اولین جلسه از دور بیست و سوم کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی خانم دکتر فرشته و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر سارا با دستور جلسه «درمان متادون با روش DST با داروی OT» روز جمعه 5 خردادماه 1402 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر. متشکرم. قبل از آنکه جلسه را به استاد بدهم، امروز دستور جلسه ما درمان متادون هست با روش DST. قبل از این برخی با متادون درمان میشدند ولی الآن خیلیها متادون مصرف میکنند. بعضیها برای درمان مواد مخدر خودشان از متادون استفاده میکردند و گرفتار شدند و برخی اصلاً با متادون شروع کردند. خیلیها را سراغ داریم که برای تسکین درد و ... از متادون شروع کردند و به مسئله اعتیاد کشیده شدند. اینجا مسئله ما مسئله درمان است، مسئله بهبودی و بازپروری و بازیابی نیست. ما داریم در اینجا صحبتی که میکنیم راجع به درمان است. درمان یعنی ما مصرفکننده هروئین را در لابراتوار هروئین سازی بگذاریم و کار کند و وسوسه نشود. یا مصرفکننده تریاک در مزارع کشت خشخاش کار کند و مصرف نکند و نیازی نداشته باشد. صحبت از این است و این ادعا آزمایش شده و انجام شده است. از دو هفته پیش که صحبت کردم مقاله آمفتامین در ژورنال و مجله روانپزشکی مربوط به وزارت بهداشت آمریکا چاپ و منتشر شد. آنجا ما 3974 نفر ریپورت شد و طی این گزارش این تعداد به درمان رسیدهاند؛ یعنی تقریباً چهار هزار نفر با مصرفکننده شیشه درمان شدهاند؛ که هنوز در تخیل دانشمندان آمریکا و اروپا و ایران نمیگنجد که برای آمفتامین راه درمانی وجود داشته باشد؛ بنابراین الآن که داریم صحبت میکنیم کاملاً توجه بکنید چون اینها قصه و سرگرمی نیست و همینطوری یاد نگرفتهایم. درمانی جز این وجود ندارد نهایتاً از دارویی به داروی دیگری فرد روی میآورد. یا اگر کسی میخواهد واقعاً مواد مصرف نکند زندگی او زهرمار است. با این روشها اگر هم 20 سال مصرف نکند هنوز ویران و خراب است؛ بنابراین دکتر فرشته با تجربه بسیار بالا راجع به این موضوع صحبت میکنند و به نظرات ایشان گوش میکنیم راجع به کنگره 60 و نظرات DST.
الآن شما سرچ کنید Amphetamine Cure یا Amphetamine Election Cure مطالب کنگره 60 با شما نشان داده میشود در سطح جهانی. جلسه را در اختیار دکتر قرار میدهیم.
سخنان استاد جلسه
سلام دوستان فرشته هستم همسفر؛ من دکتر فرشته تکیه فردی، مؤسس و مسئول فنی کلینیک فرشته واقع در مجیدیه شمالی میدان ملت و افتخار 10 سال همکاری با کنگره 60 و جناب مهندس دژاکام را دارم و درنهایت بزرگترین افتخار من شال کمک راهنمایی کنگره 60 هست.
دستور جلسه امروز ما DST است و در ادامه روشهای تبدیل متادون به اوپیوم تینکچر در مسیر DST. ما وقتی میگوییم DST هر چیزی که راجع به آن صحبت میکنیم و هر باوری را که میخواهیم قبول بکنیم و هر هدفی را که میخواهیم ادامه بدهیم قطعاً در کتابهایی که میخوانیم یا در سی دی که چی جناب مهندس، باید یک چرا جلوی آن بگذاریم. اینجا میگوییم چرا DST. خوب باید دلیل بیاوریم که چرا با اختلاف رتبه اول را در درمان اعتیاد دارد و بقیه راهها اصلاً درمان نیستند و ترک اعتیاد به آنها اطلاق میشود. حالا چرا آن راهها هنوز به قوت خود باقی هستند؟ DST جهانی شده اما هنوز آنچنانکه میخواهیم در ایران فراگیر نیست؟ پس باید در اینجا چند عامل اختلاف را ببینیم. من فکر میکنم البته به گفته کنگره تعریف اعتیاد در این مسیر با مسیرهای دیگر تفاوت دارد. در کنگره میگوییم اعتیاد یک جایگزینی مزمن است ولی در مسیرهای قبل این تعریف است که میگویند مسمومیت مزمن و جامعه جهانی را گمراه کرده است. وقتی صحبت از مسمومیت میشود قطعاً تبلیغات شروع میشود و رسانهها در تمام شبکهها دارند تبلیغات انجام میدهند مانند قرص برای ترک اعتیاد سهروزه، بیهوشی، هیپنوتیزم، شلاق درمانی، کمپ و دفع سم. همه فکر میکنند این سمی است که باید از بدن فرد خارج شود و هنوز هم باور کنید در افراد تحصیلکرده در کلینیکها این عقاید وجود دارد و میخواهند راه میانبر را بروند. میگویند این سم است و چگونه میشود سمزدایی کرد. این فرد میخواهد ازدواج کند و یا از کشور خارج شود چکار کنیم که این سم از بدن او خارج شود؟! خوب پس یکی از علتها شد تعریف غلط که در کنگره مسیر ما کاملاً مشخص است. دومین چیزی که هست این است که ما در مسیرهای دیگر مبدأ و مقصد و هدف را چیز دیگری تعریف کردهایم ولی در کنگره مبدأ و مقصد و هدف چیز دیگری است. در آنجا میگویند شناخت سم مهم است و تشخیص سم و این میشود مبدأ، مقصد سمزدایی و هدف آزمایش ادرار بیمار منفی میشود و قاعدتاً مسیر سودجویی باز میشود؛ اما در روش DST مبدأ ما شناسایی تخریبهاست از طریق تاریخچه و صحبتهای بیمار. مقصد بازسازی و ترمیم سیستم ایکس هست. قدرت خارقالعاده جسم که باعث ترمیم خودش میشود را بازگردانیم. در این مورد ما باید نیروی اولیه را وارد بکنیم و درمان را حاصل کنیم؛ و هدف هم درمان بیمار و رسیدن به تعادل است که در میان مواد مخدر باشد و هوسی نداشته باشد. تفاوت از زمین تا آسمان است اما آن روشها هنوز هستند. یکی دیگر از تفاوتها این است که آنها عوارض آشکار را میبینند و عوارض آشکار حتی بدون سمزدایی خودبهخود طی دو هفته برطرف میشود. ولی آیا عوارض پنهان مانند افسردگی، عدم میل به زندگی، خیالهای بد و گریه کردن، بیخوابی، مشکلات جنسی، آیا برطرف میشود؟ بههیچعنوان؛ اما در روش DST یک مهندسی انجام شده است که میگوید ضلعهای درمان اعتیاد مشخص است. جسم، روان و جهانبینی. خوب در مسیر جسم نهتنها عوارض آشکار بلکه تمامی مشکلات جنسی میتواند برطرف شود. در مسئله روان و جهانبینی ما به قدرت و زبان ذهن و زبان بدن میرسیم. ما زبان جسم و فیزیولوژی جسم را در کنگره تعریف کردیم. سیستم ایکس تعریف شده. نوروترنسمیترها دچار اشکال شده و یکسری مواد بیرونی جایگزین مواد درونی شده. ما باید درمان را انجام بدهیم در سه مؤلفه جسم و روان و جهانبینی و DST بهترین مسیر است که با دارو و دوز و زمان مناسب شروع به درمان میکند. چی از این بهتر میتواند باشد؟ واقعاً وظیفه ما پزشکان و روانپزشکان عزیز و همکاران محترم وظیفه سنگینی داریم که اگر واقعاً روشی بهتر از این سراغ دارند بگویند که ما هم آن را پیاده بکنیم. ولی اگر این بهتر است چرا پس بقیه به کار خودشان ادامه میدهند و این روش را کاربردی نمیکنند همانند کنگره که هزاران نفر به درمان رسیدهاند و ما داریم میبینیم. ما در روش DST مثل باتری اتومبیل عمل میکنیم و فقط نیروی اولیه را میدهیم. ما قدرت جسم و ذهن را میدانیم و فرمانده کلی که عقل است را میشناسیم و فقط نیروی اولیه را میخواهد مانند دومینو و استارت اولیه ماشین بهوسیله باطری. ما مشاوره میکنیم، طرح درمان میدهیم و DST را توضیح میدهیم، گروهدرمانی داریم و رایگان کار میکنیم، بستر مناسب، سی دی و کتاب و آموزش. همه اینها استارت مناسب برای حرکت این ماشین بزرگ که بدن ما هست است. در رابطه با کاربرد DST ما سه گروه مصرفکننده مواد مخدر را داریم. یکی از آنها نامزدهای مصرف مواد مخدر هستند که تفننی و تفریحی مصرف میکنند و یکسری خواهان مصرف مواد مخدر هستند و بقیه را مسخره میکنند که این لذتی که مواد مخدر دارد را شما نمیدانید و در مسیر آن هستند و هیچچیزی نمیتواند از مسیر منحرف بکند. سری سوم مصرفکنندگان خواهان رهایی هستند. ما DST را روی کسانی که خواهان رهایی هستند میتوانیم بهراحتی اجرا بکنیم. در اینجا من میخواهم راجع به مراکز MMT صحبت بکنم و متادون درمانی. ما نمیتوانیم کارهای مثبت کلینیکها و همکارانمان را زیر سؤال ببریم. آنها هم در مسیر خودشان روی گروه اول و دوم که جناب مهندس در کتاب 14 مقاله به آن اشاره میکنند (گروه نامزدهای مواد مخدر و گروه خواهان مصرف مواد مخدر) تنها راه آن آگاهی آنهاست و حداقل دادن دارویی به آنها برای خروج از این وضعیت وخیم هست. ایدز، هپاتیت، دوری از خانواده، بزهکاری که توسط مراکز MMT اجرا شده است. ما Harm Reduction (کاهش آسیب) را انجام دادهایم. قاعدتاً متادون مثل قرص لاغری عمل میکند و کنترل وسوسه آن بالا است و به نظر من برای گروه اول و دوم که هنوز حاضر نیستند روش DST را قبول بکنند و یا زمان خاص آن فرا نرسیده است بهتر است با روش متادون درمانی این کار را با اصول آن انجام دهیم. پزشکان مسئولیت سنگینی دارند و حتی متادون را باید با روش DST به آنها داد تا زمانی که خودشان و خانوادههایشان آگاه شوند و بیایند در دسته سوم و وارد روش DST شوند. این مهمترین کار است. در جایی جناب مهندس شعری را میگویند:
جنگ هفتاد و دوملت همه را عذر بنه
چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
واقعاً حقیقت DST را هنوز کسانی ندیدهاند و باور نکردهاند و این باور بسیار راحت میتواند در اذهان جا بیفتد با شرط دقت به آن و دلخوری جناب مهندس در هفته گذشته بجا بود چون ایشان در سال 2000 برای 15 کشور اروپایی مقاله DST را عنوان کردند و آنها پذیرفتند بهعنوان بهترین و کاربردیترین روش. من از شما میخواهم که دلخور نباشید ما همگان اینجا هستیم و دوستدار شما هستیم و عملاً نشان دادهایم در کلینیکهایمان که این روش و کنگره را با جانودل قبول داریم و این میتواند مقداری بار کملطفی ما را جبران کند. در مورد تفسیر DST، D مخفف دژاکام یا همان ضریب است. S همان استپ (Step) که استپهای 21 روزه داریم و T (Time) است که زمان مناسب است که با این روش ما یک زمان طلایی 11 ماهه داریم که با تیپر کردن مواد جسم و فیزیولوژی کاملاً درمان میشود و حتی ما درمان بیماریهای دیگری را هم در طول مسیر دیدهایم مانند MS؛ اما در طول این مسیر ما یک زمان طلایی داریم که بتوانیم با خانوادهها صحبت بکنیم و یاد بدهیم آنها را و همینطور برای مسافران که مانند یک دانشگاه انسانسازی است. در اینجا از آداب غذا خوردن شروع میشود و درنهایت عشق و محبت. همهچیز در اینجا هست. در آخر ربطی دیگر به اعتیاد ندارد و اینجا یک دانشگاه حال خوب کن و انسانساز است که در پایان آن آدم، آدم قبلی نیست و میتوان گفت از ظلمت به نور رفتن و از تاریکی به روشنایی رفتن است و رسیدن به فرمان عقل است. در مورد متادون، این دارو داروی تجاری است که به نام (Dolophine) هم شناخته میشود. در جنگ جهانی دوم توسط آلمان برای تسکین درد ساخته شد. بعدها برای درمان اعتیاد استفاده شد و به گیرندههای اوپیوییدی میچسبد و آنها را فعال میکند و حالت نشئگی هم ایجاد میکند و جایگزین میشود. حالا با پروتکل DST چکار بکنیم تا متادون را تبدیل بکنیم. بیماری که چند ماده مخدر مانند متادون و اوپیوم را مصرف میکنند. غالب اگر اوپیوم است و متادون هم گهگاه مصرف میشود نیازی به متادون نیست و متادون کنار گذاشته میشود و DST شروع میشود؛ اما کسانی که متادون را بهصورت تنها مصرف میکنند کنگره روش جالبی برای تبدیل آن دارد به این صورت که اگر دوزشان بالای 5/16 سیسی باشد به آنها دو هفته زمان میدهیم که به دوز مصرفی 5/16 سیسی برسانند. وقتی به این مقدار رسید یک هفته TDS همین متادون را میدهیم و در هفته بعدی دوز ظهر را برمیداریم و اوپیوم تینکچر را با همان نسبت شروع میکنیم و صبح و شب را با متادون ادامه میدهیم.
