English Version
This Site Is Available In English

من خدا را با تمام وجود در کنگره پیدا کرده‌ام

من خدا را با تمام وجود در کنگره پیدا کرده‌ام

مسافر من حدود دو ماه هست که سفر خود را شروع کرده است، با‌این‌که ما قبلاً هم به کنگره آمده بودیم ولی سفر مسافرم به صورت کامل نبود و سفرش را از نیمه رها کرده بود، ولی الان به لطف خدای مهربان دوباره در مسیر کنگره قرار گرفتیم و الان بهتر و بیشتر قدر کنگره و درمان را می‌دانیم، چون انسان موقعی که از کنگره دور می‌شود چقدر برایش سخت است، واقعاً من خودم وقتی از کنگره دور شدم انگار سیستم ایکس من هم دوباره به‌هم ریخته شد، تمام اتفاقاتی که فکرش را هم نمی‌کردم به سر من و خانواده‌ام آمد و واقعاً فهمیدم که تنها جایی که می‌توانم خودم و خانواده‌ام به آرامش برسیم و سیستم ایکس خودمان را باز سازی کنیم، کنگره ۶۰ است.

با گذشت زمان و حاضر شدن در جلسات، گوش دادن به سی‌دی‌ها و راهنمایی‌های اساتید و قرار گرفتن در کنار دوستان، همسفران دیگر و شنیدن درد و دل‌هایشان، حرف‌های تلخ و شیرین آن‌ها و روزهایی که هر کدام به یک شکل متفاوت گذرانده بودیم و تمام این مسائل باعث شد تا به دیدی وسیع و گسترده‌تری از زندگی برسیم و افق‌های باز و روشنی در برابر چشماهایمان گشوده شود، در این مدت دریافتم که درد همه آن‌ها و خودم مشترک بود و فقط نوع آن‌ها با هم تفاوت داشت.

من در کنگره ۶۰ نه تنها به درمان مسافرم خواهم رسید، بلکه روح و روان خودم هم درمان خواهد شد و انشالله به آرامش نسبی خواهم رسید، اما گذشته از این همه من عاشق خدایی شدم که کمتر حسش کرده بودم، من بودن خدا را با تمام وجود در کنگره پیدا کردم و ایمانم به او صد چندان قوت گرفت، توانستم کنگره را با تمام نعمت‌های بی‌شمارش و با تمام قدرتش درک کنم و این مهم‌ترین اتفاق زندگی‌ام شد.

این را می‌دانم که خداوند مهربان دستم را گرفت و با وجود فاصله گرفتن از کنگره رهایمان نکرد و دوباره ما را در مسیر کنگره قرار داد تا خودم و خانواده‌ام با کمک کنگره ۶۰ و یاری خودش و با آموزش‌های راهنمای عزیزم و دوستانم بتوانم زندگی‌ام را احیا کنم.

اینک در این مکان مقدس با امید فراوان و آرامشی وصف‌ناپذیری که دارم، با خدای خود پیمان بسته‌ام. زمانی که دعای کنگره خوانده می‌شود، نسبت به این کلمات حس خوبی پیدا می‌کنم و امنیت این مکان را با تمام وجودم احساس می‌کنم، خوشحال هستم با یک انرژی وصف‌نشدنی که واقعاً شیرین است به خانه می‌آیم.

خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که اذن ورودم به کنگره را داده است، دیگر به این بیماری اعتیاد با دید تنفر نگاه نمی‌کنم، چون فهمیده‌ام که اعتیاد مسافرم تنها راه ورود من به این مکان و دانشگاه زندگی است.

دانشگاهی که آموزش رایگان را در اختیار من و امثال من قرار می‌دهد و در این مکان بود که دریافتم من بیشتر از مسافرم به کنگره نیاز داشتم، چون او که همیشه سرگرم مواد و دوستانش بود، این من بودم که تحت فشارهای روانی و سختی‌ها بودم، یعنی من زندگی می‌کردم ولی یک زندگی سیاه و سفید، فقط زنده بودم ولی الان از زندگی لذت می‌برم، چون فهمیده‌ام که همه‌ ما در زندگی مشکلاتی داریم و مهم آن است که باید دید خود را نسبت به دنیای اطراف‌مان عوض کنیم، باید جهان‌بینی خود را تغییر دهیم و مانند یک همسفر صبور، آرام و مانند یک بال پرواز مسیر تاریکی‌ها را به سوی روشنایی و نور طی کنیم.

نویسنده: همسفر آرزو، راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)

رابط لژیون: همسفر معصومه، راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)

ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .