سیزدهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی زنجان به نگهبانی همسفر کبری، دبیری همسفر فاطمه و استادی همسفر فاطمه با دستور جلسه «خدمت مالی و تأثیر آن روی زندگی من و سی دی کاغذ پوسیده» در روز دوشنبه مورخ 13 شهریورماه ۱۴۰۲ رأس ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه ممنونم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که لیاقت این را به من داد تا استادی لژیون سردار را تجربه کنم.
درمورد دستور جلسه من اگر زندگیام را به قبل و بعد از کنگره تقسیم کنم، قبل از کنگره مشکلات زیادی داشتم و بهتبع روش حل مشکلات را هم بلد نبودم تا زمانی که وارد کنگره شدم، کنگره من را با آغوش باز پذیرفت هنر زندگیکردن و سالم زندگیکردن را به من یاد داد، در مقابل همیشه این سؤال را از خودم میپرسیدم من چه کاری میتوانم انجام بدهم که ذرهای از این لطف و محبت را جبران کنم؟! از نظر معنوی همیشه سعی کردم رهجوی فرمانبرداری باشم، تمام حرمتها و قوانینی که از من خواسته شده تاحدامکان انجام بدهم؛ ولی از نظر مادی سال اول حضورم در کنگره نتوانستم وارد لژیون سردار شوم و از همان لحظه خواسته در من به وجود آمد و به خودم قول دادم که سال بعد حتماً در این لژیون شرکت کنم.
من در آموزشها متوجه شدم اگر مالی داشته باشم اگر جاری باشد به خود من برمیگردد؛ ولی اگر راکد بماند نه به درد من میخورد نه دیگران.

چیزی که برای من جالب بود اعضای لژیون سردار یک حس و حال دیگری داشتند و بعد از عضو شدن متوجه شدم اعضای لژیون سردار به دلیل اینکه به صفت بخشندگی نزدیک میشوند، همیشه حال خوبی دارند، هر کسی بنا به دلایل مختلفی وارد لژیون سردار میشود یکی از دلایل من برای عضو شدن در این لژیون این بود که به فکر اشخاص و خانوادههایی باشم که بعد از من به کنگره میآیند، آنها هم راحت بتوانند روی این صندلیها بنشینند و مثل من به حال خوش برسند و مطمئن هستم این حال خوش آن افراد در صور پنهان من تأثیرگذار است.
این خدمت باعث شده من در زندگیام به یک چیز بزرگی دست پیدا کنم و آن آرامشی است که در زندگی دارم و باعث شده من بتوانم گرههای زیادی در زندگیام را پیدا کنم و با باز کردن گرهها بتوانم قدمی بهسوی رشد و تکامل خودم بردارم.
شرکت در لژیون سردار در واقع یک خدمتی است به خودم، چرا که به من یاد میدهد سیستم مالی خودم را مدیریت کنم و برای پیشرفتم برنامهریزی کنم.
آقای مهندس هم در سیدی کاغذ پوسیده فرمودند؛ ما همیشه باید اندوختهای برای خودمان داشته باشیم و توان مالی خودمان را ذرهذره بالا ببریم، چگونه؟ با پساندازکردن، با برنامهریزی، با قناعتکردن و من باید برای توان مالی خودم هدف داشته باشم، بدانم من این پول را برای چه میخواهم؟ آیا فقط برای این میخواهم که حساب بانکیام را افزایش بدهم؟ یا با آن یک کار مثبت و مفیدی انجام بدهم؟ و این جمله که آقای مهندس میفرمایند؛ در هر کاری باید استمرار و استقامت داشته باشی، در مورد پساندازکردن هم همینگونه است، من باید حواسم باشد پولم را کجا خرج میکنم و چطور میتوانم آن را مدیریت کنم؟ و مطلب دیگر روی کاغذ پوسیده چیزی ننویسیم تمثیل این است که همه چیز را باید روی پایههای قوی استوار کرد و انسانهایی که قابلاعتماد نیستند وقتی یک مسئولیتی انجام میدهند همان کاغذهای پوسیدهاند.
مشارکت اعضا؛
همسفر الهام:
آقای مهندس روی هدفگذاری تأکید خیلی زیادی داشتند ما در مباحث دینیمان نیز داریم که از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم یعنی اینکه من به زندگی آمدهام هدفم از بودن در این زندگی چیست؟ من آمدهام بخورم، بخوابم، ازدواج کنم، کار کنم... بعضیها فقط فکر میکنند که باید کار کنند پول پسانداز کنند، پسانداز برای چه چیزی؟ برای چه موقعی؟ بعضیها هم فکر میکنند که برای معنویات است که آقای مهندس میگویند؛ نه، هر دو را با هم باید داشته باشیم. فکر میکنم یکی از هدفهایی که ما در زندگیمان داریم و بزرگترین هدف است که رسیدن به منِ واقعی خودمان است که منِ واقعی در خدمت مالی نهفته است، پردهها زمانی از جلوی چشم کنار میرود که من بتوانم از آن بندها دست بکشم از آن تعلقات دست بکشم و یکی دیگر از سختترین بندها بعد از بند مالی خانواده است که در قرآن هم به آنها اشاره شده، اموال و اولاد فتنه هستند، باید این تعلقات کنار برود تا ما بتوانیم به آن منِ واقعی و چیزی که خداوند از ما خواسته برسیم.
همسفر ناهید:
خوشحال هستم که یکی از اعضای این لژیون بابرکت هستم، درمورد دستور جلسه، آقای مهندس فرمودند که ما باید توان مالی خودمان را مستحکم کنیم و حتماً هم باید هدف داشته باشیم، چون بدون هدف سودی ندارد، نه برای ما نه دیگران. اگر کنگره تا الان پابرجاست بهخاطر همینقدرت مالی است و هدفش هم کمک به افرادی است که درگیر مواد مخدر و درمانده هستند، یا تأسیس دانشگاه و... ما در زندگی شخصی هم باید توان مالی خود را بالا ببریم، اما این کار بهیکباره اتفاق نمیافتد و من نمیتوانم پسانداز زیاد داشته باشم، از یک جایی باید شروع بکنم و این کار حتماً باید استمرار و استقامت داشته باشد.
درمورد کاغذ پوسیده بعضیاوقات ممکن است فردی را ببینیم که فکر کنیم کاغذ پوسیده است؛ اما آنچنان پیشرفتی میکند و یک راهنما مقتدر میشود، و یا شخص دیگری را میبینیم که فکر میکنیم راهنمای خوبی میشود؛ ولی به جایی نمیرسد.
بر روی کاغذهای پوسیده ننویسیم؛ چون اگر بر روی کاغذهای پوسیده بنویسیم بهمرورزمان کاغذهای بعدی هم پوسیده میشوند، منظور از کاغذ پوسیده؛ یعنی باید پایه کار خود را محکم کنیم، مسئولیت اگر به کسی میدهیم قابلاعتماد باشد که بتواند آن کار را پیش ببرد و به هدفی که مدنظر است برسد.
تایپ: همسفر فاطمه (راهنمای تازهواردین)
عکس: همسفر زهرا (مرزبان خبری)
تنظیم و ویرایش و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
502