هفته سوم دوز صبح را قطع میکنیم و اوپیوم تینکچر را جایگزین میکنیم و درنهایت هفته بعد دوز شب را قطع میکنیم و اوپیوم تینکچر را جایگزین میکنیم و در ادامه متادون را 42 روز به همین منوال با همین پله ادامه میدهیم و بعدازآن تیپر شروع میشود. این کلی بود و من در انتهای صحبتم آماری را هم بگویم. دوتا ضربالمثل را گفتند به افراد یکی اینکه:
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
و ضربالمثلی که میگوید:
دیگی که برای من نجوشد، سر هر حیوانی میخواهد در آن بجوشد.
آمار گرفتند که کدام ضربالمثل را قبول دارند و 90 درصد افراد دومی را قبول داشتند! ببینید دنیا و آمارها دارد عوض میشود. حالا برگردیم به کنگره و ببینید محبت، نیکی و همه اینها مانند ضربالمثل اول دارد اثبات میشود. پی دوستان قطعاً وظیفه ما سنگین است. متد DST عالی است. خوشحال شدم که در خدمتتان بودم و ممنونم دوستان.
مشارکت دکتر محمد
سلام دوستان محمد هستم یک همسفر؛ دکتر جباری هستم مرکز آرش در شهرک غرب. نبش رامشیر. 10 سال است که با کنگره همکاری دارم.
بحثی که راجع به متادون است ما اوایل با متادون شروع کردیم و در دو سه سال پیش میگفتند متادون بین 60 تا 70 درصد بهبودی میدهد و این آمار خیلی بالایی بود اما تئوری بود؛ اما در عمل در این بیستوچند سال من دیدم که زیر ده درصد در خوشبینانهترین حالت ما رهایی داشتیم، حتی من بیمار داشتم بعد از هفده سال دوباره عود کرده و با دوستان وزارتخانه که صحبت میکردیم درباره آمفتامین که موردی ندارد که اوتی بدهیم؟ من گفتم که آن چیزی که مطرح است از نظر علمی خروجی کار هست، در کنگره میبینیم که خروجی کار داریم و این برای ما خیلی مهم هست و این خروجی کار مشخص میکند که کارمان درست هست یا خیر؟ همانطور که آقای مهندس در مقاله هم فرمودند بیش از سه هزار نفر درمان شده داریم که به شیشه مبتلا بودند و این مسئله برای ما مهم است، وگرنه در تئوری میتوانیم هزار مسئله علمی و شبهعلمی را مطرح کنیم که نباید اوتی بدهیم، اتفاقاً من دیروز یک بیمار داشتم از کرمان که در بیمارستان روانی بستری بود و خودش هم پزشک بود، آنجا یک ماهی بستری شده بود و درمان هم نشده بود با داروهای آنتی سایکوتیک، فرستاده بودنش تهران و روانپزشکش تشخیص داده بود که B2 برایش بگذارند، من به او گفتم شما دوباره همین مشکل را پیدا میکنی، نظر من این هست که بیا اوتی را شروع کن با همین فرمول کنگره در کلینیک خودمان شما را درمان میکنیم و این خروجیاش بیشتر است و قبول کرد، بیشتر میخواهم بگویم که در ستاد یا در وزارتخانه صحبت میشود یا حتی در خارج که مقالات را میبینند به خروجی کار دقت میکنند، خیلی ممنون.
.jpg)
مشارکت همسفر سارا
سلام دوستان سارا هستم همسفر، خدا را شکر ممنون از آقای مهندس که به من اجازهی خدمت دادند، من چند کلینیک سر زدم تا ببینم متادون را چگونه درمان میکنند، خانم دکتر فرمودند که نباید کار کلینیکها را نادیده بگیریم، زحمات زیادی میکشند و کسانی که خواستار رهایی واقعی هستند سراغ DST میایند، اما نزدیک به سی کلینیک را من مراجعه کردم، داروی درمانی که برای متادون استفاده میشد خود متادون بود، بوپره نورفین بود و یکسری قرصهای دیگر که من آمار قرصها را خواستم گفتند که اسم قرصها را نمیتوانیم ببریم، بعد طول درمان متادون را پرسیدم گفتند که زمان مشخصی ندارد، یعنی از دو سه سال شروع میشود تا به بالا یعنی زمان مشخصی نیست و سه کلینیک گفتند که نزدیک دوازده سال طول میکشد تا شخص درمان شود، نحوهی دریافت دارو را گفتند که هرروز است، یعنی اینها را میخواهم با کنگره شصت مقایسه بکنم، خب دارو هفتگی، ماهانه و هر بیستویک روز به بیمار داده میشود و پرسیدم که شاید مسیر دور باشد نتوانیم هرروز مراجعه کنیم گفتند که خیر هرگز نمیشود، باید شخص هرروز اینجا بیاید و ما او را ببینیم، مقدار مصرف دارو و ساعت مصرف را پرسیدم و گفتند که مشخص نیست که چه مقدار مصرف کند اما از دو سیسی شروع میشد تا هفتاد الی هشتاد سیسی در روز و یک عده میگفتند فقط یکبار ساعت دو ظهر، یک عده میگفتند فقط ساعت هشت صبح، یک عده هم میگفتند که روزی سه بار اما ساعتهایش نامشخص هست، هر موقع که خودش نیاز دارد که در DST ما ساعت مشخص داریم و این اثبات شد که خیلی از کلینیکها این کار را انجام ندادند و پرسیدم بیمار را چه کسی مشاوره میکند؟ بعضی از کلینیکها که گفتند ما اصلاً مشاوره نداریم یعنی فقط فرد اینجا میاید دارو را میگیرد و میرود، بعضی از کلینیکها گفتند که بله مشاوره میشود، یک عده توسط روانپزشک یک عده توسط روانشناس و یکسری هم دانشجوها هستند، پرسیدم که خود فرد باید بیاید یا خانوادهاش؟ گفتند که فرقی ندارد اکثراً میگفتند خود فرد بیاید کفایت میکند، پرسیدم خانواده نیازی نیست باشند گفتند خیر چون ما با خانواده کاری نداریم، درصورتیکه کنگره شصت به نقش همسفر و خانواده اهمیت زیادی میدهد به خاطر اینکه زبان هردو یکی بشود و پرسیدم که نیاز هست که بستری شوند؟ خیلیها گفتند که بله سمزدایی باید انجام بدهیم، یعنی حرفی که خانم دکتر فرشته فرمودند، بله سمزدایی هنوز انجام میشود، خیلی از کلینیکها میگفتند که ما سمزدایی میکنیم، یکسری هم بودند که قرص تجویز میکردند و من هر کاری کردم به من اسامی قرصها را نمیدادند، میخواهم بگویم که آقای مهندس قدردان زحماتتان هستیم، به خاطر اینکه درمان اعتیاد در کنگره شصت آنقدر راحت شده است من سارا این درمان را نمیبینم و ساده از کنارش گذر میکنم، درصورتیکه بیرون از کنگره افراد چقدر هزینه باید بدهند، من هزینه را پرسیدم، خب یکسری میگفتند که به تشکیل پرونده بستگی دارد، دارو هم که هزینهی خودش را دارد، سه کلینیک که نام نمیبرم هم گفتند که هزینه بالای میلیون تومان هست که باید هزینه کل جلسات مشاوره را هم جدا پرداخت بکنند و من سارا روی این صندلی مینشینم و خیلی راحت از این فرصت استفاده میکنم و گاهی یادم میرود که کجا بودم و کجا قرار گرفتهام، خواستم بگویم من خیلی برایم مهم بود که ببینم کلینیکها چطور درمان میکنند و اما خدا را شکر میکنم که در این مسیر هستم و امیدوارم بتوانم که اهداف کنگره را در کنار شما کمک بکنم و همینطور روش درمان را جهانی کنیم تا کسی از بیماری اعتیاد رنج نبرد، ممنون بابت وقت مشارکت.
مشارکت دکتر سعید
سلام دوستان سعید هستم همسفر، مراکز درمان قرصی که شما آنقدر تأکید کردید، یک شربت یا قرص متادون هست، بوپره نورفین یا B2 هم همان یک قرص هست، داروی دیگری در مراکز درمان اعتیاد عرضه نمیشود، منتها خانم دکتر فرشته کامل اطلاعات را دادند، ببینید بحث متادون بحث harm reduction هست یا کاهش آسیب هست، وقتیکه اصلاً دنیا وارد این مقوله درمان متادون شد، بحثشان این بود که این آسیب را در فردی که اعتیاد دارد محدود بکند، چرا؟ که پیشگیری بکند از بحث HIV و هپاتیت و بیماریهایی که به طریقی از طریق اعتیاد تزریقی انتقال پیدا میکند یعنی فردی که اعتیاد داشت احتمال داشت اگر پیشگیری نمیکردند و جلوی آن را نمیگرفتند، در این بحث کاهش آسیب، احتمال داشت تبدیل بشود به یک معتاد تزریقی که این بیماریهای مختلف تزریقی را هم از این طریق به خانواده و اطرافیان خودش از طریق سرنگ آلوده اینها انتقال پیدا کند، پس خیلی این را به محاق نبریم، وضعیتی که متادون در این کشور یا در کشورهای دیگر که تجربهی ما را دارند ایجاد کرده بحث harm reduction هست، درواقع متادون کاری که انجام میدهد ما مواجه هستیم اکثراً مراجعه میکنند، میگویند که ساقی به ما میگوید قبلاً اعتیاد به مواد مخدر داشتی الآن هم اعتیاد به متادون داری چه فرقی کرد؟ فرقش این هست که نوسانات خماری و نشئگی باعث آسیب به لوب فرانتال مغز میشود، یعنی بعد از مدتی که شما تجربهی خماری و نشئگی را داشته باشید بهواسطهی مصرف مواد مخدر، لوب فرانتال مغز بهواسطهی اینکه مرکز کنترل رفتارهای ارادی انسان هست تخریب میشود، آن قسمتی از مغز که مرکز کنترل هیجانات هست یا هیپوکامپ، مسلط بر اعمال و رفتار انسان میشود، من مثال میزنم، بعضی وقتها به کسانی که مراجعه میکنند میگویم فرقش این هست یک روز تعطیل بعدازظهر دست خانواده را گرفتی و رفتی پارک، وقتیکه دوستتان به شما میگوید که فلان جا بساط کردیم بلند شو و بیا باهم مصرف بکنیم، بلافاصله اصلاً کاملاً بیخیال خانواده میشوید، به خاطر اینکه لوب فرانتال شما یا کنترل رفتار ارادی شما در مغز آسیب دیده، آن مرکز کنترل هیجانات هست که به شما دستور میدهد که بله الآن وقتش هست، این مجلس مهم، این شرایط ویژه را شما ترک بکنی و بروی پای بساط بنشینی، پس بنابراین نقش متادون در این موضوع این هست، بله احتمال دارد یک سال، دو سال یا پنج سال یا ده سال طول بکشد، منتها روشی که جناب مهندس ارائه کردند، یک روشی هست فوقالعاده، یعنی ما همهمان satisfy میشویم از انجام این روش، به خاطر اینکه کسانی هستند که از متادون هم خسته شدند، نمیخواهند اصلاً مصرفکننده باشند، اینها را راحت راهنمایی میکنیم به روش DST که فوقالعاده مؤثر هست، یک روشی هست که همه ما تجربه کردیم و نتیجه گرفتیم، این را میخواهم بگویم که اینها همعرض هم هستند، ما بایستی در کنار هم برای رفع این معضلی که در کشور به وجود آمده بایستی یک همگرایی ایجاد کنیم، نه اینکه تقابل ایجاد کنیم بین این مجموعههایی که همه یک هدف مشترک دارند، تشکر میکنم.
