English Version
This Site Is Available In English

فهمیدن و درک کردن

فهمیدن و درک کردن

جلسه پنجم از دوره بیست و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی رودهن با دستور جلسه " رابطه یادگیری و معرکه‌گیری " با استادی راهنما تازه‌واردین همسفر شکوفه و نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر الهام روز سه شنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد

به نام خداوند شفیع و صبور، خداوند دانش خداوند نور اول  خدا را شکر می‌کنم که بعد از مدت‌ها این جایگاه را دوباره تجربه کردم از خانم نگهبان خانم سمیه که من را انتخاب کردند، کمال تشکر را دارم با تمام کارها و مشغله‌هایی که داشتم استادی امروز را  قبول کردم، چون بهترین آرزو برای هر کسی در کنگره استادی جلسه است و یکی از آرزوها و جایگاه‌هایی است که حال من را خوب می‌کند خدا را شکر می‌کنم.
در مورد دستورجلسه رابطه یادگیری با معرکه‌گیری باید بگویم معرکه‌گیری با یادگیری اصلاً با هم رابطه‌ای ندارد، نمی‌شود یکی باشد و اینکه چرا این دستورجلسه در کنار هم آمده است؟ چون اگر معرکه‌گیری باشد یادگیری وجود ندارد ما در کنگره این را خوب فهمیده‌ایم به حاشیه برویم هیچ یادگیری اتفاق نمی‌افتد حال دو نوع معرکه‌گیری داریم یک معرکه‌گیری داریم که درونی است در ذهن ما است و یک معرکه‌گیری داریم که با لفظ و کلامی یا کتک‌کاری است، حالا من همسفر قبل از کنگره بیشترین درگیری و معرکه‌گیری که داشتم ذهنی بود چون یک مصرف کننده حال خراب در خانه داشتم و یک مصرف کننده‌ای که مصرف ۲۲ سال مصرف شیره و تریاک داشت و مصرفش فقط در خانه بود و من به خاطر اینکه مسافرم بیرون از خانه مصرف نکند و مصرفش بیشتر نشود و مصرفش به جز شیره و تریاک موادهای دیگر نشود مجبور بودم و خدمات‌رسانی می‌کردم و این ضرر و این ضربه‌ها را در درون خودم می‌ریختم و می‌گفتم: من ناراحت نیستم تا هر وقت که دوست داری مصرف کن در صورتی که هیچکس این را دوست ندارد ما حداقل این صحبت‌ها و این حس‌ها را درک می‌کنیم چون تقریباً همه ما هم‌درد هستیم، این باعث شد که من یکسره معرکه‌گیری ذهنی داشته باشم و همه اینها را در خودم می‌ریختم به بچه، خواهر و ...پرخاشگری می‌کردم و هیچکس هم درکم نمی‌کرد اصلاً حرف کسی روی من تاثیر نداشت من یک آدم گوشه‌گیری بودم و هیچ دوستی نداشتم، اصلاً از خانه بیرون نمی‌آمدم وقتی خواهرم به من می‌گفت: بیا برویم جایی، من می‌گفتم: من اصلاً حوصله ندارم نهایتاً شاید در ماه یکی دو بار مهمانی می‌رفتم و یک آدم گوشه‌گیر مانند یک آب راکد بودم و همیشه حالم خراب بود شاید چهره‌ام نشان نمی‌داد ولی از درون داغون بودم.
تا اینکه خدا را شکر مسافرم راه کنگره را پیدا کرد و سه ماه اول خودش آمد و در این سه ماه اول که من را نیاورده بود من به کنگره وصل شده بودم خدا خواست که بیایم وقتی آمدم، وارد کنگره شدم، بعد از ۳ جلسه تازه‌واردین را که گذراندم راهنما انتخاب کردم من می‌خواستم که از آن معرکه‌گیریهای ذهنی که روی جسم روان و روح من تاثیر گذاشته فاصله بگیرم، می‌خواستم دور بشم و آموزش بگیرم، می‌خواستم بدانم شکوفه‌ای که افسرده و پژمرد است و نمی‌تواند از خانه بیرون برود و حوصله دوش گرفتن را ندارد حوصله خانه جمع کردن را ندارد حوصله هیچ چیز را ندارد، چطوری می‌تونه عوض بشه من می‌خواستم تغییر کنم می‌خواستم شکوفه‌ای باشم که لباس شیک بپوشم به آرایشگاه و مهمانی بروم دوست دارم بهترین خرج‌ها را برای خودم بکنم چه جوری باید این اتفاق بیفتد چه جوری من باید دوست داشته باشم تا در کنگره بمانم .
استاد امین در سی‌دی مدرس می‌فرمایند؛ که لذت دوست داشتن یک جور به وجود می‌آید یعنی یک جور لذت دوست داشتن را ما می‌توانیم تجربه کنیم و فقط با فهمیدن و درک کردن است من اگر آمدم کنگره و فهمیدم و درک کردم و در لژیون فرمانبردار واقعی شدم نه این که فیلم بازی کنم روبروی راهنمایم یک چیز باشم و بیرونم از کنگره یک جور دیگه‌ای باشم اگر واقعاً فرمانبردار باشم و حرف راهنمایم را گوش کنم می توانم دوست داشتن و لذت را از کنگره تجربه کنم وقتی از در وارد کنگره می‌شوم تمام مسائل زندگیم را یادم می‌رود این را بارها من به رهجوهایی که مشاوره داده‌ام گفته‌ام وقتی من می‌آیم کنگره یک دنیای دیگری برای من است و همه چی فراموش می‌شود و وقتی که بیرون از کنگره می‌روم تازه یادم می‌افتد غذا روی گاز هست و هزاران چیز که ما همسفران داریم، وقتی می‌آیم کنگره اگر بفهمم اگر درک کنم آن موقع دوستش دارم آن موقع آموزش می‌گیرم یادگرفتن و آموزش گرفتن یک معلم می‌خواهد معلمی که حرف‌های ساده بزند حرف‌هایی که با درد و حال من یکی باشد نه اینکه از چیزهایی بگوید که اصلا به درد من نمی‌خورد، البته همه راهنماهای کنگره همین‌طوری هستند صحبت حقیقی می‌کنند، چون راهی که من تازه‌وارد می‌خواهم شروع کنم آنها پنج سال پیش یا ده سال پیش این راه را رفته‌اند و تجربه کردند و موفق شده‌ا‌ند ما این معلم‌ها را داریم قدرشان را بدانیم و به صحبت‌ها و حرف‌هایشان گوش کنیم با جان و دل تا به آن حال خوش برسیم حال خوشی که واقعی باشد و بتوانیم انتقالش بدهیم و چهره‌مان مشخص شود.
تازه‌وارین که می‌آیند برای مشاوره بعد راهنما انتخاب می‌کنند بعد از چند هفته وقتی آنها را می‌بینم  لذت میبرم می‌گویم خدا رو شکر که مانده‌اند و حالشان خوب شده خدا را شکر که از چهره‌شان مشخص است، انشاالله هر همسفری که بیرون از کنگره هست و حال و روز من شکوفه قبل از کنگره را دارد بیاید در کنگره ماندگار شود و به آن حال خوش برسد.

امروز در کانال کنگره را باز کردم خواندم که؛ داشتن باور مثبت مثل آب دادن به یک دانه می ماند که اولش هیچ چیز مشخص نیست بعد از مدتی که به آن دانه آب می‌دهی میوه‌های شیرین دانه مثبت را می‌چشی این فقط با دست‌های من شکوفه است که اتفاق می‌افتد ذهن من قبل از کنگره مثل زمینی بود که پر از آشغال و زباله بود ولی وقتی وارد کنگره شدم و آموزش‌های کنگره را گرفتم، دانایی‌ و آموزش راهنمای خوبم باعث شد که زمین ذهن من پاکسازی شود و دانه‌دانه زباله‌ها کنار برود و بذرهای خوب بکارم بذرهای مثبت بکارم و دید و جهان‌بینی من را تغییر داد از اینجا از راهنمای عزیزم خانم ملکی تشکر می‌کنم خیلی زحمت کشیدند، انشاالله هر جا که هستند سلامت و موفق باشند در آخر هم امیدوارم با عمل سالم و معرفت و عدالت بتوانم به خدمتم ادامه دهم و در کنگره بمانم و خدمت کنم چون من هر چیزی که دارم از کنگره دارم، کنگره تا الان به من کمک کرده و از این به بعد هم کمکم می‌کند مشکلم حل می‌شود در سخت‌ترین شرایط که فکرش را هم نمی‌کردم، یک فرشته نجات به دادم رسیده و در بدترین شرایط مسئله‌ام را حل کرده است، وقتی من قدم مثبت بردارم صددرصد خدا نیروهایش را به یاری من می‌رساند انشاالله همه همسفرها به این حال خوش برسند برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم.
برگزاری آزمون داخلی فاینال

تایپ : همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر نرگس
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر نیره (لژیون هفتم)
همسفران رودهن 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .