سلام دوستان راضیه هستم همسفر
به نام خدایی که دوست داشتن را آفرید خدایی که ایثار و محبت را آفريد خدا را شکر و سپاس که از ذرات جرقه اعتیاد توانستم به روشنایی برسم و مسیر گمشده زندگی خود را در کنگره پیدا کنم و با فرشتهای مهربان به نام خانم فاطمه بیرانوند عزیز آشنا شوم. اکنون قلم به دست گرفتم و میخواهم برای تقدیر و تشکر از راهنمای خود چند جملهای بنویسم نمیدانم چه بگويم زبانم در برابر آن همه مهربانی و فداکاری قاصر است. به گذشته برمیگردم دو سال پیش اذن وردم به کنگره صادر شد با خانمی مهربانتر از مادر آشنا شدم خانم فاطمه با آموزشهای نابی که از کنگره گرفته بود قفلهای بستهی جهل، نااميدی، ترس و منیت را برای من باز کرد. او به من آموخت که برای انجام هر کاری باید اول تفکر کنم و بدانم که بیهوده قدم به این حیات نگذاشتهام. باید بدانم که هیچکس به اندازه خودم به من فکر نمیکند. پس باید مسئولیت زندگی خود را بپذیرم و با رفتن و رسیدن آن را کامل کنم متوجه آن شدم که اصلا کنترل جسمم را ندارم. گفت: فرماندهی عقلت را به دست آور؛ برای فرمانده عقل شدن راههای زیادی سد راه من بود. فرمود رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنید. با تلاش و حرکت راه برایم نمایان شد و به مسیر خود ادامه دادم با امیدواری نقطه تحملم بالا رفت و فهمیدم که صفت گذشته در من صادق نیست چون جاری هستم. دیگر مجبور نبودم مثل گذشته صفات زشت خود را تکرار کنم سعی کردم حسهای خود را تغییر دهم تا صفات من هم تغییر کنند. رسیدیم به وادی یازدهم دیدم خانم فاطمه با دریافت دانش، آگاهی و پیروی از قوانين تبدیل به چشمهای جوشان شده است. امیدوارم بتوانم در زندگی او را الگوی خود قرار دهم. شنیدم که در آخر امر، امر اول اجرا میشود. اول کمی گُنگ بودم نمیدانستم یعنی چه؟ گفت: عزيزم اگر خواسته و دستوری داری با گذشت زمان به اجرا در میآید. فهمیدم باید از مرحله تغییر و تبدیل عبور کنم تا به مرحله ترخيص برسم. کمکم به رهایی نزدیک شدیم و گل رهایی را از دستان پر مهر آقای مهندس گرفتیم. گفتم خدا را شکر دیگر همه چیز تمام شد باید بروم دنبال زندگی خودم، ناگهان جمله زیبایی توجه من را جلب کرد.(پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگریست) با کمی تفکر فهمیدم که تازه اول راه هستم (لیس انسان الا ما سعی) باید با تلاش و کوشش بیشتر به راه خود ادامه بدهم تا به پله چهاردهم که عشق و محبت است برسم. عشق یعنی؛ گذشتن از خويش، طی کردن این پله کار هر کسی نیست توفیق میخواهد. خداوند عشق است و تمام موجودات هستی محبت هستند، بدون عشق نمیتوان از عشق سخن گفت. در گذشته میخواستم با عبادت و راز و نیاز در پیشگاه خداوند مشکلاتم را حل کنم و به آرامش برسم، اما خانم فاطمه به من آموخت که تنها راه رسیدن به آرامش تزکیه و پالایش است، باید از ضدارزشها دوری کنم و به سمت ارزشها حرکت کنم تا به آرامش برسم. خانم فاطمه عزيزم شما نمونه بارزی از وادی چهاردهم هستید، از شما بینهايت سپاسگزارم که من را راهنمایی کردید تا به مسیر درست زندگی برگردم، سپاسگزارم که به من درس عشق و محبت دادید از خداوند میخواهم با عمل به علمی که به من آموختید به آرامش برسم و با خدمت کردن در کنگره قدردان زحمات شما باشم. اميدوارم همیشه سالم و سلامت باشید و در کنار خانواده محترم به آسایش و آرامش واقعی برسید از شما بینهایت سپاسگزارم. از آقای مهندس و تمامی خدمتگزاران کنگره تشکر میکنم.