مشارکت دکتر مرادی
سلام دوستان شهرزاد هستم یک مسافر؛ چند لحظه اجازه میخواستم البته که نظرم رو در ارتباط با عزیزانی که حضور دارند و همینکه ابتدابهساکن لازم میدیدم که باید تبریک گفت به مجموعه کنگره و آقای مهندس و کسانی که زحمت میکشند چون تلاش زیادی باید صورت گرفته باشد که یک مقالهای درجه علمیاش به حدی رسیده باشد که در یک مجمع علمی جهانی پذیرفته بشود و همه ما میدانیم که این کار کمی نیست چون چه مقالات داخلی چه خارجی همه ما درگیرش بودیم و میدانیم باید ارزش بالایی این مقاله داشته باشد و فکر میکنم که یک کار بزرگی است چون هر کاری بالاخره باید یک مجمع علمی بیطرف را به قول خانم دکتر کسی که نیاید جلو و گارد بگیرد بپذیرد همیشه تمام چیزهایی که با رفرنسهای علمی معتبر و چیزهای که خودمان با آن کار میکنیم اینها به هر حالی بر رویش کاری صورت گرفته است و ثابت شده است و در مجامع علمی موردپذیرش قرار گرفته است و یک کار بزرگی است. در مورد فرمایشات دو همکار عزیز که فرمودند من بهشخصه معتقدم که هرکسی حتی نیم ساعت یا چند دقیقه با یک مصرفکننده راهنماییاش کند این ارزشمند است حالا میخواهد بهجایی برسد که یک کسی را از این منجلاب نجات بدهد و به زندگی و دنیای واقعی برگرداند خانوادهاش را نجات بدهد، جامعه را نجات بدهد. حالا میخواهد کنگره باشد یا کلینیک یا هر کس دیگر ولی اینجا به قول آقای دکتر؛ کنگره و کلینیکها هدفشان یکی است، منتها ممکن است راهها و درواقع امکاناتی که داشته باشند متفاوت باشد. من فرمایش خانم دکتر را واقعاً اصلاً چیزی که روز اول از یکی از دوستان عزیز مشاور که مرکز ما حضور داشتند و از اعضای کنگره بودند آشنا با کنگره شدم جذابیت کنگره و این حس خوبی که به من کنگره میدهد این بود که چه میشود که یک آدم وقتی میاید و بعدازاینکه درمان میشود میاید و در پارک ماشینها را هدایت میکند یا کارهای جانبی و غیره.
من باسابقه تقریباً ۱۲ سالهای که دارم تجربهام میگوید که مریضی هم که حتی ما در کلینیک به درمان کامل برسانیم نباید رهایش کنیم یعنی باید این انگیزهای داشته باشد. همینکه شما فرمودید در کنگره به جسم روان و جهانبینی ارزش داده میشود، اینها آیتمهای بزرگی در یک انسان هستند. انسان مجموعهای از این فاکتورهاست. من شاید باید بگویم ۷۰ درصد مریضهایی که در این چند سال پذیرش کردم شرححالشان را دارم و چند کتابچه دارم و همه آنها چندین عامل در آنها مؤثر بوده است چیزی که من خودم برداشت کردم در ایجاد اعتیاد و مشکل در این فرد پس بنابراین در درمانش هم ما بایستی به خیلی چیزها توجه بکنیم؛ خیلی مسائلی که شاید به دید آن فردی که سالم است حتی خانواده خیلی احساسی و یا ساده میگوید اگر مصرف نکنی یا من کلینیک بردمت چرا هنوز هم مصرف میکنی؟ علتش این است که آن کارهایی که باید و فاکتورهای که باید به آن توجه نشده است. پس واقعاً من بهعنوان یک پزشک بهعنوان یک کسی که این را مشکل و درد جامعه میبینم خوشحالم از اینکه در کنار کارهای که در کلینیک برایش تلاش میکنیم. امیدوارم که همکار هم بوده باشیم برای کنگره و من خیلی اوقات میبینم که چون چیزی که تجربه کردهام مریض چند سال است که روی درمان متادون است و من ناراحتم که نمیتوانم او را از متادون جدا کنم. نهایت کارم این است که با خانواده وقت میگذارم یا با خود بیمار به راهنمای کنگره معرفی میکنم که حالا با ایشان هم یک مشاوره داشته باشید چون هدف ما این نیست که شما تا ۷۰ الی ۸۰ سال عمری که دارید همیشه متادون مصرف کنید یا حالا ماده دیگری. حتی ما قرص که ازنظر زندگی و تغذیه مشکلی نداشته باشد همیشه نباید به آن مکمل بدهیم این اعتقاد شخصی خود من هست پس بنابراین واقعاً بازهم من خیلی خوشحالم که ازنظر مجامع علمی هم کنگره در تلاش است و اینکه برای تمامی کسانی که در این راه تلاش میکنند صمیمانه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم ممنونم.
.jpg)
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛ من از دبیر قبلی سعید عزیز تشکر میکنم، جلسات خیلی خوبی داشتیم باهم؛ یک دوست خوب هم پیدا کردم. گزارشها خیلی خوب بود و چهارده جلسه گذشت و حالا دفترشان را تحویل میدهند به دکتر سارا و طبق سنت از هم دیگر تشکر و قدردانی میکنند .
