English Version
This Site Is Available In English

ضلع آموزش، پر‌ رنگ‌ترین ضلع در کنگره

ضلع آموزش، پر‌ رنگ‌ترین ضلع در کنگره

جلسه دوم از دوره بیست و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دانيال اهواز به استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه رابطه‌ی یادگیری و معرکه گیری و تولد ۵سال رهایی مسافر هادی ویک سال رهایی مسافر حسین در روز پنجشنبه مورخ ۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان محمد هستم مسافر، خدا را شاکرم که امروز سعادت این را داشتم در خدمت شما عزیزان باشم. از هادی و حسین عزیز تشکر می‌کنم که با درمان و حضورشان موجب این شدند من امروز در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه امروز دو بخش است، بخش اول رابطه یادگیری و معرکه‌گیری و بخش دوم تولد رهایی این دو عزیز، در رابطه با بخش اول دستور جلسه کسی که در وادی آموزش و یادگیری باشد هیچگاه درگیر حاشیه و معرکه‌گیری نمی‌شود و کسی که در حاشیه و معرکه‌گیری باشد فرصت یادگیری و آموزش را از خود می گیرد. من فکر می‌کنم در کنگره هر مبحثی را که بیان می‌کنیم آخر به ضلع آموزش ختم می شود، زیرا آموزش پررنگ‌ ترین ضلع در کنگره می‌باشد.

روش ها و دیگر NGO ها که داعیه درمان اعتیاد را دارند، بعلت عدم آموزش و دانایی لازم و کافی در رابطه با علم اعتیاد و اینکه نمی‌دانند چه اتفاقی در چه قسمت های فیزیولوژی بدن رخ می دهد، روش‌های آنها موجب برگشت به مواد و محکوم به شکست می‌شود.

جناب مهندس هفته ی پیش در مورد کشورهای صاحب علم جهان صحبت می‌کردند، که هنوز تفکر آنها در مقوله ی اعتیاد تفکری نیست که به درمان منتهی شود و جدیدترین متد و تحقیقاتی که دنبال می‌کنند در مورد ژن اعتیاد است، تا بتوانند آنتی‌ژن آن را پیدا کنند که از اعتیاد جلوگیری کند. در صورتی که درمان جلوی روی ماست و کنگر سال‌هاست از مسئله درمان عبور کرده و وارد تحقیقات پزشکی و درمان بیماری‌های لاعلاج شده است.

خدا را شاکر هستیم در کنگره این راه پیدا شده و نتیجه و برداشت آن تمام راهنماها، مسافران سفر دوم، سفر اول، خدمتگذاران در بخش مسافران و همسفران هستند که در کنگره سال‌های خوبی را می‌گذراند. یک شخصی راهی را پیدا می‌کند و پس از درمان با سختی و فشار مصرف نکردن آزار می بیند، ولی در کنگره با کمترین کنش و مشقت و با داروی OT و کلاس‌های جهان‌بینی با کسی که این مسیر را رفته و تمام این تجربه ها را در بر دارد به نام راهنما، و کسانی که در سطح کشور خدمت می کنند کمک می کنند شخص به درمان واقعی برسد.


بخش دوم دستور جلسه، تولد رهایی آقا هادی و آقا حسین عزیز، به رسم کسوت اول تولد ۵ سال رهایی آقا هادی عزیز را تبریک می‌گویم. هادی جزو اولین رهجوهای من در اوایل راه اندازی لژیون بود، من در ابتدا فکر نمی کردم که هادی بتواند سفر خود را به پایان برساند، آقای مهندس همیشه می‌فرمایند: کنگره ما را در مورد قضاوت‌هایمان خجالت زده می‌کند.
من از اوایل کنگره تاکنون چندین بار قضاوت کردم و عکس آن موضوع به من ثابت شد و هادی با تمام سختی ها و دوری مسیر ادامه داد و سفرش را به پایان رسانید. هادی خیلی ذهن پویایی دارد، خیلی از من سوال میپرسید و به واسطه ی شغلی که داشت به دنبال درک جهان بینی بهتر و عمیق تری بود. سوال‌های بی شمار هادی من را وادار می‌کرد تا بیشتر جستجو کنم و حتی جواب هایی که نمی دانستم را از دیدبان ها بپرسم که جواب های هادی را بدهم.

من از هادی و رهجو هایی که از من سوال میپرسیدند تشکر می کنم زیرا دانسته های الان خود را مدیون سوال های ایشان میدانم. هادی سفر دوم را شروع کرد و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کرد و شال راهنمایی را دریافت کرد و الان لژیون بسیار خوبی دارد و با تمام فراز و نشیب های رفت و آمدی که دارد مسیر خودش را انتخاب کرده و خدمت می کند. امیدوارم هادی در این مسیر ثابت قدم و پایدار باشد و رهجوهایی تربیت بکند که برای خود، خانواده، و جامعه و کنگره مفید باشند و خدمت بکنند.

در کنگره عزیزان بسیاری داریم که از راه دور می آمدند و به درمان رسیدند و در حال خدمت هستند، آقا شاهرود، آقا پژمان، آقا هادی و خیلی از عزیزان که امیدوارم برکت این خدمت در زندگیشان جاری شود.

اما آقا حسین  که تولد یک سال رهایی این عزیز هست، این دو عزیز از افرادی بودند که در سفر کنگره فراز و نشیب زیادی نداشتند و من را به عنوان راهنما اذییت نکردند، بهرحال ممکنه در اوایل کنگره افراد نتوانند با کنگره خو بگیرند، حسین هم از این قائله مستثنا نبود، ولی خیلی زود توانست مسیر را پیدا کند و درک کند برای چه چیزی در کنگره بماند و خدمت کند؛ حسین هم رهایی را گرفت و الان در بخش OT خدمت می‌کند. امیدوارم آموزش های خود را کامل کند و بتواند در آزمون کمک راهنمایی قبول بشود و خدمت خود را به تکامل برساند. برای هادی برای حسین و تمام کسانی که در این مسیر می‌خواهند مفیدتر باشند و خدمت کنند آرزوی موفقیت می‌کنم. از این که به صحبت های من توجه کردید متشکرم.

خلاصه سخنان راهنما مسافر هادی؛

‌‌سلام دوستان هادی هستم مسافر، خوشحالم و افتخار می کنم که در کنگره هستم. خیلی فکر کردم که چرا در کنگره جشن می گیریم!؟ در NGOهای دیگر شخص باید برای هر لحظه پاکی اش بجنگد و وقتی ۳۶۵ روز را سپری می‌کند، یکسال پاکی اش را جشن می گیرد و همینطور در ادامه هر سال پاکی اش را، واقعا سخت و طاقت فرسا می باشد که شخصی تمام لحظات را با خماری سپری کند، اما پاک بماند. بعد از گرفتن گل رهایی از دستان پر مهر آقای مهندس و موقع بازگشت از تهران راهنمای بزرگوارم آقا محمد گفت، اصلأ نگران نباش فردا یک روز عادی مثل بقیه روزها می باشد ودر واقع پرونده اعتیاد برای همیشه یرای من بسته شد.

هیچگونه میل به مصرف، احساس نیاز یا خماری نداشتم. به عنوان مثال در خیلی از جشن‌ها حضور پیدا کردم که، مواد مخدر و الکل استفاده می کردند تا حالشان خوب باشد، اما من بدون استفاده آنتی‌ایکس، حالم از آنها خیلی بهتر بود. موقعی که وارد کنگره شدم، کلکسیونی از تمام ورشکستگی ها را همراه خود داشتم، بعد از گذشت سه یا چهار ماه از سفر فهمیدم که کویری خشک و سرشار از نادانی هستم و درست وقتی در کنگره به نادانیم پی بردم و روز به روز حالم بهتر شد و دریافتم که اگر خدمت نکنم حالم بد می شود.
«سَر خُم مِی سلامت اگر، شکست سَبویی» در واقع همه ماها سبویی بیش نیستیم. تشکر ویژه می کنم از آقا شارود، راهنمای سفر ویلیام وایت خودم، واقعاً نوع نگرش و دید آدم نسبت به اطراف خودش بعد از رهایی از بند نیکوتن کاملاً متفاوت می شود، از آقا اکبر ایجنت شعبه صمیمانه تشکر می‌کنم که باعث ورودم به لژیون سردار شدند، اوضاع مالی ام خیلی بهتر شده و امسال اعلام دنوری کرده ام و اینقدر عاقل شده ام که فرصت پهلوانی را از خودم نگیرم، سپاسگزارم از اینکه به صحبت های بنده گوش دادید.

