«بهنام آنکه جان را فکرت آموخت»
.jpg)
سخنان ماندگار مهندس دژاکام: «عاقلان را هیچ بهایی، جُز عقل؛ رضایتشان را حاصل نمیکند.»
با سلام، نگاه و حضور آگاه و مهربان شما عزیزان را بهخواندنِ خلاصه سیدی هفته «حُکم الهی» دعوت میکنیم.

سلام دوستان ناهید هستم یک همسفر
وقتی از اجرای حکم الهی سخن میگوئیم، یعنی خداوند که از الله و یا الهه میآيد؛ البته به معانی مختلف و جنبه اعتقادی برمیگردد؛ برخی خداوند، الله، بعضی قانون هستی و یا قانون کائنات مینامند.
این موضوع فقط برای انسانهای خدا باور نیست، بلکه قصه بر سر برداشتهای مختلف، اختلاف بین زبان، افکار و ... وگرنه ريشه همگی یکی هست.
بهقول انیشتین: خداوند برای اداره جهان تاس نمیاندازد! قانون اجرای حکم الهی و یا قانون کائنات مرحله به مرحله است؛ برای همه یکسان میباشد. قانون سیستم کائنات این چنین پایهگذاری شده است. مثلاً در فصل بهار درختان شکوفه دارند بعد تبدیل به میوه میشوند، همینطور مرحله به مرحله باید میوه برسد تا بهموقع از درخت جدا شود.
مهندس مثال میوه رسیده و نرسیده را میزنند؛ هنگامی که میوه کاملاً رسیده باشد بهراحتی از درخت جدا میشود، همچنین انسانهایی هم که کال یا نرسیده هستند، سفت به مال دنبا چسبیدهاند!
حتی شکل گرفتن کُروات هم همینطور است؛ مرحله به مرحله مانند همان درخت و میوه میباشد؛ همه قانونها يکی است، قانون تشکیل هستی یعنی کهکشانها و خورشید هم، يک سیکلی و یک عمری دارند. ما هم که در حال زندگی کردن هستیم باید مرحله به مرحله جلو برویم، روش DST مرحله به مرحله است.
خوبیِ کنگره این است که تمام قوانینش را از هستی میگیرد؛ انسان مرحله به مرحله مصرفکننده میشود؛ ذرهذره مخدرهای بيرون جایگزین مخدرهای درون میشود. حال برای درمان شخص باید مرحله به مرحله پیش رفت، حتی برای حرکت از طرف ضدارزشها به سمت ارزشها به صورت یکمرتبه نمیشود و اگر به صورت ناگهانی اتفاق بیفتد، تبدیل به زمین لرزه و سونامی میشود.
چیزی که ما در کنگره۶۰ داریم، همزاد پنداری یا الگو برداری است. اساس کار ما در کنگره الگو میباشد که باعث حرکت و پیشرفت رو به جلو ما میشود. الگو مانند قالب میماند.
چه مسافر و چه همسفر وقتی وارد کنگره شدند و سفرشان را آغاز کردند، تغییرشان را میبینیم؛ همسفر با ورود به کنگره به خیالش دلسوزی میکند تا مسافرش رها شود، بعد از مدتی متوجه حال خرابتر خودش میشود، چون ضربه شدید را همسفر میخورد؛ بعد شاهد تغییر دیدگاه خودش میشود.
«الله نورُ السَّمواتِ و الارض» نور، سمبلِ علم، دانش، هستی و ... است. استاد میگوید: از انوار گفتیم که به طرف شما ساطع میشد؛ حالا میتوانیم، نور را علم، دانش، خداوند و الهام مثبت بگیریم. «وَالنَّفس وَ ماسَّواها، فالهَمَها فُجورها و تَقواها» اینجا از الهام سخن میگوید، وقتی در مسیر ارزشها حرکت کنید، همان به شما الهام میشود، یا به طرف فجور و منفی حرکت کنید، ضدارزشها تقویت میشوند.
اجرای حکم الهی هم در مسائل مثبت و هم در مسائل منفی است و هر فسق و فجوری هم از نقطه کوچکی شروع و ذره ذره گسترش پیدا میکند و بزرگ میشود. با وجود انوار، انسان جذب مطالب برایش بهتر میشود. کسی که از طرف ضدارزشها میخواهد، پایش را در ارزشها بگذارد، همینجوری نیست!
سرزده وارد نشو، میکده حمام نیست
حرمت پیرِ مغان بر همه کس واجب است
بایستی جبران مطالب کند و در حال ادامه زندگی خودش را به درجه اعلا برساند که ذکر او باعث مطالبی میشود که اول خود او قبول میکند و در نهایت به دیگران راهنمایی برساند.
یک راهنما هم این راهها را طی میکند، اول جبران میکند، بعد خودش را باید بالا میکشد و اطلاعات را میگیرد و از نور در جهت ارزشها استفاده میکند تا به یک مرحلهای برسد که بپذیرد و بعد به مرحلهای که خودش راهنما شود.
موقعی باورها، ارزش دارد که به آن باور و اعتقاد داشته و عمل کنید؛ قدرت و توانایی در دانشِ تنها نیست در عمل کردن است. آن چیزی که باور دارید، عمل کنید؛ چرا که عمل میتواند به دانستهها ارزش بدهد. وقتی شاگرد میبیند که راهنما خود عمل میکند آن موقع ارزشگذاری میکند؛ راهنما چون مراحلی را خود طی کرده و توانسته از مواد جدا بشود؛ یا همسفری که از خیلی مسائل دیگر رها شده آن کار او را زیبنده میکند و آن موقع باور میکنند؛ حرف مثل سوزن درون انسانها فرو میرود، ولی اگر عمل نکنی مثل باد هوا میماند؛ عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا به دل آنان که خواستار و نیازمند هستند، بنشینند. اطلاعات دریافت شده و قوی میتواند در انسان کلام بسیار با نفوذی بهوجود آورد و در دیگران راه یابد.
انسانها اصولا از دو منبع به آنها اطلاعات میرسد:
۱- به تنهایی با چشمها میبیند و با حس دریافت میکند.
۲- از طریق مکتوبات و کتابها
بدانید در هر دو حالت تغییری نیست؛ راه یکی است آن را میبینید و آن یکی را میخوانید تا در قدمها با هر دو آشنا شوید.
زندگی و پیشرفت ما برمبنای سه چیز است:
۱- خواست
۲- تقدیر
۳- فرمان الهی
که ما باید روی خواست متمرکز شویم؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم تقدیر کار خودش را انجام میدهد.
در ادامه حلقههای حیات یک قانون کلی است و آن حکم الهی است که باید مرحله به مرحله اجرا شود. همیشه الهامات الهی توسط فرشتگان سفید جامه انجام نمیشود، گاهی توسط عفریتههای شیطانی انجام میشود؛ پس بنابر این الهام هم منفی و هم مثبت است.
اگر خودت فجور را انتخاب کردهای و حالا به مشکل برخوردهاید، میگویید چرا؟ وقتی جیک جیک مستانت بود، فکر زمستانت بود؟!
به خود ما بستگی دارد که چه راهی را انتخاب کنیم. باید جایی بخوابید که زیرتان آب نرود؛ اگر میخواهید، جایی بایستید، عقل حکم میکند که باید زیر پا محکم باشد، روی ماسه نمیتوانید خانه بسازید.
هر کاری که میکنید باید پایهها را محکم کنید در زندگی هم همینطور است؛ باید پایههای ایمنی، امنیتی، مالی و اقتصادی را محکم کنیم؛ ما توانایی آن را داریم؛ اگر وضع مالی خوب نیست به فکر صرفهجویی بیفتیم و ذره ذره پسانداز کنیم؛ مهم نیست که چه داریم! خانه داریم، ولی کوچک است؛ این مهم هست که داریم.
.jpg)
با تشکر از همسفر ناهید و همدلی شما یارانِ جمعِ محبت
منبع: سیدی «حُکم الهی» / مهندس دژاکام
نویسنده، تایپ: همسفر ناهید، رهجوی کمکراهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
تدوین عکس، تنظیم و ارسال: همسفر اعظم، خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
469