پنجمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار،به استادی راهنما همسفر محمد، نگهبانی همسفر چنگیز و دبیری همسفر محمدرضا، با دستور جلسه «هفته درختکاری» پنجشنبه 10 اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم همسفر.
بخاطر دارم چند سال پیش به دلیل شرایط کاری نتوانستم در اردوی درختکاری شرکت کنم. به همین دلیل، شیفت کارم را ترک کردم و از نزدیکترین جایی که توانستم نهال پیدا کردم و در محل کار خود کاشتم و حس خیلی خوبی دریافت کردم. در درختکاری، همه چیز از یک دانه شروع میشود. دانهای که در دل خاک میگذاریم و با توجه و رسیدگی، آن دانه تبدیل به یک درخت تنومند میشود. با خود گفتم این بذر میتواند نماد انسانی باشد که یک خواسته دارد اما این خواسته چگونه باید کشف شود؟ آیا همه ما انسان ها میتوانیم به خواستههای خود واقف باشیم و خواستههای معقول و غیرمعقول را تشخیص دهیم؟
در پیام یکی از وادیها نوشته بود اینجا خواستههای بشری را شکل میدهد. یعنی یکسری خواسته است که ما داریم ولی یکسری خواستهها هم در راه کنگره شکل میگیرد. ما چه میخواهیم؟ ولی چه خواستههایی شکل میگیرد؟ یکی از نکاتی که برای من جالب بود این است که اگر یک انسان عادی به چند عدد بذر گیاه مختلف نگاه کند، نمیتواند تشخیص دهد که هر یک از این بذرها چه گیاهی است و به چه درختی تبدیل میشود و چه آیندهای خواهد داشت؟ ولی فقط یک باغبان حرفهای یا یک استاد میتواند به بذر نگاه کند و بگوید این چه بذری است و قابلیت تبدیل شدن به چه درختی را دارد و چه پتانسیلی در آن نهفته است؟
یکی از بهترین مثالهای این امر، آقای مهندس دژاکام است. آقای مهندس خواستهها را کشف کرد، به آنها پرداخت، آنها را کاشت و آبیاری کرد و امروزه انسانهای بسیاری از آن دارند ثمر دریافت میکنند و استفاده می کنند. نکتهی دیگر این است که در کلام الله به درختهایی اشاره شده بنام زقّوم که طعم بدی دارند و خاصیتی ندارند. همیشه برای من سوال بوده که این درختان بدطعم و بیخاصیت چگونه کاشته میشوند؟! دیدم که یکسری بذرهایی هم وجود دارند که در بستر نامناسبی کاشته و رشد میکنند و آن بستر، ناامیدی است. بسیاری از خواستههای درونی ما توسط نسیان، کفر و فراموشی در بستر ناامیدی کاشته میشود و با اعمال ضدارزشی آبیاری میشود که ثمرههای بدی دارد و انقدر تنومند میشوند که ما محکوم به استفاده از آنها هستیم. در جهانبینی هم به آن اشاره شده که میگوید ساختارها، آن مرز و نقطهای هستند که تو میخواهی یکسری تغییرات را انجام دهی ولی نمیتوانی و موانع زیادی در سر راهت قرار دارد.
برای کاشت درختهای مثمر ثمر نیاز به صرف فعل، وقت و انرژی است ولی علفهای هرز بهصورت خودکار میرویند و نیازی به صرف انرژی ندارند. پس یکسری درختها هم در تاریکی کاشته میشوند که نیازمند صرف کردن انرژی نیست؛ بلکه غفلت صرف می شود.
از این که به صحبتهای من توجه کردید ممنونم.
تایپ: همسفر کسرا-همسفر سجاد
ویراستاری: همسفر سجاد
ارسال: همسفر دانیال
- تعداد بازدید از این مطلب :
202