سلام دوستان فرخنده هستم همسفر
درود بر انسانهایی که بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند. واقعا نمیدانم از کجا سخن بگویم، تمام لحظات در کنگره ۶۰ پر از عشق، مهر، محبت و انگیزه است و تمام انسانهایی که در این مکان بهشتی خدمت میکنند لایق سپاسگزاری هستند و من به نوبه خود دست تکتک آنها را میبوسم، باشد که خداوند بزرگ پاداش زحمتهای آن بزرگواران را خواهد داد و داده است چون خداوند سریع الحساب است. بخصوص خدمتگزاران سایت که به فرموده آقای مهندس این عزیزان چراغ خاموش خدمت میکنند خداقوت عرض میکنم پایدار باشید و بهترینهای الهی روزی قلب مهربانتان و هفته سایت و مقاله نویسی را خدمت تمام عزیزان در قسمت سایت و اینستاگرام و فضای مجازی تبریک عرض میکنم. یک خداقوت ویژه خدمت خانم شانی عزیز و دستیاران عزیزشان دارم و ممنون و سپاسگزارشان هستم. در ادامه ۲۸ شهریور تجلیل کمک راهنمای عزیزم خانم فاطمه که یکی از خدمتگزاران سایت در کنگره ۶۰ بودند مقاله نویس، مربی، معلم و استاد بنده که واقعا نمیدانم چگونه از ایشان قدردانی و سپاسگزاری کنم، بسیار تا بسیار ممنون و سپاسگزار خداوند بزرگ هستم که من را لایق دانست تا رهجوی خانم فاطمه باشم و از آموزشهای ناب ایشان بهرمند باشم و تمام سعی خود را خواهم کرد با درست حرکت کردن و خدمتگزار بودن قدردان مربی بزرگوارم باشم چون غیر از این هیچ چیز نمیتواند جبران آن همه لطف، مهر و محبت و آموزش باشد. وقتی من در قسمت سایت خدمتگزار بودم بسیار بسیار از خدمت در این قسمت لذت میبردم و آموزش میگرفتم و در حال حاضر به عنوان مرزبان خبری در حال خدمت هستم و خدا را شکر میکنم. از خدمتگزاران سایت خیلی آموزش میگیرم؛ تمام تلاشم را میکنم تا وظیفهام را درست انجام دهم این بهترین قدردانی از راهنمای عزیزم و تمام خدمتگزاران کنگره است. عزیزانی که قبل از من بودند و تلاش کردند و خدمت کردند تا به من رسیده است و من هم تمام سعی و تلاش خود را خواهم کرد تا برسد به دست آیندگان که در راه هستند، دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران بخورند. هفته سایت و فضای مجازی و مقاله نویسی مبارک.
سلام دوستان معصومه هستم همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. خدا را شکر که مسیر زندگی من به سمتی کشیده شد تا انسانهای نورانی را ببینم که سرتاسر عشق و ایثار هستند. مانند خانم فاطمه راهنمای عزیزم که قبل از هر چیزی اجرای قانون و حرکت در صراط مستقیم در تکتک کلمات و حرکات ایشان موج میزند. برای منِ رهجو چه چیزی میتواند بالاتر از این الگوی ناب باشد که با نگاه کردن به عملکردش، عشق، فرمانبرداری و صداقت را بیاموزم. درست در زمانی که مسیر خود را در تاریکیها گم کردم برایم چراغ راه شود و با من قدم بردارد و دستم را بگیرد، با همهی سختی و خستگی، راه را قدم به قدم با من پیش بیاید تا وارد نور شوم، حال خوش امروزم، آرامش و گرمای خانهام، حاصل مهر ایشان است. واقعاً نمیدانم چهطور میشود و آیا واقعا امکانش هست تا محبت و زحمات این فرشتهی آسمانی را جبران کنم؟! راهنمای عزیزم خانم فاطمه مهربانم، شما بزرگوار چه در آگاهی و چه در عشق و فرمانبرداری بینظیر هستید، شکر شکر شکر که شما راهنما و همراه لحظههای من بودید. از بنیان کنگره ۶۰ سپاسگزارم برای بهوجود آوردن بستری برای آموزش، رشد و درخشیدن این الماسهای گرانبها. این تجلیل و ترخيص زیبا و این جشن قشنگ را خدمت راهنمای محترم و توانمند خانم فاطمه عزیز تبریک عرض میکنم. انشاءالله که این چهار سال خدمت ایشان نوری باشد ماندگار که با خودش برکت و فراوانی و شادی و سلامتی برای خودشان و عزیزانشان به همراه داشته باشد. انشاءالله در جایگاههای خدمتی درخشانی قرار بگیرند و بدرخشند.
ویراستاری: همسفر فرحناز، راهنما همسفر فاطمه(لژیون دوازدهم)
بارگزاری: همسفر معصومه (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
573