آرزوی دوم مسافر هادی؛ امیدوارم هر چه زودتر کنگره ۶۰ در شهرستان ایذه افتتاح شود.

خلاصه سخنان مسافر حسین ؛

سلام دوستان حسین هستم مسافر، سپاسگذار خداوند هستم و همچنین از جناب مهندس متشکرم که این بستر را فراهم کردند تا ما بتوانیم با این متد به درمان و حال خوش برسیم. از آقا محمد راهنمای بزرگوارم بسیار متشکرم به خاطر اینکه اگر ایشان به من کمک نمی‌کردند، هیچ وقت نمی‌توانستم به درمان برسم، من ۲۶ سال تخریب داشتم با انواع آنتی ایکس و این را برای تازه واردین و سفر اولی‌ها که برای  درمان پا به کنگره ۶۰ گذاشتند.

من در زمان مصرف ساکن شهرضا بودم و در آنجا فروشنده مواد مخدر بودم و باحال خرابی دوسال ونیم پیش به اهواز آمدم بعد از مدتی که در اهواز ساکن شدم به خاطر اینکه مواد مصرفی ام به اتمام رسیده بود تصمیم گرفتم برای خرید به شهرضا برگردم. خوشبختانه قبل از رفتنم با کنگره آشنا شدم و بعد از اینکه به کنگره آمدم آقا محمد را بعنوان راهنمای خودم انتخاب کردم.

آقا محمد به من گفتند که اگر واقعاً خواسته ات درمان باشد، کمکت می‌کنم و مثل کوه پشتت هستم و این حرف ایشان برای من خیلی ارزشمند بود. مرحوم پدرم خیلی دوست داشت که من مواد را کنار بگذارم و همیشه میگفت که اگر اینکار را انجام بدهی در همه حال پشتیبان تو هستم، اما متاسفانه در زمان حیاتش هیچوقت این کار را نکردم.

من به واسطه اینکه فروشنده مواد بودم همیشه مواد در دسترسم بود به همین خاطر مصرف خیلی بالایی داشتم، روزی ۴ گرم سورچه به همراه ۲ گرم شیشه و ۲۰ سی‌سی متادون مصرف من بود و تا قبل از آمدنم به کنگره هيچ موقع برای ترک اقدامی نکرده بودم، و خوشبختانه در کنگره به درمان رسیدم و بعد از رهایی ام قصد ماندن در کنگره را نداشتم اما آقا محمد به من گفتند که تو ازاین به بعد مسئول حضور و غیاب بچه های لژیون هستی و بعد از مدتی هم گفتند در قسمت OT خدمت کنم و اینطور شد که در کنگره ماندگار شدم و هم اکنون درقسمت OT مشغول به خدمت هستم.

به خاطر دارم در زمان مصرف با اینکه وضعیت مالی خوبی داشتم اما هیچ وقت حال خوبی نداشتم، اما الآن با اینکه بیکار هستم و هیچ درآمدی ندارم سعی می‌کنم هميشه حضور داشته باشم و حتی روزهای یکشنبه خودم را به کلینیک می‌رسانم تا به دوستان خدمت کنم و حالم خوب باشد. به همین خاطر حال بهتری دارم و امیدوارم که همیشه خدمتگذار خوبی برای کنگره باشم و حضور داشته باشم. و در پایان از راهنمای عزیزم و همچنین از تمام بچه های لژیون هفتم تشکر می‌کنم.

آرزوی دوم مسافر حسین؛ امیدوارم روزی برسد که هیچ مصرف کننده‌ای را در هیچ کجای دنیا نبینیم.

 

گروه سایت نمایندگی دانيال اهواز

تایپ؛ مسافران امیر و محمد لژیون پانزدهم، مسافر حجت لژیون دوم

عکس؛ مسافر امیر لژیون پانزدهم

ویراستاری و ارسال؛ مسافر محمد لژیون پانزدهم 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .