دیدهبان محترم مسافر اصغر منصوری با آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند و به مدت ۱۳ ماه سفر کردند که با دستان پرمهر جناب مهندس ۱۳ سال است که آزاد و رها هستند.
با ایشان گفتوگویی صمیمانه ترتیب دادیم که تقدیم نگاه شما مهربانان همیشه همراه مینماییم:
راز رسیدن به جایگاه دیدهبانی چه بوده است و شما چگونه به این جایگاه رسیدید؟
همه افراد در کنگره دوست دارند به جایگاههای بالا برسند ولی مسئله اصلی و مهم این است که شما جایگاه را انتخاب نمیکنید؛ این جایگاهها هستند که شما را انتخاب میکنند. شما زمانی که در سیستم کنگره ۶۰ خدمتی را انجام دهید جایگاه شما مشخص میشود. تازه سفر اول را به پایان رسانده بودم، با شروع ساخت نمایندگی سلمان فارسی قدیم که امروز به ساختمان یاس تغییر نام یافته است به آنجا میرفتم و در ساخت این نمایندگی کمک میکردم، روزی آقای سلامی که مسئول پروژه بودند من را صدا زدند و پرسیدند؛ اینجا چهکار میکنی؟ گفتم؛ دوست دارم اینجا حضور داشته باشم و خدمت کنم همان موقع بنده را مسئول پروژه در اصفهان قرار دادند، کنگره ۶۰ برحسب کاری که انجام میدهیم ما را برای جایگاههای خدمتی انتخاب مینماید.
بهترین تجربه خود را از جایگاه دیدهبانی برای ما بیان نمایید؟
تمام جایگاهها تجربیات خاص خودشان را دارند و به طبع جایگاه دیدهبانی به این دلیل که شما مسئولیت سنگینتر خواهید داشت، مسئولیتپذیری بیشتری را لازم دارد. مهمترین تجربه برای من این است که سعی میکنم همیشه الگو باشم و این تلاش به من بسیار کمک میکند؛ مانند نمازخواندن که انسان را از ضد ارزشها باز میدارد جایگاه دیدهبانی نیز همینگونه است و باید دقت بیشتری در رفتار و کردار خود داشته باشیم و این کار به خود ما کمک شایانی مینماید.
سخنی ماندگار و تأثیرگذار از آقای مهندس که همیشه در ذهن شما باقی خواهد ماند را برای ما بیان نمایید.
آقای مهندس بارها تأکید کردهاند، آن علمی را که فراگرفتهاید به مرحله عمل برسانید.
بهترین روش انتقال پیام کنگره ۶۰ به جامعه چه میتواند باشد؟
بهترین پیام این است که من تغییر کنم و افراد جامعه این تغییرات را در من مشاهده نمایند. قبل از ورود به کنگره همه من را بهعنوان فردی معتاد و بینظم میدیدند امروز شاید ازنظر طرز صحبت کردن فرق کرده باشم اما این مسئله کافی نیست و باید ابعاد گستردهتری از تغییرات را در خود ایجاد نمایم. به قول آقای مهندس؛ اینهمه چریدی دنبهات کو. وقتی جامعه به ابعاد زندگی من نگاه کند، متوجه میشود دیگر آن بینظمی در وجود من نیست. ممکن است قبل از ورود به کنگره هیچکس من را قبول نداشته باشد ولی پس از مدتی به دلیل تغییراتی که در من ایجاد میشود دیگران من را میپذیرند.
لطفا خاطرهای شیرین برای ما تعریف کنید.
یک روز از آقای مهندس سؤال کردم چرا با اینکه بسیاری از اعضاء کنگره در جادهها در حال مسافرت هستند، حادثهای برای آنها رخ نمیدهد و یا این حوادث بهندرت اتفاق میافتد؛ مثالی زدند و فرمودند؛ زمانی که شخصیت برجستهای میخواهد از جادهای عبور نماید، قبل از او نیروهایی به آن مسیر میروند و جاده را ازلحاظ ایمنی چک میکنند اما اگر انسان در صراط مستقیم باشد خداوند مسیر زندگی او را امن میسازد. به یاد دارم یکشب در مسیر گلپایگان بهطرف اصفهان بودم که بعد از صرف شام متوجه شدیم کلید خودرو را داخل آنجا گذاشتهایم و به مدت حدود ۴۰ دقیقه معطل شدیم تا درب خودرو باز شد و من به بچهها گفتم؛ اصلاً نگران و ناراحت نباشید حتماً یک حکمتی در کار است. زمانی که به راه افتادیم متوجه شدیم تصادف شدیدی رخ داده و چندین ماشین مورد آسیب جدی قرار گرفته بودند. به آنها کمک کردیم و پرسیدیم که این اتفاق چه زمانی رخ داده است؟ گفتند؛ حدود ۴۰ دقیقه قبل. همان موقع یاد صحبتهای آقای مهندس افتادم، وقتی انسان در صراط مستقیم و به یاد خداوند باشد خداوند به او کمک خواهد کرد.
کلام پایانی؛
بنده بهنوبه خود هفته دیدهبان را به همه همکاران تبریک میگویم، تفاوتی ندارد انسان در چه جایگاهی است انسان تنها باید آگاه باشد چیزی را که به دست آورده را فراموش نکند زمانی که باحال خراب به کنگره آمد چه چیزهایی داشته است. جایگاهها نباید برای من تفاوتی داشته باشد و این اعمال من است که اهمیت دارد، مهم این است که در این جایگاه چه عملی انجام میدهم، در مورد همسفران باید بگویم آنها نقش بسزایی درروند پیشرفت کنگره دارند و همانطور که بارها گفتهام؛ کنگره ۶۰ فقط مختص به اعتیاد نیست، جمعیت احیای انسانی یعنی بازگشتن به جایگاهی که از آن آمدهایم و باید این بازگشت همراه آگاهی و دانایی باشد، برای همه آرزوی موفقیت روزافزون دارم و همیشه از خداوند میخواهم آقای مهندس را برای همه ما نگه دارند که ایشان توانستهاند با علم خود از درد و رنج بشر بکاهند. درود بر این مرد بزرگ!
تایپ و ویرایش: همسفر سجاد
تنظیم و ارسال؛ همسفر عباس
نمایندگی شیخ بهائی، همسفران آقا
- تعداد بازدید از این مطلب :
689