مصاحبه اعضای سایت «همسفران نمایندگی کریمان» با اسیستانت همسفر زهره، نظر شما را به خواندن این مصاحبه سرشار از آموزش و حس خوب دعوت مینماییم.
لطفاً خودتان را بهرسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر، مسافر من ۱۳ سال تخریب آنتی ایکس تریاک و شیره داشتند ۱۳ ماه و ۱۸ روز سفر اولشان طول کشید به روش DST و داروی اپیوم و OT با راهنمایی آقای مجید و راهنمایی خودم خانم طاهره امروز هم به شکر خداوند ۱۱ سال و تقریباً ۳ ماه است آزاد و رها هستیم.
چگونه با کنگره ۶٠ آشنا شدهاید؟
من در این ۱۳ سالی که با اعتیاد مسافرم زندگی کردم همیشه در تلاش بودم برای اینکه بتوانم بهترین راه درمان اعتیاد کدام است؟ و همیشه اگر جایی اسم اعتیاد را میشنیدم به دنبالش میرفتم یا اگر کلمه اعتیاد را در روزنامهای کتابی جایی پیدا میکردم به دنبالش میرفتم که ببینم کدام راه بهتر است و درستتر است، آیا متادون درمان درستی است؟ آیا سمزدایی راه درستی است؟ آیا سقوط آزاد درست است؟ آیا رفتن به کمپ درست است؟ و آیاهای دیگری که در ذهن من میآمد و هر کدام راهها را که میرفتم و مطالعه میکردم آخرش به این میرسیدم که افراد زیادی بهوسیله این راهها ترک کردند و دوباره برگشت کردند؛ اما خوب باز ناامید نمیشدم من حتی یک جملهای را از افرادی که در زمینه درمان اعتیاد تخصص داشتند شنیدم که اعتیاد درمان ندارد و آن جمله یک سال من را در ناامیدی فروبرد و در واقع آن جمله من را شکست، اما باز بلند شدم و تلاش کردم که بتوانم راهی را پیدا کنم و همینطور که به دنبال راهها بودیم، خوب به اصرار یکی از اقواممان وارد یکی از NGOها شدیم که به روش سقوط آزاد مسافرم سه ماه اعتیادش را کنار گذاشتند و در واقع سه ماه در عذاب زندگی کردیم و در سختی و رنج اما من باز خوشحال بودم و فکر میکردم که دیگر راه درست را پیدا کردیم که در همین اثنا بود که به اصرار برادر مسافرم که ایشان از طریق سایت راه کنگره ۶۰ را پیدا کرده بود ما با کنگره ۶۰ آشنا شدیم و آمدیم دو سه ماه اول در شک و تردید بودیم، اصلاً نمیدانستیم که راه درست را انتخاب کردیم یا نه اما خوب خدا را شکر ماندیم تا بالاخره آن شک و تردیدهای ما به ایمان و یقین واقعی دست پیدا کرد و رسید و ما توانستیم راه کنگره را پیدا کنیم و بهاینترتیب و خدا را شکر تا به امروز در کنگره بمانیم.
تاکنون در چه جایگاههایی خدمت کردهاید؟
خوب من همخدمتم را از میکروفون گردانی آغاز کردم، سعی کردم خدمتهایی مثل استادی، نگهبانی، نگهبان نظم، آبدارخانه اینها را سعی کردم در حد اینکه به من فرصت برسد انجام دهم یک دوره خدمت، چندین سال خدمت در سایت نصیبم شد و یک دوره ۴ساله خدمت راهنمایی یک دوره ایجنتی و یک دوره اسیستانتی هم به لطف خداوند و آقای مهندس و خانم کماندار عزیز توانستم تجربه کنم.
