سلام دوستان مهین هستم یک همسفر.
یکی از مهمترین دستور جلسات سالیانهای که تغییری نداشته «از فرمانبرداری تافرماندهی» است و به ما کمک میکند تا در معقوله درمان از آن استفاده کنیم. همانطور که میدانیم بیماری اعتیاد سه بخش از شهر وجودی انسان را از تعادل خارج میکند: جسم، روان و جهانبینی، این فرآیند نامتعادل شدن منجر به از دست دادن فرماندهی شهر وجودی و اختیاراتی است که به صورت نامحدود در دسترس مهمترین شریک خودش یعنی اعتیاد قرار میگیرد و این یعنی شروع بدبختی، گرفتاری و بردگی!
میدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه ما میشود و کنترل ما را به دست میگیرد که با شروع درمان و قرار گرفتن در مسیر رشد و آگاهی و تسلیم در برابر مسیر درست، آرام آرام و به صورت کاملاً زیرپوستی فرد کنترل جسم و روان خودش را به دست میآورد و به درمان میرسد اما این پروسه شامل زمان، صبر و استقامت در مسیر درست میباشد يعنی فرمانبرداری و پیروی از راهکارهای درمان و راهنما به عنوان فرمانده و راهبر، عبور از مسیر و گذرگاههای سخت و پر فراز و نشیب، کسب تجربه، عمل سالم و شناخت و معرفت میتواند ما را به فرمان عقل نزدیک کند.
بنابراین کسی که فرمانبردار خوبی برای خود باشد و از فرامین و حرمتها پیروی کند قطعاً میتواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد مانند راهنما که در گذشته فرمانبردار بوده و امروز به فرماندهی رسیده. در پایان این نکته را هم عرض کنم که همسفران نیز از گزند مسائل یاد شده در امان نبوده و نیستند چون تخریب شامل حال آنها هم شده و چه بسا بسیار بیشتر از گروه مسافران بوده چون بلاتکلیفی و سرگردانی در معقوله اعتیاد تأثیر نامطلوبی بر روی روان آنان وارد کرده و نیاز بیشتری برای رسیدن به فرماندهی جسم و روان خود دارند و طبیعی است که نمود بیرونی کارها و اعمال ما از درون ما سرچشمه میگیرد همانطور که از اسم این دستور جلسه پیداست از فرمانبرداری تا فرماندهی است: (از، تا، به) که یعنی ما باید یک مسیری را طی کنیم تا به هدف لازم و تعیین شده خود برسیم لازم و ملزوم رسیدن به هدف و خواسته خود فرمانبرداری است پس باید به خود بپردازیم و روی خودمان کار کنیم تا به فرمان عقل برسیم و کارهای خودمان را که مربوط به خودمان است را به نحو احسن به انجام برسانیم. حال برای رسیدن به فرماندهی عقل در هر کاری یکسری بایدها و نبایدها وجود دارد، بایدها انجام ارزشها و نبایدها انجام ندادن ضدارزشها است و یکی از مواردی که باعث میشود فرماندهی عقل ضعیف یا متوقف شود منیت است، منیت نقطه مقابل آموزش است و اجازه نمیدهد که دانایی رشد کند، رشد دانایی که متوقف شود نفس اماره فرماندهی را از عقل میگیرد پس انسان برای فرماندهی باید آموزش پذیر باشد از فرمانبرداری تا فرماندهی امری مهم و یکی از خواستههای انسان است و لازمه یک فرماندهی خوب فرمانبرداری خوب است با فرمانبرداری از عقل میتوان به فرماندهی آن رسید و این کار آسانی نیست ولی قابل اجرا است، من میتوانم با فرمانبرداری عقل از انجام کارهای ساده و کوچک شروع کنم تا به کارهای بزرگ برسم مثلاً حضور به موقع در جلسات، نوشتن سیدیها، گوش کردن به حرف راهنما و ... با انجام این کارها در واقع من توانستهام دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنم حال میتوانم از فرمانبرداری به فرماندهی شهر وجودی خود برسم.
از تمام عزیزانی که وقت گذاشتند و مشارکت من را خواندند سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر مهین، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر محدثه، راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
130