد را تحمل کنی تا از نو ساخته شوی و آن فشاری که وارد می‌شود یک من جدیدی را از من می‌سازد.

جمله قشنگی است که می‌گویند در جامعه‌ای که مردان برای زنان قیام می‌کنند آن جامعه، جامعه ارزشمندی است و جامعه‌ای که ثروتمندان برای فقیران و ضعفا قیام می‌کنند ارزشمندتر است. می‌خواهم به ثروتمندان و نیازمند ربطش بدهم. اگر نگاه کنیم اشاره به این می‌کند که نیاز ما در دل نیاز دیگران است؛ وقتی به اینجا برسیم زندگی خیلی ارزشمند و آن جامعه هم ارزشمند می‌شود، باید دیدگاه ما این‌ شکلی باشد و اگر بخواهیم چرتکه بیندازیم، قطعاً کسی به آن درجه نمی‌رسد که بخواهد از مال و یا هر چیز دیگر ببخشد. یک چیز را بارها به خودم گوشزد می‌کنم؛ اگر به آن درجه از بخشنده‌بودن که دوست داری، نرسیدی نباید بگویی که بخشش وجود ندارد و یا مال من نیست و مال بزرگان است؛ اینجا دارم خودم را گول می‌زنم که باورش نکنم؛ ولی زمانی‌که به باور و ایمان برسی این یک حقیقت محض است، اگر تو خواستی به آن برس و اگر نخواستی باورش نکن؛ ولی اگر قشنگ ادامه بدهی و به وادی چهاردهم برسی آن‌قدر نقطه تحمل ما بالا می‌رود که اگر کسی به ما توهین کرد، می‌بخشیم. می‌خواهم از برکت بگویم که کلمه برکت از برکه می‌آید و برکه هم جایی است که آب زلالی دارد و موجودات در کنار هم با صلح و آرامش زندگی می‌کنند، برکه موج ندارد و آرامش در آن منطقه موج می‌زند. می‌گویند از مکافات عمل غافل نشو، گندم از گندم بروید جو ز جو. اگر تو بذر بخشش را کاشتی قطعاً محبت و بخشش را دریافت می‌کنی و برکت شامل حالت می‌شود. همیشه می‌گویم من آدم بخشنده‌ای نیستم و خدمتی هم که می‌کنم برای خودم انجام می‌دهم، قرار است من با خدمت کردن یاد بگیرم؛ ولی خدا که نمی‌تواند بگوید من نمی‌بینم. امیدوارم ما قدر لژیون سردار و آموزش‌ها را بدانیم، حتماً برویم و بگردیم که چه‌قدر توانستیم تغییر کنیم. من در بیرون از کنگره بخشش را این‌طوری نمی‌دیدم و کاربردی هم نمی‌کردم؛ ولی واقعاً این را مدیون کنگره هستم. با بخشش و خدمت چیزی از من کم نشد و از کنگره آن‌قدر دریافت کردم که در مقابل بخشش من ناچیز است، امیدوارم آموزش‌ها را در بیرون از کنگره کاربردی کنیم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

مشارکت اعضاء؛

همسفر مریم: 

