جلسه اول از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی ویژه کمانداران کنگره ۶۰ به استادی کمکراهنمای تیراندازی باکمان همسفر فخری، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر جمیله با دستور جلسه «سیدی رنچ»، ساعت 17:00 روز جمعه 16 تیرماه ۱۴۰۲ در سایت تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ در مجموعه ورزشی تختی برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
من در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. وقتیکه سیدی را گوش دادم تازه خیلی چیزها در زمین کمان برایم مصور شد. فطرت انسان به دنبال تکامل و کامل شدن است و به دنبال این است که هرروز بهتر بشود، ولی این بهتر شدن در پیدا کردن راه درست است؛ یعنی یکراه درستی را پیدا کنم و بعد شروع به تکمیل کردن خودم کنم. پازلها را خداوند در اختیارم قرار میدهد، ولی اینکه چگونه آنها را کنار هم بچینم تا بتوانم تصویر درستی از آن برای خودم بسازم یا یک مسیر درستی را انتخاب کنم این خودش جای فکر کردن دارد.
در این سیدی از اصلاح الهی صحبت میشود، اصلاح الهی همان تصفیه و پالایش و یا بهقولمعروف دوری از ضد ارزشها است. برای اینکه من فخری بخواهم از ضد ارزشها دوریکنم، نیاز به ابزار دارم و آن ابزار نگاه من است. نگاه من باید شستهورفته باشد، نگاهی که میگویم تنها دیدن نیست، این تصفیه و پالایش در چشم، زبان، گوش و قلب من باید جاری باشد. نباید این باشد که فقط دروغ نگویم، بلکه نباید دروغ ببینم، دروغ بگویم، دروغ بشنوم و نباید دروغ را باور کنم. همه اینها به حس و قلب من برمیگردد که چقدر حسهای من پالایش بشود.
وقتیکه در بحث جهانبینی قرار میگیرم، واقعاً خودم هم نمیدانم کجای این جهانبینی قرار گرفتهام! وقتی به اینجا آمدم بهقدری دچار خشم، اضطراب و نگرانیهای متفاوت بودم که نهتنها اصلاً معنی و مفهوم تیراندازی را درک نمیکردم، بلکه مدت سه ماه اینجا نشسته بودم و هیچ کاری انجام نمیدادم. خلاصه نمیدانم چه اتفاقی افتاد و حکمت خداوند بر چه بود که من اینجا قرار بگیرم، ولی یادم هست یک روز آقای حکیمی به من گفتند: «اینطوری فایده ندارد، اگر بخواهی اینطوری باشی تا آخر در همین نقطهای که قرار داری میمانی.» من نمیخواستم در آن نقطهای که قرار داشتم بمانم، دقیقاً در این سیدی به همین اشاره میکند. زمانی که آدمی در یک نقطه متوقف میشود یعنی چه؟ یعنی آموزشی نمیبیند و آموزش را نمیتواند به کار ببندد. این برای من خیلی باارزش بود. کلام سنگین بود ولی باارزش و من کلام را گرفتم. آنقدر تلاش کردم که واقعاً خودم مانده بودم چطور میتوانم تمام روزهای هفته بیایم و از اول ساعت تا آخر ساعت تیر بزنم. عشق و علاقه من با همین کلام و با همین حرف نسبت به تیراندازی چندین برابر شد.
.jpg)
گاهی اوقات راهنما به رهجو میگوید که چهکار کند ولی انجام آن با رهجو است و بستگی به تلاش خود رهجو دارد. رهجویی که میخواهد هفتهای یکبار بیاید و یکساعتی آیا تیر بزند، آیا نزند. دقیقاً خودش دارد برای خودش کارنامه درست میکند. خودش دارد تقدیر یک ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگرش را میچیند.
اگر ما میبینیم یک نفر تیرانداز حرفهای است، از اول تیرانداز حرفهای به دنیا نیامده است. او هم با یک کش در پنجمتری شروع کرده؛ ولی تلاش و کوشش بسیار کرده. البته در این مسئله خواست، فرمان الهی و تقدیر، هر سه مورد هست. ولی من میتوانم با تفکر مثبت روی تقدیرم اثر درست بگذارم، تقدیر من کارنامهام است.
وقتیکه بتوانم روی کاری که میکنم تمرکز کافی داشته باشم یعنی در خط آتش که ایستادم فقط فکر تیراندازی باشم؛ برای حرف زدن، تبادل افکار در قسمتهای دیگر وقت هست؛ ولی در زمان تیر زدن باید همهٔ وقت و تمرکزم را بگذارم برای کاری که انجام میدهم، حداقل اگر برای خودم حرمت قائل نمیشوم مزاحم وقت دیگرانی که هدفمند میآیند و هدفمند کار میکنند نشوم.
.jpg)
آقای مهندس در سیدی رنج در خصوص سه سفر صحبت میکنند؛ سفر ارض، سفر سماء و سفر درون. شاید غلو باشد، ولی من هر سه سفر را اینجا انجام دادم. سفر ارضی، سفری است که در رفتوآمدهایم به باشگاه انجام دادم. من سه یا چهار جلسه در هفته میآیم و برمیگردم. سفر درونی، این است که من برگردم به درونم، فخری! تو داری کجاها را اشتباه میکنی؟ چه تکنیکهایی را داری اشتباه انجام میدهی؟ چهکاری راهنمایت به تو گفته است و تو انجام نمیدهی؟
وقتی به اینها فکر کردم، قطعاً سطح من عوض میشود، درست است که من به سماء نمیروم، ولی سطح من عوض میشود. وقتیکه کارم را درست انجام دادم، سطح من عوض میشود. منظور از به سماء رفتن همان سطح عوض شدن است نه اینکه حقیقتاً سفر سماوی انجام دهیم که این مرحله خیلی تصفیه و پالایش نیاز دارد. درهرصورت این را میدانم که وقتی ذهنم آرام و افکارم متمرکز است، نسبت به زمانی که پریشان هستم خیلی بهتر تیر میزنم. در زمان پریشانی بایستی به نقاط مثبت خودم فکر کنم و به خودم قوت قلب بدهم.
همیشه میگویم که اینجا جنت الماوا است و اگر کسی بتواند در این جنتی که خداوند برای ما قرار داده است بهترین استفاده را بکند، او برنده است. پس از امکانات و ابزاری که در اختیارم قرار دادهشده است، به بهترین شکل استفاده کنم و باور داشته باشم که هیچیک از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
اعطای تقدیرنامههای اعضای لژیون سردار توسط نگهبان لژیون سردار
.jpg)
.jpg)
تقدیر دبیر فعلی از دبیر دوره قبل:

.jpg)
مرزبانان کشیک: مسافر ابراهیم و همسفر زینب
تایپ: همسفر جمیله رهجوی کمکراهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
عکس و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
باشگاه تیراندازی باکمان کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
892