حستان را نسبت به وادی یازدهم برای ما بیان کنید؟
چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. خوب در این تیتر چند تا واژه خیلی پرمفهوم و زیبا هست که یکی چشمههای جوشان و رودهای خروشان، یکی واژۀ همه و بعدی واژه بحر و اقیانوس و مسئله اصلی رسیدن است. ببینید کلمه بحر و اقیانوس این خیلی مهم است که اصلاً چه هست که همه به دنبالش هستند، اصلاً چرا ما باید به این بحر و اقیانوس برسیم و اینقدر در تلاش باشیم؟ و چرا یک رود اینقدر در تلاش است که خودش را به بحر و اقیانوس برساند؟ خوب این میتواند برداشتهای متفاوتی داشته باشد در کلمه بحر و اقیانوس، حالا این چیزی که به نظر من میرسد اگر بخواهیم یک مقداری عمیقتر و کلیتر نگاه کنیم، بحر و اقیانوس میتواند جایی باشد که ما از آنجا انشعاب گرفتیم میتواند رسیدن به خود و خداوند باشد، میتواند کمال رفیع انسانیت باشد بههرحال هر چیزی میتوانیم این را در نظر بگیریم و اگر هم بخواهیم یک مقدار با دید جزئیتری نگاه کنیم، میتواند بحر و اقیانوس رسیدن به اهداف ما باشد در زندگی و این هم باید باشد، اما چیزی که انسان اگر دقت کند یک قطره وقتی که از دریا جدا میشود همیشه در تلاش این است که خودش را به دریا و اقیانوس برساند تا آرام بگیرد. انسان هم همین است برای اینکه به آن آرامش برسد باید این تلاشها را انجام بدهد و خودش هم خیلی وقتها این را فراموش میکند؛ اما ذاتاً و فطرتاً تلاشهای انسان برای رسیدن به آن آرامش نهایی است؛ اما کلمه دیگری که گفتم در این وادی برای من خیلی زیبا بود کلمۀ همه بود. اینکه حالا در این وادی آقای مهندس تیترش را اینطور عنوان میکنند که همه به بحر و اقیانوس میرسند بهشرط اینکه چشمه جوشان و رود خروشان بشوند باز این کلمه همه خیلی به انسان امید میدهد که اگر من مرتب در تلاش باشم و دست از تلاش و حرکت برندارم میتوانم به آنجایی که میخواهم برسم و به آن آرامشی که باید برسم و میتوانم زندگی را برای خودم لذتبخش کنم خوب کلمه؛ چشمه جوشان و رود خروشان هم که همه واقعاً تلاش، تکاپو، شادابی، پرانرژی بودن را به همه ما میرساند که اگر میخواهید آنچه که در زندگی مد نظرتان هست باید این ویژگیها را داشته باشید.
وادی یازدهم چه تأثیری روی شما و زندگیتان داشته است؟
من فکر میکنم شاهکار وادی یازدهم این است که در تیتر این وادی از تمثیل استفاده شده از چیزی که خیلی راحت میتوانیم در طبیعت از آن الگو بگیریم و این کار را برای ما راحتتر کرده؛ یعنی واقعاً شاید خیلی از ما در کنگره وقتی این وادی را حتی تیتر این وادی را شنیدیم وقتی در زندگی به مشکل برخورد کردیم همیشه میگوییم این مشکل سنگ است و اگر میخواهم از این سنگ عبور بکنم من باید عین یک رود خروشان باشم که بتوانم عبور بکنم؛ یعنی این مثالها باعث میشوند که ما راحتتر بتوانیم وادیها را کاربردی بکنیم، اما خوب تأثیر زیادی که قطعاً روی زندگی من داشته که شاید خیلی از آنها را خودم حس نکنم؛ اما خوب چندتایی از آنها که الان به نظرم میرسد، یکی از آنها همین است که خیلی برای خودم قشنگ بود این بود که خوب بههرحال انسان فطرتاً همیشه دوست دارد که دیگران هم دوستش داشته باشند و همانطوری که ما انسانها را دوست داریم خیلی وقتها دوست داریم که دیگران هم من را دوست داشته باشند و همیشه دوست داشتیم یک قدرت جاذبهای برای خانوادهمان داشته باشیم