دنور که در حقیقت بخشنده بودن و رها کردن است که یکی از صفات خداوند بخشندگی که در وجود هر انسانی نهفته شده، حالا یک انسان می‌تواند این را تقویت کند و پرورش دهد و یا یک انسان آن را تقویت نمی‌کند. افرادی که به این مرحله می‌رسند فکر می‌کنند به آن آگاهی و دانش رسیده‌اند و آموزش گرفتند که باید بخشی از پول خودشان را ببخشند و اگر بخشش نکنند خداوند ممکن است آن پول و مال و ثروت را از آن‌ها بگیرد. افرادی که به مرحله دنوری رسیدند ظرفیت دنورشدن را در خودشان به وجود آوردند و یا آن‌هایی که به مرحله پهلوانی رسیدند ظرفیت پهلوانی را در خودشان حتماً به وجود آوردند که به این درجه رسیدند. خیلی از افراد هستند که امکان توان مالی را دارند و زودتر پنجاه میلیون را پرداخت می‌کنند و خیلی افراد هم هستد در حسابشان دو میلیون دارند و می‌گویند که می‌خواهم دنور شوم و بخشش کنم، چرا؟ چون از خیلی از خواسته خودشان می‌گذرند تا به این مرحله برسند و خداوند هم کمکشان می‌کند. همان‌طوری که آقای مهندس در سی‌دی وادی چهادهم بخش نهم گفت؛ تمنای دل می‌خواهد و خیلی از این افراد تمنای دل دارند؛ یعنی از درون و قلباً می‌خواهند به آن مرحله برسند و به هدفی که دارند می‌رسند یا خیلی از افراد همانطور که استاد امین گفتند: در حقیقت خواسته مثل هسته است که ما باید آن‌ را پرورش بدهیم و اگر آن بذر را پرورش بدهیم و تقویت کنیم به آن خواسته می‌رسیم، ما باید آن خواسته را داشته باشیم و در ذهن خودمان پرورش بدهیم. شاید خیلی از ما هنوز دنور نشده باشیم فقط عضو لژیون‌ سردار باشیم، می‌توانیم این خواسته را در خودمان پرورش دهیم و تقویت کنیم و هر چه بیشتر تقویت کنیم به دنوری که می‌خواهیم، می‌رسیم و بعد از دنوری به مرحله پهلوانی دست پیدا می‌کنیم. در این مسیر افرادی که می‌بخشند می‌دانند که برکت مادی و معنوی به زندگیشان برمی‌گردد و بدون هیچ چشم داشتی آن بخشش را انجام می‌دهند و مطمئناً خداوند روزی دستشان را می‌گیرد. ممنونم از وقت مشارکت.

همسفر فاطمه:

جلسه قبل که شما استاد بودید گفته بودید که من یک جلسه هم غیبت نکردم و در لژیون‌ سردار حضور داشتم، برای اولین بار توفیق حضور در لژیون‌ سردار را دارم، آن سخن شما در ذهنم بود و تلاش کردم تا به لژیون‌ سردار برسم خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما خوبان هستم. چیزی که من اینجا یاد گرفتم و به من ثابت شد اینکه اگر خواسته داشته باشم به آن می‌رسم. من قلباً می‌خواستم که امروز به این جلسه برسم و ان‌شاءالله این توفیق را داشته باشم که واژه بخشندگی در وجود من باشد و خالصانه باشد. این را من تجربه کردم که همه ما این بخشندگی را داریم و این قدرت را داریم حالا یکی کمتر یا یکی بیشتر؛ ولی بی‌توقع و بدون چشم داشت باشد که خیلی شیرین است و من این شیرینی را از زمانی که کنگره‌ای شدم لمس کردم. ما یاد گرفتیم که همان‌طوری که کم‌فروشی فقط روی مال نیست، روی محبت و چیزهای دیگر هم است این هم باید همانطوری باشد. هر کاری خواستم انجام بدهم یا انجام دادم برای هر کسی باشد، عضو خانواده خودم و یا غیره، چه مادی و چه غیرمادی، اگر بدون چشم داشت بود چند برابر آن برگشت داشت و این همان آرامشی است که من امروز دارم و هر کاری که کردم چند برابر آن به من برگشت و لذت آن‌ را بردم. من منتظر این نبودم؛ ولی ایمانی است که به من ثابت شده که نباید توقع داشت و چقدر شیرین است. در هر زمینه سعی می‌کنم توقع خودم را کم کنم. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود وقتی من دعا می‌کنم که دلم می‌خواهد علم کنگره جهانی شود و یا بیماری‌ها درمان شود پس فقط نباید گفتن باشد ما یاد گرفتیم که باید حرکت کنیم، پس احتیاج به حامی دارد همانطوری که مهندس حامی من بود و هوای مرا داشت من هم باید هوای ایشان را داشته باشم که این چرخه به خود من برمی‌گردد. امکان دارد عزیزانی داشته باشم که درگیر این بیماری اعتیاد شوند یا بیماری خاص، وقتی درمان شوند آن آرامش به خود من برمی‌گردد. امیدوارم به آن آگاهی رسیده باشم و آن آموزش را گرفته باشم. ممنونم از وقت مشارکت.

تایپ: همسفر فاطمه، راهنما همسفر زینب (لژیون یکم)، همسفر صدیقه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)

عکس: همسفر رقیه (مرزبان خبری)

ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی نیمایوشیج بهشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .