ششمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار،به استادی راهنما همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر چنگیز و دبیری همسفر محمدرضا، با دستور جلسه «الهام از رمضان» پنجشنبه 17 اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم همسفر.
خدا قوت به بچهها که امروز در تهیه میان وعدهی اردوی درختکاری مشارکت کردند. راجع به رمضان و دستور جلسه تحقیق کردم و فهمیدم که ریشهی این کلمه از رَمَضَ به معنای حرارت زیاد و سوزانیدن میآید. تعبیری که از این معنا شده این است که در ماه رمضان گناهان ما سوزانده میشود اما از یک منظر دیگر، این موضوع با اتوفاژی هم ارتباط دارد که جناب آقای مهندس در سیدی کاملاً توضیح دادهاند.
موضوع اتوفاژی این است که وقتی ۱۲ ساعت از تغذیه بدن بگذرد، سلولهای ضعیف بدن که میتواند باعث بروز بیماریهای مختلفی شوند سوزانده میشوند. جالب است که فرآیند اتوفاژی به ریشهی کلمهی رمضان که به معنای سوزاندن است مرتبط میشود.
چیزی که در ماه رمضان برای من مهم است مسئلهی پرهیز کردن میباشد. موضوع پرهیز کردن خیلی فراتر و کاملتر از نگاه نکردن به نامحرم و اینگونه مسائل است. من باید حواسم باشد که چه چیزی را میبینم و چه چیزی را میشنوم، حتی باید به نوع موسیقیای که میشنوم دقت کنم. خیلی مهم است که بتوانم از حرف زدن پرهیز کنم؛ یعنی جایی که میتوانم صحبت کنم حرفی نزنم.
ماه رمضان تمرین پرهیز کردن است؛ یعنی من باید نفس سرکشم را مهار کنم. جناب مهندس میفرمایند که حتی اگر نمیتوانید بهصورت کامل روزه بگیرید یکزمان مشخصی را انتخاب کنید و این چالش را اجرا کنید، بهطور مثال اگر روزی یک پاکت سیگار میکشید در ماه رمضان تعداد مشخصی سیگار را در زمان مشخصی مصرف کنید. یا اگر روزه نمیگیرید حداقل چندساعتی که به کنگره میآیید تلاش کنید که از خوردن پرهیز کنید.
ماه رمضان برای من یک الگو است که نمیتوانم ضد ارزشها را یکروزه کنار بگذارم، بلکه باید این کار را بهمرور کمتر کنم. بهطور مثال اردوی درختکاری یک تمرین عملی است. در درختکاری اردوبان حکم مرزبان در شعبه را دارد و من بایستی گوشبهفرمان آنها باشم. من باید تمرین کنم که اگر اردوبان به من کاری را سپرد، حرفی نزنم و همان کار را اجرا کنم یا در صورت لزوم، با اجازه اردوبان میتوانم نظرم را مطرح کنم.
من این موضوع را در خودم مشاهده کردهام که هنگام انجام کارها علاقه دارم که بلافاصله نظر خودم را هم برای بهتر انجام شدن کار مطرح نمایم. امروز در ساختمان سیمرغ چند عدد کارتن آورده بودند که راهنمایم به من گفتند که بالا بمانم و مراقب کارتنها باشم اما من علاقه داشتم که به زیرزمین بیایم و شاهد خدمت اعضا باشم؛ اما فرمان آمده بود که اینجا بایستم، پس من نباید موضع خود را رها میکردم و این موضوع برای من یک تمرین بود.
برای من الهام از رمضان، همان مسئله پرهیز کردن است که بتوانم نگویم، نشنوم و نخورم؛ یعنی مثلاً اگر شیرینی را به من تعارف کردند بتوانم بگویم نه. امیدوارم همه بتوانیم بهره لازم را از ماه رمضان ببریم.
متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ،ویراستاری و بارگزاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا - شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
274