یک قدرت جاذبهای برای اطرافیانمان داشته باشیم بههرحال آدمها اطرافمان باشند و از ما فرار نکنند و این وادی خیلی قشنگ توانست به من در این مورد کمک کند و به من گفت همانطور که یک رود؛ چون برای دیگران فایده دارد آدمها میروند دوروبرش، دوروبرش پرندگان میروند، حیوانات میروند سرسبز است و آباد است و قدرتی چون قدرت جاذبه دارد؛ چون به درد انسانها میخورد انسانها میتوانند از آن استفاده کنند تو هم زهره اگر میخواهی انسانهای دیگر تو را دوست داشته باشند باید برای دیگران کاری انجام بدهی؛ یعنی باید خدمت کنی و در واقع خدمت به همنوع را به من آموخت که اگر میخواهی همیشه انسانها تو را دوست داشته باشند باید تو هم همیشه کاری که از دستت بر میآید برای دیگران انجام بدهی و حالا موردهای دیگری هم که درس بزرگ دیگری که داد این بود که همیشه باید در حرکت باشی همیشه باید در تلاش باشی و بتوانی خیلی جایگاهها را در کنگره و در زندگیات تجربه کنی برای اینکه تو همیشه شاداب بمانی برای اینکه اگر دیگران آمدند حال تو را بد کنند، تو آنقدر قوی باشی و آنقدر قدرت داشته باشی که اجازه ندهی به تو آسیب وارد بشود و نه به کسی آسیب وارد کنی، یعنی بههرحال همیشه در زندگی انسانهایی در مسیرمان قرار میگیرند که خواسته یا ناخواسته حال ما را بد کنند و اگر میخواهم وارد تاریکی آنها نشوم باید قوی بشوم، قدرت داشته باشم، همیشه پر انرژی باشم، همیشه تلاش کنم و در کل همیشه در حال آموزش باشم و همیشه شاگرد بمانم.
کدام جایگاه خدمتی را بیشتر دوست دارید؟
من الان چیزی که به ذهنم رسید مثل این است که از یک بچه میپرسم که کدام خالههایت را بیشتر دوست داری؟ یا پدرت را بیشتر دوست داری یا مادرت را بیشتر دوست داری؟ از اینجور سؤالها چون واقعاً جایگاهها در کنگره هیچ فرقی با هم دیگر ندارند و اگر من بشخصه بگویم که بهعنوانمثال جایگاه ایجنتی را بیشتر دوست داشتم این مفهومش این است که من در آن جایگاه شاید بیدارتر بودم و اگر مثلاً بگویم که جایگاه بهعنوانمثال حالا راهنمایی خیلی تأثیری روی من نداشت این به این مفهوم است که من شاید در آن جایگاه خیلی مواقع خواب بودم و متوجه نبودم؛ اما اگر انسان بیدار باشد در کنگره همه جایگاهها ميتواند به یک اندازه برای انسان آموزش داشته باشند و به یک اندازه به انسان انرژی بدهند، حال خوب بدهند، خوب من هم در هر جایگاهی بیدارتر بودم بههرحال توانستم بیشتر بهره ببرم و بیشتر استفاده کنم از آن جایگاهها و در واقع جایگاهها برای من همهشان مکمل همدیگر بودند و اگر یکی از آنها را با موفقیت نمیتوانستم پشت سر بگذارم قطعاً در جایگاه بعدی نمیتوانستم موفقتر باشم و حال خوبی داشته باشم به همین خاطر همه برای من مکمل همدیگر بودند هر کدام حس خودشان را داشتند هر کدام برای خودشان آموزش خاص خودشان را داشتند و همهوهمه آنها نیاز من بودند و انگار هرچه جلوتر میروم جوابدادن به این سؤال برای من سختتر میشود شاید پارسال این سؤال را از من پرسیدند و جایگاهی را گفتند؛ اما امروز واقعاً نمیتوانم بگویم که کدام جایگاه برای من دوست داشتنیتر بود فقط این را میتوانم بگویم که تمامی جایگاههای خدمتی در کنگره برای همه ما نیاز حیاتی است به قول استاد امین و نیاز حیاتی دارد. سعی کنیم که همه ما با عملکرد خوبمان بتوانیم اکثر جایگاههای خدمتی را انشاءالله در کنگره تجربه کنیم.
