جلسه نهم از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی دیدهبان محترم مسافر سعید، نگهبانی همسفر علی و دبیری مسافر آرش، با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» و در ادامه تولد 7 سال رهایی راهنما مسافر دانیال در روز شنبه 11 آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر، در رابطه با دستور جلسه وادی یازدهم؛ در این وادی باید ابتدا جهانبینی را فرا بگیریم و فراگیری جهانبینی بستگی به منابع و اطلاعاتی دارد که در اختیار ما است. اگر منابع باشد ولی به قول آقای مهندس توهم دانایی و توهم دانش باشد، جز اینکه انسانها را به دردسر بیاندازد و تلاش و کوشش انسانها را بیاثر نماید حاصل دیگری نخواهد داشت.
زمانی تلاش و کوشش میتواند انسان را به هدف برساند که منابع صحیح و در مسیر دانایی باشند، مسیر دانایی یعنی یک مسیر درست مثل درمان اعتیاد. کسی که مصرفکننده مواد مخدر است زمانی به نتیجه میرسد که منابع صحیح در اختیارش قرار بگیرد، در یک مسیر درست و با کسب دانایی ذرهذره بتواند مشکلش را با اعتیاد حل نماید در غیر این صورت امکان ندارد به نتیجه درستی برسد.
ما در کل دنیا هم داریم میبینیم که روشهای مختلف و متدهای مختلف برای ترک اعتیاد وجود دارد، مصرفکننده تمام سختی را میپذیرد و تلاشش را میکند ولی نتیجه نمیگیرد. در اینجا باید بدانیم که منظور از نتیجه چیست؟
امروز تولد ۷ سالگی دانیال عزیز هم هست رهایی و تولدهای ما گویای نتیجه کار در کنگره ۶۰ است کسی که مصرفکننده مواد مخدر بوده و مشکلات زیادی را هم خودش و هم خانوادهاش داشته است و ترکهای ناموفقی هم داشته، امروز که وارد کنگره ۶۰ شده است با متد DST و همان منابع صحیح اطلاعاتی مسیر را طی کرده، هفت سال از درمانش گذشته و امروز تشکیل خانواده داده و در کل شرایط زندگیاش بهبود یافته است این یعنی نتیجه کار و اصلاً موضوع مواد دیگر مطرح نیست و کنار میرود.
مسئله دیگری که در این وادی مطرح میشود و برای خودِ من بسیار جالب است در رابطه با مسئولیتپذیری کار است حتی نیروهای منفی انسان را به یک عمل ضد ارزشی دعوت میکنند و هیچ اجباری در کار نیست
چون به اختیار انسان احترام گذاشته میشود. حرفهایی از این قبیل که چون خانواده من را درک نکردند و یا مشکلاتی داشتم که مصرفکننده شدم اصلاً قابل قبول نیستند و اینکه من از اختیارِ خود چگونه استفاده میکنم مطرح است و درنهایت اینکه کسانی که بخواهند از چشمهای برخوردار باشند که زلال باشد و منبع انرژی باشند کسانی هستند که از آن چیزی که به دست آوردهاند به دیگران نیز اهدا میکنند یعنی بازپرداخت آن چیزی که به دست آوردهاند.
(1).jpg)
این انسانها، انسانهایی هستند که سرشار از شعف، انرژی و خوشحالی هستند و باعث خوشحالی دیگران نیز خواهند شد چون در این وادی داریم که ممکن است انسان چشمه باشد ولی چشمهای گلآلود و یا چشمهای زهرآلود باشد مانند انسانهایی که حرف زدن، غیبت کردن، ایراد گرفتنها و پشت سر دیگران حرف زدنهایشان همان چشمههای زهرآلود است. امیدوارم با تلاش و اطلاعات صحیح که من به دست میآورم بتوانم در مسیر دانایی حرکت کنم و از چشمهای ناخالص به چشمهای زلال تبدیل شوم مشروط به اینکه خواسته من به حد اعلای خود برسد و من تلاش و کوشش خود را انجام دهم که حتماً امکانپذیر خواهد بود.
امروز هفتمین سال رهایی و تولد دانیال عزیز است؛ دانیال مصرف شیشه داشت و با اوضاع بسیار به هم ریختهای وارد کنگره ۶۰ شد ولی آن چیزی که مهم است و امروز اتفاق افتاده است اینکه دانیال تبدیل به یک چشمه جوشان شده است که خدمت میکند هم در محیط کار، هم در کنگره ۶۰ و هم در خانواده و وقتی ما در یک مرحله که جبران تخریبهای خودمان است قرار داریم در ادامه باید در خانواده و جامعه درست عمل کنیم که حقیقتاً دانیال در این مسئله خوب بوده است.
در ادامه دانیال راهنما شد و سالها خدمت کرد و رهجوهای بسیار خوبی را پرورش داد ولی بعد از اینکه خدمت راهنمایی او به پایان رسید در قسمت مرزبانی به ادامه خدمتهای خود پرداخت، در مسئله درمان سیگار هم دانیال بسیار خوب عمل کرد و مرتب در جلسات ویلیام وایت در پارک طالقانی حضور دارد. منظورم از این صحبتها این است که دانیال بسیار خدمت کردن و چگونه خدمت کردن برایش مهم است و مرتب خودش در حال آموزش دیدن است؛ تمام اینها برای این است که بتواند شاگردهای خوبی را برای کنگره و جامعه آموزش بدهد. بسیار به همه شما، به دانیال و به خانواده محترمش تبریک میگویم و خدمت جناب مهندس دژاکام نیز تبریک عرض میکنم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.

خلاصه سخنان راهنما مسافر دانیال:
سلام دوستان دانیال هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که امروز رسید و امروز را دیدم، از آقای مهندس بسیار سپاسگزارم که این امکان را برای من فراهم کرد و این فرصت به من داده شد که بتوانم دنبال دانیالی بگردم که گمش کرده بودم، از راهنمای خودم آقا سعید بسیار سپاسگزارم که برای رساندن دانیال به خودش راه را به آن نشان داد و آنجایی که داشتم اشتباه میرفتم دستم را گرفت و از تمام اعضای کنگره ۶۰ و تمام راهنماها و همه خدمتگزاران شعبه ارتش تشکر میکنم که من را در این سفر تنها نگذاشتند و از همسفرهای خودم تشکر میکنم که در این مسیر کنارم بودند و من را تحمل کردند.
من در دوران مصرف موادی نبود که مصرف نکرده باشم و خیلی زود با دود آشنا شدم، اولین باری که سیگار کشیدم ۷ سالم بود و اولین باری که تریاک استفاده کردم ۹ سالم بود. من آشنایی با مواد مخدر را در سن خیلی پایین تجربه کردم؛ ولی زمانی که وارد کنگره شدم سعی کردم به تمام صحبتهای راهنمای خودم گوش بدهم و عمل کنم، زمانی که وارد کنگره شدم از لحاظ حافظه بسیار ضعیف بودم که وقتیکه سیدی مینوشتم و زمانی که میخواستم در مورد سیدی صحبت کنم تمرکز برای مشارکت نداشتم و اینقدر این کار را انجام دادم که حدود یک دقیقه از سی دی مهندس میگذشت و من میتوانستم بیوقفه آن را بنویسم.
این نکتهها را برای آن دسته از دوستانی که وقتی مشکلی درست نمیشود و راهکاری جواب نمیدهد پا پس میکشند و شکست را قبول میکنند. این نکتههایی است که آقای مهندس در کنگره ۶۰ به منِ مسافر آموزش میدهد و من آموزشهای کنگره را برای اینکه بهتر زندگی کنم یاد گرفتم و در پایان صحبتهایم از ایجنت محترم علی آقا بسیار تشکر میکنم که مثل یک دوست و یک برادر در کنار من بودند.

خلاصه سخنان راهنما همسفر هانیه:
سلام دوستان هانیه هستم یک همسفر، ابتدا به بنیان کنگره ۶۰، به آقا دانیال و آقا سعید نمکی و به نیلوفر عزیز تبریک میگویم خیلی خوشحالم که این روزها را میبینیم و این تولدها را شاهد هستیم که نوید امید و رهایی را به ما میدهند. آقا سعید هم در صحبتهایشان فرمودند وقتیکه به روش DST مواد کنار میرود تغییراتی در زندگی ایجاد میشود که من خودم به شخصه طی ۷ سال این تغییرات را در دانیال و همسفرش دیدم که از کجا به کجا رسیدند، مانند فیلمهای سینمایی میماند که این تغییرات در زندگی شخصی، در شغل و در رابطه با خانواده، همه تغییرات اتفاق افتاده است. ولی چگونه میشود؟ مگر در کنگره چه چیزی دارند یاد میگیرند؟
وقتی در فضای کنگره قرار میگیریم و جلوتر میآییم متوجه میشویم که یک سری آموزشها است که نگاه ما را تغییر میدهد. به نظر من تولد ۷ سال رهایی خیلی متفاوت است با تولد یک سال، سه سال یا ۵ سال چون بالاخره آدم درمان میشود و بعد یک مدت میرود دنبال زندگیاش اما افرادی که میمانند و تولد ۷ سال به بالا را میگیرند مشخص است که عاشقانه در کنگره خدمت میکنند.
آقا دانیال به خاطر شرایط شغلیاش خیلی سخت میتواند مرخصی بگیرد ولی در این مدت همیشه در کنگره حضور دارد و در حال خدمت کردن است و یا نیلوفر عزیز با دو بچه کوچک به کنگره میآید و عاشقانه خدمت میکند. خانم نیلوفر در جایگاه راهنمای تازه واردین خدمت میکردند و در این مدت با خلوص نیت و با عشق این کار را انجام میدادند و امیدوارم امسال با شال نارنجی نیلوفر عزیز را ببینیم. خیلی ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
خلاصه سخنان همسفر نیلوفر:
سلام دوستان نیلوفر هستم یک همسفر، خیلی ممنونم از خانم هانیه به خاطر لطفی که به من دارند و یک تشکر ویژه هم از آقا سعید دارم. تجربه ۷ سال رهایی و آزادمردی خیلی روز قشنگی است و بسیار حس قشنگی دارد، این روز را اول به مسافرم تبریک میگویم که سختیها را کنار گذاشت و توانست از این موانع عبور کند. به نظر من هرسال که میگذرد چالشهایی در زندگی اتفاق میافتد که ما را امتحان کند. نیروی بازدارنده بهصورت مرموزانهای به سراغ آدم میآید و انسان را وسوسه میکند، نه فقط در بحث مواد مخدر که به شکلهای دیگری نیز برای وسوسه ما خودنمایی میکند ولی ما همینکه بتوانیم با آن دستوپنجه نرم کنیم و بتوانیم صعود کنیم و سقوط نکنیم بسیار مسئله مهمی است. ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر محسن
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
1172