زمانی که صحبت از وادی اول میشد، تصور میکردم که تمام کارهای خود را با تفکر انجام میدهم؛ اما هنگامی که همسفران درمورد کارهای بدون تفکر و تعقل خود سخن میگفتند و تغییراتی که بعد از ورودشان به کنگره در آنها بهوجود آمده بود با اطمینان کامل در درون خود میگفتم: من همیشه تمام کارهایم را با تفکر و تعقل انجام میدهم و با این وادی مشکلی ندارم. مدتی پیش بهصورت ناخودآگاه ذهن و افکارم متمرکز چندین سال قبل شد و به یاد کارهای بدون تفکر خود در گذشته افتادم؛ چون در آن زمان از روی هیجان و احساس تصمیم میگرفتم و در اکثر اوقات این تصمیمات باعث خراب شدن حال من و مسافرم میشد.
برای من همسفر داشتن دیپلماسی در زندگی مشترک به نوعی اجرایی کردن وادی تفکر محسوب میشود؛ سالهای زیادی از زندگیام را با محرومیت از چنین تفکری سپری کرده بودم. دانستن این که بتوانم در هر شرایطی از زندگیام بهترین تصمیم یا عکسالعمل را اتخاذ کنم، برایم یک هنر تلقی میشود؛ زیرا شرط لازم برای عبور از هر مشکلی یکی بررسی تمام جوانب مشکل و دیگر برخورد عقلانی و به دور از هرگونه احساسی با آن مشکل میباشد.
یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین وادیهایی که من بسیار از آن آموختهام و هنوز هم در حال آموختن و اجرایی کردن آن در زندگی هستم، همین وادی تفکر است. در خاتمه از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم که اولین هنر زندگی که به ما آموختند ایناستکه قبل از انجام هر کاری خوب تفکر کنیم و بیندیشم؛ زیراکه با تفکر، ساختارها آغاز میشوند و بدون تفکر، هر آنچه که در حال ساختن آن هستیم به یکباره فرو میریزد و رو به نابودی میرود و باعث بازگشت ما به جایگاه اول میشود.
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویراستار: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده
همسفران نمایندگی جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
130