همسفران چگونه میتوانند وادی یازدهم را کاربردی کنند؟
اینکه وادی یازدهم را چگونه میشود کاربردی کرد خوب من فکر میکنم کاربردیکردن مطالب کنگره اصلاً نیازی بهزور زدن نیست و اصلاً چیزی است که من فکر میکنم متوجهش نمیشویم این که بخواهیم؛ یعنی اگر بخواهیم مرتب از صبح که بیدار میشویم بگوییم خوب حالا من امروز میخواهم این مطلب را کاربردی بکنم اصلاً من فکر میکنم زندگی برای ما عذابآور میشود. اما همینقدر که داریم آموزش میگیریم و تفکر ما عوض میشود. این یعنی خودبهخود تغییر میکنیم و مهمترین چیز این است که این ما مطالب کنگره را در کولهبار خود به همراه داریم و اینها تفکرات غلط ما را عوض میکند و دارد یک تفکر سالم به ما میدهد. دارد جهانبینی سالم به ما میدهد این خودبهخود آنوقت یعنی کاربردیکردن مطالب کنگره و از جمله وادی یازدهم. حالا درسی که وادی یازدهم میدهد اینکه انسان همینقدر که این را بدانیم که باید همیشه در تلاش باشیم صبح که بلند شدیم از خواب، باید بدانم که باید آن کارهایی که از دستم بر میآید را انجام بدهم اگر میخواهم حالم خوب باشد اگر میخواهم شاداب و پر انرژی باشم. اگر امروزم را مثل دیروز نگذراندم اگر مثل دیروز گذراندم تکراری میشود و اگر تکراری شد دیگر آنجا انرژی من از دست میرود سعی کنم هر روز برای خودم یک برنامهای داشته باشم. مهمترین و راحتترین جایی که ما میتوانیم تمرین بکنیم موضوعات کنگره را کاربردیکردنشان را، همان خود کنگره است خود زمین کنگره است. دارد میگوید که اگر میخواهی همیشه پرانرژی باشی باید همیشه درحالخدمت باشی، باید بگردیم آن جایگاههای خدمتی را در کنگره پیدا بکنیم، نگوییم که برای من خدمت نیست برای همه ما خدمت است ما گمشان کردیم آن جایگاهها را بگردیم در کنگره پیدایشان بکنیم جایگاههای خدمتیمان را و سعی کنیم ارتقا بدهیم. امروز شخصی که دارد تلاش میکند که سفر اولی دارد تلاش میکند وارد سفر دوم بشود ۴۰ سی دی را مینویسد یا سفر دومی که دارد تلاش میکند راهنما بشود راهنمایی که دارد تلاش میکند آنقدر خوب عمل کند که خدمت ایجنتی را بتواند تجربه بکند و همینطور برود جلو اینها یعنی کاربردیکردن وادی یازدهم و یعنی کسب انرژی، یعنی اختلافپتانسیل و تمام درسهایی که داریم در کنگره میگیریم. در واقع همان زندگی روزمرهای که داریم انجام میدهیم اگر حواسمان باشد از صبح تا شب میتوانیم هزاران بار وادی یازدهم را کاربردی کنیم فقط دیگر نیازی بهزور زدن نیست. یکلحظه کافی است فکر کنم تفکر عمیق کنم میبینم که واقعاً خیلی جاها دارم کاربردیاش میکنم و جاهایی که کاربردیاش نکردم نتیجه خوبی نگرفتم.
حس خودتان را در مورد دنور و پهلوان شدن در کنگره ۶٠ بگویید و آیا دنوری و پهلوانی با این دستور جلسه مرتبط است؟
حس فکر میکنم گفتنی نیست، حس درککردنی نیست، حس لمسکردنی نیست و در واقع حسکردنی است. به همین خاطر نمیشود با کلمات بیانش کرد؛ اما چیزی که میتوانم بگویم این حس از جنس آرامش است و از جنس یک لذت ماندگار میتواند برای هر شخصی باشد که برای من هم آرامش را به ارمغان میآورد. اما اینکه آیا جایگاه دنوری و پهلوانی با این دستور جلسه مرتبط است؟ من فکر میکنم جایگاه دنوری و پهلوانی با تمامی وادیها مرتبط است. در واقع با تمامی کارهای ارزشی با تمامی وادیها در ارتباط است، اصلاً مطالب کنگره همه به هم مرتبط هستند و هیچکدام از همدیگر جدا نیستند و جایگاه دنوری و پهلوانی هم بخشی از آموزشهای کنگره است بخشی از کاربردیکردن مطالب کنگره است. اگر بخواهیم ربطش بدهیم به هر کدام از این وادیها، خیلی راحت میتوانیم ربطش بدهیم. امروز که خواستید به وادی یازدهم ربطش بدهید میتوانم بگویم که برای رسیدن به جایگاه دنوری و پهلوانی باید همیشه در تلاش باشیم باید وارد عمل بشویم باید یک کاری انجام بدهیم و در ادامه هم وقتی که رسیدی به جایگاه دنوری و پهلوانی، در ادامه هم باید باز تلاش بکنی و در واقع میگوید جایگاه پهلوانی هم نهایت نیست و هدف نیست و این نیست که من به جایگاه پهلوانی رسیدم دیگر به همه چیز رسیدم نه. برای حفظ و نگهداری آن و برای تداوم آن هم باید باز در تلاش باشیم در حال تصفیه و تزکیه و در واقع یکی از هدفهای کوچک من میتواند باشد برای رسیدن به آن هدف بزرگ، و رسیدن به آن بحر اقیانوس لایتناهی خداوند، این یکذرهای میتواند برای رسیدن یکقدم کوچکی برای رسیدن به آن جایی که باید برسم میتواند باشد.
بهعنوان فردی که در جایگاه اسیستانت خدمت کردهاید چه توصیهای برای همسفران دارید؟
من برای کسی توصیهای ندارم فقط برای خودم توصیه دارم که زهره قدر جایی که آمدی را بدان که فکر میکنم بهترین جا، بهترین مکان، بهترین علمها و بهترین استادان را خداوند در مسیر راهت قرار داده نهایت استفاده را برای رسیدن به اهداف بزرگت از اینجا و از بستر کنگره ببر و بهراحتی از دستش نده و به بهای اندک نفروشش.
لطفاً حس خودتان را در مورد کلمات زیر بیان کنید.
آقای مهندس: عاشق واقعی تمامی انسانها و هستی.
خدمتکردن: باعث رشد و شناخت خود.
کتاب 14 وادی: علم راستین.
کنگره ۶٠: زمین تمرین برای انسان شدن و انسان ماندن.
کلام آخر؛
کلام آخر هم شاکر خداوند هستم، و همچنین سپاسگزار آقای مهندس و خانم کماندار عزیز که اجازه دادند من در کنگره بمانم و خدمت کنم. خیلی سپاسگزارم از تمامی عزیزانی که تا به امروز در جایگاه راهنمای من بودند و خیلی چیزها را از آنان آموزش گرفتم. ممنونم از شما همسفران خوب نمایندگی کریمان امیدوارم که این جمله آقای مهندس را بتوانیم کاربردی کنیم که میفرمایند؛ رمز موفقیت در هر کاری استقامت است. امیدوارم که با استقامتی که میکنید، روزبهروز شعب کرمان رشد بیشتری داشته باشد، و پیشرفت بیشتری داشته باشد و شاهد اضافهکردن شعب دیگری در کرمان هم باشیم. امیدوارم که من هم همیشه بیدار بمانم و نعمت داشتن کنگره، نعمت آقای مهندس و علم راستین و ناب کنگره را همیشه ببینم این را بهعنوان نعمتهای بزرگی که خداوند در طول حیات نصیب من کرده، خیلی از همه عزیزان ممنونم که حوصله کردید و صحبتهای من را گوش کردید و خواندید متشکرم.
تهیه و طرح سؤال: همسفر زهرا، راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
تایپ: همسفر اسماء و همسفر منصوره، راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
عکس: همسفر فرناز (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم، راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1291