پانزدهمین جلسه از دوره هشتاد و چهارم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ به نمایندگی شعبه آکادمی با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «وادی هفتم و تاثیر آن روی من» چهارشنبه 22 شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم مسافر، با تشکر از نگهبان محترم که این فرصت در اختیار من قرار دادند.
اما در مورد دستور جلسه که بیان می دارد: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه از آن برداشت می کنیم. می خواهم از زاویهای دیگر به این وادی نگاه کنم، ما همه میدانیم که یافتن راه از چه اهمیتی برخوردار است. ممکن است تعداد زیادی کتاب خوانده باشی و بازهم راه را پیدا نکنی یا راه را پیدا کنی اما منیت و غرور اجازه ندهد که برداشت صحیح را از آن راه داشته باشی.
من با کنگره ۶۰ زود آشنا شدم اما نیروهای منفی سبب میشد تا سراغ راههای دیگری بروم و همه آنها به بنبست ختم شد. تا جایی که حاضر بودم اتفاقی بیوفتد و ده ماه به کما بروم ولی حاضر نبودم به راه کنگره ۶۰ بیایم.
پس پیدا کردن راه قسمتی از مسیر رسیدن به حقیقت است و بخش دیگر آن برداشت ما از آن راه است که چگونه در آن راه جدی و مصمم گام برمی داریم. من به خود گفتم راه را اگر خودم میفهمیدم که حال و روزم به اینجا نمیکشید، پس الان زمان آن است که راه کنگره ۶۰ را جدی بگیرم و با تمام وجود به آن اطمینان کنم.
جورج کمبل کتابی دارد که به نام قهرمان هزار چهره؛ در مورد سفر قهرمانان در داستانها و اساطیر صحبت می کند. در آنجا می گوید قصه ها بخش آرزوهای فروخورده انسانهاست که میخواهند سفر کنند و این قهرمان دنبال دلیل راه میگردد و من فکر کردم ما قهرمان زندگی خودمان هستیم و باید این قهرمان را پیدا کنیم و سفری زیبا را به نمایش بگذاریم و این سفر از تولد تا مرگ است.
و اگر ما ابدی باشیم، یک سفر کوتاه به حساب میآید. در این سفر است که برای بیرون آمدن از تاریکی اعتیاد است که باید هر دو را با جدیت پشت سر بگذاریم.
تمام نیروهای بازدارنده نمیخواهند بگذارند ما این سفر را به خوبی انجام دهیم. من سال های زیادی را در تاریکی اعتیاد گذراندم اما وقتی به کنگره ۶۰ آمدم مانند یک سرباز با جدیت این راه را طی کردم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
558