چون بحث کلینیکها به میان آمد، اگر از من بپرسند که سختترین رشته پزشکی کدام است و کمدرآمدترین رشته کدام است میگویم کلینیکهای ترک اعتیاد؛ برخلاف اینکه همه فکر میکنند که کلینیکهای ترک اعتیاد پول پارو میکنند اصلاً چنین نیست؛ از معتاد مگر میشود پول گرفت؟ آنهم معتادی که میخواهد ترک بکند اصلاً پول ندارد. مثل آنهایی که آویزان ساقی میشوند که جنس بخرند ولی پول ندارند. مگر پولی میدهد معتاد؟ اگر صد تا مريض داشته باشد و هرکدام یکمیلیون بدهند که نمیدهند. چون هر ریال را بهسختی میدهند. در نظر بگیرید یک کلینیک: اجاره محلش با نرخ امروز حداقل 20 تومان میشود. یک مسئول فنی دارد، یک آبدارچی دارد، یک روانپزشک دارد، یک روانشناس دارد و... آخرش هم چیزی گیر خودش نمیآید. دارویی هم باید بدهد که شدیداً تحت کنترل و تحت نظارت است. از آن هم چیزی گیر نمیآید. یک نفری که در یک کلینیک مانیکور میکند خیلی درآمدش بیشتر است. یکی که رنگ مو انجام میدهد خیلی درآمدش بیشتر است. یکی که کار پوست انجام میدهد، کرم میدهد 5 میلیون 6 میلیون، کرمهای پوست، درآمدش خیلی بالاست؛ بنابراین به نظر من کلینیک، سختترین رشته هست و درعینحال کمدرآمدترین رشته است و همه هم فکر میکنند که اینها پول پارو میکنند اکثر کلینیکها با مشکل مالی مواجه هستند و با چنگ و دندان میخواهند چرخشان بچرد؛ بنابراین اینطور نیست که بگوییم کلینیکها کمکاری میکند یا سوءاستفاده میکنند. خیلی هم تلاش میکنند و زحمت میکشند و دلشان هم میخواهد که مریضان خوب شوند پول زیادی هم نمیدهند. چقدر مگر میدهند یک روانشناس در کلینیک چهکار میکند ۶ تومان یا ۷ تومان اگر بتواند میدهد. درصورتیکه با نرخ امروز یک روانشناس که در کلینیک کار میکند باید بین ۲۰ تا ۳۰ تومان بگیرد ولی از این خبرها نیست چون ندارد که بدهد و از همه طرف هم تحتفشار هستند چپ و راست هم بازرس میآید و سؤالات متعدد میپرسد. مشکلی که هست این است که همه میگویند یکمیلیون تومان یکمیلیون تومان درصورتیکه یک میلیون چیزی نیست الآن یک کمپ که فحش میدهد کتک میزند ۴ میلیون تومان پول میگیرد درصورتیکه میگویند غذا را هم خودتان بدهید سیگار هم خودتان بدهید کمکهای غیر نقدی هم بکنید. پس کمپ ۵ الی ۶ میلیون تومان میگیرد برای ۲۱ روز درصورتیکه کلینیک در ماه نهایتاً ۵۰۰ هزار تومان میگیرد. اگر یک کلینیک صد مریض داشته باشد که از هرکدام ۴۰۰ هزار تومان بگیرد در ماه میشود ۴۰ میلیون تومان حتی خرج خود پزشک را هم نمیدهد یک پزشک عمومی امروزه باید حدود ۴۰ میلیون تومان درآمد حداقل داشته باشد و همه میخواهند که مریضشان خوب شود هیچ پزشکی نیست که نخواهد مریض خوب شود. الآن داروهایی که در کلینیک هستند هم مشخص است و بهغیراز اینها داروی دیگری نداریم قدیم در زمان جنگ داروهایی برای موها بود که تجویز میکردند که دکتر برای ترک اعتیاد به خود من هم میداد اوایل جنگ بود و مشخص نبود و اسم نداشتن ولی الآن نه آیا قرص b2 است یا بوپره نورفین یا متادون یا همین چیزها است. نکته اصلی این است که هیچکس تقصیر ندارد نه اساتید دانشگاه، نه روانپزشکان، نه پزشکان، موضوع از دانشهای کشف نشده است، دانش درمان اعتیاد تاکنون کشف نشده بود. هزاران سال گذشته و هیچ روش و متدی برای درمان اعتیاد کشف نشده بود وجود نداشت ولی آنها دارند از همان دانشهای قدیم استفاده میکنند چون چیز دیگری بلد نیستند. وقتی کسی متادون میخورد لااقل فرد میگوید من میروم کلینیک و دارو میگیرم کلی فرق هست بین اینکه فرد بگوید میروم از کلینیک دارو بگیرم تا اینکه برود از پارک و عطاری و مراکز خلاف بگیرد. حتی خودش هم احساس خوبی ندارد چون میرود از قاچاق فروش مواد میخرد یا متادون میخورد. درست است که هر دو اعتیاد دارند اما متادون را دارد از یک مرکز علمی و رسمی میگیرد و اگر او را بگیرند بهعنوان یک معتاد تلقی نمیشود بهعنوان یک مجرم تلقی میشود، ازنظر روانی خودش و خلقوخوی خودش میگوید من یک مریض هستم من یک معتاد نیستم و ازنظر خانوادهاش همینطور اعضای خانواده به او نگاه مثبتی دارند میگویند او در حال درمان است و به کلینیک میرود ازنظر محل کار اشکان همینطور ازنظر جامعه هم همینطور. پس درست است که هردو گردند ولی هر گردی گردو نیست. درست است که هر دو ماده مخدرند ولی باهم خیلی فرق دارند؛ بنابراین وقتی فردی میرود در مرکز رسمی متادونش را تحویل میگیرد، کاری به کم یا زیادش نداریم. این خودش خیلی اثر مثبت و مشخصی را دارد. الآن مثلاً اشاره میکند که باید هرروز برود و دارویش را بگیرد بعضی از کلینیکها ممکن است اینگونه نباشد خوب این جزوی از پروتکل است، این پروتکل رسمی است چون خیال میکردند اگر هرروز برود و دارو بگیرد قابل درست شدن است. در آمریکا هم همینطور است باید هرروز برود و متادون را بگیرد. ولی ما در ایران جلوی این ایستادیم. گفتم شما چطور میگویید هرروز بیاید و دارویش را بگیرد؟ از میدان تجریش صبح بیاید و شب برگردد خودش میشود یک شغل. نهتنها یکبار در روز بلکه سه بار در روز باید دارو بخورد چون هیچکس اطلاعاتی از جهان اعتیاد نداشت و آنهایی هم که از جهانهای اعتیاد بیرون آمده بودند چون از روش غلط بیرون آمده بودند اعتقادشان هم به روش غلط. روز چهارشنبه مجوزی از دانشگاه شهید بهشتی گرفتیم چه میخواهیم مقایسه انجام بدهیم روی هزار مورد از کسانی که به روش سقوط آزاد یا به همین روشهای معمول موادشان را قطع کردهاند. البته این آزمایش حدود ۴ - ۵ سال پیش انجام گرفت و چون نتایج بسیار وحشتناک بود گفتند منتشر نکنید چون سیستم ایمنی کامل آن از بین رفته بود در اثر همین ترکهای یکروزه یا ۲۰ روزه سقوط آزادهای معمول، همین روشهایی که در جهان امروز علمی هست همه اینها به سیستم ایمنی بدن یک شوک فیزیولوژی وارد کرده بود که همه را آسیب زده بود؛ که البته سی سال پیش هم آرتور گایتون در کتابش میگوید که اگر کسی مواد مخدر مصرف میکند وقتیکه ترک میکند يک شوک فیزیولوژی به او وارد میشود که تا آخر عمر درست نمیشود. اگر بروید و انتهای کتاب 60 درجه را مطالعه کنید که برای 27 سال پیش است در آخر کتاب در قسمت توضیحات پزشکی نوشتم که گرچه پروفسور آرتور گایتون گفته است که وقتی کسی مواد مخدر مصرف میکند و ترک میکند يک شوک فیزیولوژی به او وارد میشود که تا آخر عمر درست نمیشود ولی من معتقد که اگر با روش درست این کار انجام شود نهتنها شوک فیزیولوژی وارد نمیشود بلکه بسیار هم خوب است. سی سال پیش نوشتم فرضیه آرتور گایتون موردقبول نیست و حالا میخواهیم آن را مقایسه کنیم با بچههای کنگره 60 که البته از آنها قبلاً خون گرفتهایم، چون خونی که گرفتیم از بچههای کنگره 60 که برای دیسپ و کووید 19 سیستم ایمنی بدنشان مقایسه کنیم، هزار نفر را همینجا خون گرفتیم و مجوزش را هم دانشگاه شهید بهشتی تجدید کرد و کد اخلاق اش را هم داد، این هزار آزمایش را هم داریم که از آنها هم برای آزمایش کووید 19 استفاده میکنیم هم برای آزمایش سیستم ایمنی بدن، یعنی 2 گروه هزارتایی را مقابل هم انجام میدهیم که این روش دی اس تی روی سیستم ایمنی بدن چگونه اثر میکند و آن روش چگونه اثر میکند که چقدر بین آن مرگومیر زیاد است، چاقی زیاد است و مشکلات دیگر. خب این تابهحال کشف شده بود پیدا نشده بود ولی باید باور کنند. آن تبریک هم که گفتم منظورم این نبود که از من تشکر کنید گفتم کسی به من تبریک نگفت چون مرتباً از آنطرف برای من ایمیل میآید از امریکا از کشورهای معتبر دنیا برای من تبریک میفرستند حتی انجمنهای علمی بزرگ دنیا افتخار میکنند که من را عضو انجمن علمی خودشان کنند حتی انجمن american cancer society که جزو انجمن آنها بشوم و مرتباً برای من ایمیل میزنند تبریک میگویند، حتی دیروز یکی از مجلات بزرگ خارجی که همه آرزویش آن است که بروند و در یکی از این مجلات مقاله بدهند که حسین به شما یک ای سی یو میدهیم که ادیتور اول 5 مقاله بشوید بهعنوان داور، بقیه را هم خودمان داوری میکنیم و 5 مقاله شما را در یک ایشو مخصوص حاضریم برایتان چاپ کنیم. خب این کارها را میکنند ولی از داخل ایران کسی به من تبریک نگفت. تبریک، نه تشکر. یکی از پزشکان ما و دانشگاهها به من یک ایمیل نزد که آقای دژاکام به شما تبریک میگویم که تو در مورد سرطان فلان کار کردی در مورد کووید 19 فلان کار کردی یا در مورد اعتیاد فلان مقاله را دادی. حالا این هم شاید اضافه بود چون من معمولاً توقعی هم ندارم و اگر گفتم گلایهای بود که چرا تبریک نگفتید نه تشکر، مهم نیست؛ ولی بههرحال خیلی خوشحالم که وقتی میروم در ریسرچ گیت میبینم که از ایران تازگی خیلیها وارد میشوند و این باعث خوشحالی است. قبلاً از ایران وارد نمیشدند ولی الآن میبینم که نه خیلیها وارد میشوند. مثلاً میبینیم که 150 تا از ایران آمدهاند و از آمریکا 25 تا آمدهاند، بههرحال این مقالات ادامه دارد و امیدوارم مقاله جدید هم منتشر بشود و مقالات زیادی درراه داریم یکی همان کیس ریپورت سرطان خون و لنف، 3 تا کیس هم داریم آماده میکنیم برای سرطان برست سرطان سینه است، نتیجه بسیار عالی بوده. یک گروه علمی دیگر از دانشگاههای خارج از کشور از ما خواسته که روی آلزایمر کار کنیم، دانشگاه لندن از ما خواست که مشترک روی بیماری صرع کار کنيم چون بیماریهای ما دیگر ما را دیدهاند. اینها همه در حال انجام است و پایه همه اینها روش دی اس تی است. دی اس تی روشی نیست که تنها برای اعتیاد باشد، دی اس تی یک کشف جدید است در تشخیص زبان بدن که چطور بتوانیم زبان بدن یا ماشین بدن را رام کنیم یا به راه بیاوریم. حالا این دی اس تی میتواند در تمام رشتهها در تمام بیماریهای متعدد مورداستفاده قرار گیرد. ما متادون را میتوانیم با دی اس تی انجام دهیم، ما لورازپام را میتوانیم با دی اس تی کم کنیم، دیازپام را میتوانیم با دی اس تی کم کنیم، مورفین را با دی اس تی کم کنیم. هر چیزی را میتوانیم با دی اس تی کم کنیم و میتوانیم حتی با دی اس تی افزایش بدهیم. یکی از مشکلاتی که در پزشکی داریم این است که یکمرتبه بدن را با انبوهی از مواد ناشناس آشنا میکنند. همین پروتکلی که برای شربت تریاک است، یکمرتبه میگویند شخص بنشیند و 10 سیسی شربت تریاک بخورد! بدنی که هيچ آمادگی ندارد و اصلاً تریاک را نمیشناسد! شما چطور میخواهید 10 سیسی شربت تریاک که معادل یک گرم تریاک است و اثر کشنده دارد به شخص بدهید که بخورد؟! همین تریاک را با دی اس تی در آمفتامین از 2 دهم یا 3 دهم سیسی شروع میکنیم با یک رنج خاص بالا میبریم و با یک رنج خاص پایین میآوریم و بدن فرصت پیدا میکند که خود را بازسازی کند. پس دی اس تی یک روش متدی است براي تمام رشتههای علوم پزشکی و ما داریم با مقالات متعدد ذرهذره همه خواص دی اس تی را برایتان روشن میکنیم.
