English Version
This Site Is Available In English

ورزش می‌کنیم تا لذت ببریم و سالم شویم

ورزش می‌کنیم تا لذت ببریم و سالم شویم

جلسه‌ یازدهم از دوره‌ بیست‌وچهارم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران کنگره ۶۰ شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر‌ علیرضا، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر مهرداد، با دستور جلسه «جهان‌بینی در ورزش و تولد 7سال رهایی مسافر عباس» پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

در مورد دستور جلسه آقای مهندس فرمودند که هر کاری که ما می‌کنیم پشت آن یک تفکر و جهان ‌بینی هست، قبلاً هم فکر نمی‌کردم که جهان‌بینی چه ربطی به ورزش دارد ولی با آموزش‌های کنگره متوجه شدم که چقدر تأثیر‌گذار است و اینکه دنبال چه چیزی هستم در مقابل کاری که انجام می‌دهم و جهان‌بینی مرا شکل می‌دهد.

یادم هست روزهای اول که ورزش را شروع کردیم در شعبه فقط فوتبال بود، بچه‌ها دنبال توپ زیاد می‌دویدند اگر هم توپی را از دست می‌دادند خیلی ناراحت می‌شدند مثل ورزش الان بیرون از کنگره، افرادی که بیرون ورزش می‌کنند واقعا نمی‌دانند که بابت چه چیزی این کار را انجام می‌دهند ولی آقای مهندس به ما یاد دادند که اگر ورزش می‌کنیم بابت این است که از آن لحظه یک حال خوب نصیبمان شود و بتوانیم لذت آن فعالیت را ببریم. 

 هر‌چه جلوتر آمدیم و آموزش‌ها را دریافت کردیم تنش‌ها خیلی کمتر شد و متعادل‌ و شکل خیلی بهتری پیدا کرد، این اتفاق خوبی است که در کنگره می‌افتد که همه چیز با آموزش در حال انجام شدن و شکل گرفتن است.

چه چیزی هست که بخاطر یک قهرمانی، یک ورزشکار دوپینگ کند ویا از روشهای غیر معقول و نادرست استفاده کند برای اینکه پیروزی را بدست بیاورد، و یک ورزشکار دیگری هم هست که با تمام توان تلاش می‌کند و هدفی که دارد این است که حال خودش را خوب کند و حال رقیبش را بهم نریزد این خیلی مهم است.  

 

 یک سالی در اهواز فینال مسابقات راگبی بین تیم کنگره۶۰ و تیم استان برگزار شد در آنجا تفاوت کاملا مشخص و قابل دید بود. بچه‌های تیم اکثرا مصرف کننده شیشه که به درمان رسیده بودند در آن مسابقه به اتفاق دوستان برای تشویق تیم رفته بودیم و در بازی بچه‌ها کاملا متعادل بازی می‌کردنند و نسبت به واکنش حریف خود هیچ واکنشِ منفی نشان نمی‌دادند و هر کجا که مسابقات برگزار می‌شود حداقل کاپ اخلاق نصیب تیم بچه‌های کنگره می‌شود و پشت این‌ها یک جهان‌بینی و تفکر درست و آموزش وجود دارد که ما شاهد اتفاقات خوب هستم و انشالله که دوباره شرایط فراهم بشود که مسابقات بین نمایندگی برگزار بشود و بچه‌ها بتوانند از این آموزش‌ها و تجربه دیگر تیم‌ها استفاده کنند.

ما در چند هفته‌ای که در تهران و پارک طالقانی برای برگزاری مسابقات می‌رفتیم خیلی اتفاقات خوبی می‌افتاد. وقتی بچه‌ها در پارک کنار تیم‌ها و در آن فضا قرار می‌گرفتند برای ما کلی آموزش داشت. قسمت دوم تولد آقا عباس عزیز است، قبل از اینکه آقا عباس به کنگره بیاییند معلم بودند و خواست قوی که داشتند و اوایل که به کنگره آمدند در آموزشگاه جم بودیم و من شرایط برای حضور در جلسات را به‌ ایشان توضیح دادم و ایشان تا ساعت ۵ بعدظهر کلاس داشتند ولی تا کلاس‌شان تعطیل می‌شد در جلسه حضور پیدا می‌کردند و برای حضور در جلسات خیلی مصر بودند و سفرشان را خیلی خوب و منظم ادامه دادند و کاملا روی برنامه بودند تا رهایی‌شان را گرفتند و بعد از رهایی هم مدتی دبیر لژیون بودند و در لژیون بسیار کمک کردند و در امتحانات قبول شدند و توانستند که جایگاه راهنمایی را کسب کنند و در این جایگاه خدمت کنند و یک دوره مرزبان و دو دوره که ایجنت شعبه بودند، به نوبه خودم از ایشان سپاسگزارم.

بزرگترین ویژگی آقا عباس این بود که بسیار تعامل می‌کرد و سعی می‌کرد تمام مشکلات را با تعامل و صبوری حل کند و هر تنشی که بود سعی می‌کردند که به بهترین شکل ممکن مهار کنند و کمک کنند به اینکه بچه‌ها از آموزش‌های کنگره یاد بگيرند.  من خیلی خوشحالم و هفتمین سال رهایی‌اش را تبریک عرض می‌کنم و بهترین جايگاه‌ها را برایش آرزومندم و امیداورم که در آینده در هر جایگاهی که هست خداوند به بهترین شکل کمک کند که بتواند این خدمات را ادامه بدهد.