بههرحال در معقوله متادون این شد که وقتی متادون را میخواهیم تبدیل به اوتی کنیم، اگر تا 5/16 سیسی که استاندارد ماکزیمم دوز کنگره 60 هست باشد، اولین کار که میکنیم باید متادون را TDS کنیم، هر کس که در هر حجمی متادون مصرف میکند اولین قدم این است که آن را TDS میکنیم. مثلاً 20 سیسی میخورد، میکنیم سه وعده در روز. 30 سیسی یکمرتبه میخورد، میکنیم سه وعده در روز. چون زور مواد مخدر و یا داروها 7 الی 8 ساعت است، زور متادون 7-8 ساعت است. هرکس میگوید زور متادون 14 ساعت است آن 14 ساعت کم میشود، زور ماکزیمم 7-8 ساعت است. مثال خوب مثال تیراندازی بود، مثلاً میگویند برد نهایی تفنگ برنو 4 هزار متر است، ولی در برد 150 متری کشنده است، در 4 هزار متری مانند یک سنگ بر زمین میافتد. مثلاً در سیصد متری زخم کشنده دارد، یا در ۵۰۰ متری زخم ضعیفتری دارد مثل سنگی که به شخص بزنید ولی در ۳۰۰ متر میکشد متادون هم همینطور است قدرتش ۷ الی ۸ ساعت است از ۷ الی ۸ ساعت قدرتش پایین میآید. وقتی میخورد ذرهذره بالا میرود که ممکن است یک تا یک و نیم ساعت طول بکشد تا اثر کند و فوری اثر نمیکند و بعد ذرهذره پایین میآید؛ بنابراین اولین کار این است که باید TDS کنیم، اگر 5/16 سیسی بود تقسیمبر 3 میکنیم و یکمرتبه متادون را خالی نمیکنیم و به جای آن اوتی بدهیم، در هفته اول وعده ظهر را برمیداریم و به همان مقدار به شخص اوتی میدهیم. پس صبح 5/5 سیسی متادون، ظهر 5/5 سیسی متادون، شب هم 5/5 سیسی متادون. پس ما در کنگره صبح و ظهر و شب نداریم، ساعت داریم. مثلاً میگوییم ساعت ۵ صبح، ساعت ۲ بعدازظهر و ساعت ۹ شب. مثلاً ساعت ۶ صبح، ساعت ۲ بعدازظهر و ساعت ۱۰ شب. ما ساعت دقیق داریم و سه وعده در روز تقسیم میشود. هفته اول یک وعده متادون را برمیداریم و بهجای آن اوتی میدهیم هفته بعد وعده دوم را برمیداریم و بهجای آن اوتی میدهیم (2 اوتی و یک متادون) و در هفته سوم، سومی را هم برمیداریم و بهجای آن اوتی میدهیم. ۲۱ روز روی این پله نگه میداریم تا مراحل بعدی و بعد میرویم روی 42 روز؛ یعنی دو پله. حالا وقتیکه میآییم متادون را از یک بار به سه بار تبدیل میکنیم، برای مثال شخص ۲۰ سیسی متادون در یک وعده میخورد، وقتی TDS میکنیم میتوانیم همینجا آن را به سه وعده 5/5 سیسی تبدیل کنیم، چون ۲۰ سیسی میخورد و ما برنامه را عوض میکنیم میتوانیم در این عوض کردن برنامه یک کلاهبرداری هم بکنیم و یک مرتب ۲۰ سیسی را به 5/16 سیسی تبدیل کنیم. حتی اگر 30 سیسی هم میخورد ایرادی ندارد میتوانیم آن را به سه وعده 5/5 سیسی تبدیل کنیم. اگر شخص 60 و یا ۷۰ سیسی متادون مصرف میکند میتوانیم به او یک مهلت حدود یک ماه بدهیم تا ذرهذره کم کند و به 16/5 سیسی برسد. بچههای قدیمی میدانند ما یک پروژهای داریم به نام خاخام. خاخام به آخوندهای یهودی میگویند، مسیحیها میگویند کشیش، ما میگوییم آخوند و یهودیها میگویند خاخام. خاخام بزرگ یهودیها بود، یک یهودی حدود ۱۰ فرزند داشت با همسر در یک اتاق زندگی میکردند، تمام مشکلات از هر نظر داشتند یهودی به پیش خاخام میرود و میگوید من تعداد زیادی بچه دارم و جایمان تنگ است و مشکلات زیادی دارم و... خاخام به او میپرسد دیگر چه داری؟ میگوید یک بز هم دارم، میگوید بز هم ببر داخل اتاق. بز را میبرد داخل اتاق، نصف اتاق را بز میگیرد. پشکل میریزد، علف میریزد، سروصدا، مگس، پشه و... بعد از یک ماه میرود پیش خاخام میگوید: ما بیچاره شدیم چهکار کنیم؟ گفت حالا بز را بیرون ببر. بز را که به بیرون میبرد، اتاق را جارو میکند و میگوید بهبه چقدر اتاق بزرگ شده است، چقدر جا باز شد، چقدر عالی شد. حالا همین کار را ما در اعتیاد اجرا میکنیم، مثلاً ۲۰ سیسی در روز میخورد، ما میخواهیم بکنیم 16/5 سیسی، میکنیم 9 سیسی؛ یعنی از حد مجاز هم پایینتر میآوریم و بعد از گذشت مثلاً 5 روز یا یک هفته مجدداً بالا میبریم، آنوقت دارو خیلی خوب جواب میدهد از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم. جلسه را به دبیر میدهم برای اجرای قانون یازدهم. استاد جلسه دو هفته آینده: آقای دکتر مجید، دستور جلسه: متادون.
مشارکت دکتر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛ مؤسس و مسئول کلینیک گلریزان.
اعتراض داشتم نسبت به سخنان دکتر سارا در مورد اسامی که در مورد پزشکان گفتند، من حاضرم از طرف همه پزشکان قسم بخورم که ما در کلینیکهایمان نصب مزدا ای داریم و نه غیرعلمی و غیراصولی . من در رابطه با درآمد کلینیکها صحبت کردم که عمده درآمدشان فقط از فروش دارو است؛ حالا با توجه تورم و حقوق بالای افراد و حتی اجاره محل، تنها منبع درآمدی ما از دارو است. من از آقای مهندس خواهش کردم که فروش دارو را از کلینیکها بگیرند چون ما حال خوبمان را از لژیونها میگیریم و کلینیکها درآمد ندارند.
مشارکت دکتر سارا:
سلام دوستان سارا هستم همسفر؛ من قدردان تمام پزشکان هستم و در کنارشان مشغول به کار هستم بنده هیچ کلینیک و هیچ عزیزی را زیر سؤال نبردهام و اگر در اینجا صحبت کردم تنها یک مقایسهای بود که بگویم کنگره ۶۰ این عمل را انجام میدهد و کلینیک این روشها را دارد قصد اینکه هیچ حرفهای را زیر سؤال ببرم نداشتم و در مقابل پزشکان سر تعظیم فرود میآورم فقط میخواستم بگویم کنگره ۶۰ این کارها را انجام میدهد یعنی روش دی اس ای و کلینیکها نیز این روشها را دارند.
جناب مهندس
اصلاً کنگره ۶۰ و متد دی اس تی را با جاهای دیگر مقایسه نکنید اینها هرکدام جای خود دارند ما نمیتوانیم سیستم وی اس تی را با سمزدایی مقایسه کنیم نمیتوانیم روش کنگره ۶۰ را با آن مقایسه کنیم داستان جداگانه است و جزء روشهای کشفشده هست ما نمیتوانید شیمیدرمانی و یا پرتودرمانی مقایسه کنید من خودم باعث شدم متادون را در زندانهای کشور تجویز نمایند بوپره نورفین را من باعث شدم در کشور رایج شود حتی زیر نامهای که برایم آمده بود پاراف کردم که درست کردن این دارو برای کشور از نان شب هم واجبتر است درصورتیکه در آن زمان کسی حتی جرئت نام بردن از متادون را نداشت.
نگارش: مسافر بهمن
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
4639