اعلام سفر:

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر،آنتی ایکس تریاک،مدت تخریب۲۵سال،روش درمانD.S.T، باشربتOT،  ده ماه سفر کردم با راهنمایی آقا علیرضا بیات،مدت رهایی ۷سال و ۴ماه و ۱هفته    

آرزوی مسافر:

 آرزوی قلبی من اینکه تعداد شعبه‌های آبادان و خرمشهر بیشتر شود و بتوانیم به کسانی که خواهان درمان و رهایی هستند کمک کنیم 

         

سخنان مسافر:

این واقعاً حس خیلی خوبی است که هر هفته یک گروه و یا دو گروه برای رهایی می‌روند. بچه‌ها گفتند: آن موقع‌ها سه ماه، چهار ماه طول می‌کشید که یک بار ما برای رهایی به تهران برویم ولی الان هر هفته، برای رهایی به تهران می‌رویم و انشاءالله این حس خوب همیشه برقرار باشد .

 تشکر می‌کنم از همه عزیزانی که با مشارکت خوبشان و محبتشان به من لطف داشتند. شاید من ضعف‌های زیادی هم داشتم که در کنار همه عزیزان چه همسفر و چه مسافر و کمک راهنمایی و چه مرزبانی همه کمک کردند که یک باری به مقصد برسد. حالا راهنمای تازه واردین یا ایجنتی و یا کمک راهنما و یا هر جایگاهی که من خدمت کردم، این من نبودم و دیگران بودند و من فقط در کنارشان بودم و این فقط یک جایگاه بوده است از همه آنها بابت این همکاری که همیشه با من داشته‌اند سپاسگزارم .

من سال ۸۰ فیلم مسافر را دیدم و پای بساط به آن می‌خندیدم و می‌گفتم که این‌ها همه‌اش بازی است و مهندس می گفت که من ۱۷ سال اعتیاد داشتم ، می‌گفتم این‌ها چه می‌گویند؟ این‌ها همه‌اش یک درآمدی برای خودشان درست کرده‌اند. ۱۴ سال بعد یعنی در سال ۹۴ من آمدم کنگره و دیدم همین است. 

همان سال هم فیلم مسافر داشت تکرار و پخش می‌شد. شاید آن فیلم، جرقه‌ای بود و من متوجه نشدم و باعث شد ۱۴ سال در آن تاریکی ماندم . با کنگره آشنا شدم و اگر نمی‌آمدم الان معلوم نبود چه سرنوشتی داشتم، چون داشتم به عمق تاریکی می‌رسیدم و فکر می‌کردم چون یک فرد فرهنگی هستم خیلی چیزها را رعایت می‌کنم و ظاهرم را رعایت می‌کنم و این نظر خودم بود و معمولاً نیروهای بازدارنده اینطوری هستند و نشان نمی‌دهند، خودت فکر می‌کنی که خیلی اعلا هستی ولی از بیرون یک جنس بنجل به حساب می‌آیی. 

آمدن من به کنگره و دیدن آقای بیات و دوستان که آن موقع تعداد زیادی نبودند و اینها باعث دلگرمی من شدند و اوایل آمدنم همش با شک و تردید بود و بعد یواش یواش آمدم و دیدم که نه اینطوری نیست و بعد که آمدم جلوتر متوجه شدم.  تشکر می‌کنم از آقای بیات، آقا محسن، آقای جهانبخش و همه قدیمی‌هایی که در کنارم بودند. دیدم که چقدر تلاش می‌کردند آن موقع آقای جهانبخش لژیون مالی بود برای خرید صندلی پول جمع می‌کردند و قبض صادر می‌کردند و صندلی می‌خریدند. آقا محسن و چند نفر از بچه‌ها بودن می آمدن اینجا رو جارو می‌کردند تمیز می‌کردن و موقعی که باران می بارید و آب بالا می‌آمد، اجازه نمی‌دادند که ما بیاییم و کمک کنیم می‌گفتند شما سفر اولی هستید و نیایید. 

من این‌ها را که می‌دیدم با خودم قرار گذاشتم که تا موقعی که هستم در کنگره باشم. من فقط روزهایی که آبادان نباشم در کنگره نیستم و سعی کردم همیشه حضور داشته باشم  این‌ها باعث شد که آقای بیات آن تلاش و عشق را به من بدهند، من هم تلاش می کنم چشمه‌ای از محبتی که آقای بیات در کنگره تزریق می‌کند، به یک قطره از آن برسم، چون دیدم نوع برخوردی که با هر کسی می‌کند برایش فرقی نمی‌کند که چه کسی باشد، شاید من بگویم هوای این لژیون را داشته باشم و هوای آن یکی را نداشته باشم ولی آقای بیات اینطوری نبودند و به همه یکسان نگاه می‌کردند. هر وقت سفر رهایی می‌رویم و ایشان با ما نیستند، همیشه ذکر خیر ایشان هست دوست دارم که ذره‌ای از آن عشقی که آقای بیات صرف کنگره می‌کند من هم داشته باشم . خیلی سپاسگزارم از آقای بیات و دستش را می‌بوسم و پدر کنگره‌ای من به حساب می‌آید و هیچ وقت دوست ندارم حرکتی انجام بدهم که باعث رنجش آقای بیات بشود و تا جایی که بتوانم تلاش می‌کنم شاگرد خوبی برای ایشان باشم .

 از همه عزیزان تشکر می‌کنم که این سال‌ها که در کنگره هستم در کنارم بودند واقعاً ممنونم بابت این انرژی که به من دادید و دست همه شما را می‌بوسم ممنونم.

 

   

 

تایپ: مسافر محمود لژیون هفتم، مسافر صادق لژیون هفتم ، مسافر حسین

ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .