English Version
English

هر خدمت، بذری برای خدمت بعد

هر خدمت، بذری برای خدمت بعد

همسفر فریبا با حالی آشفته و از طریق یکی از دوستان‌شان که مدیر یک دبیرستان بودند، دوازده سال پیش با کنگره 60 آشنا شدند و حتی تمایل نداشتند که یک نفر هم ایشان را بشناسد؛ چراکه تصور می‌کردند کنگره جایشان نیست و نباید بین این افراد باشند؛ اما به‌مرور متوجه شدند که کنگره 60 تنها جایی است که باید همیشه و با همه‌ وجودشان در آنجا حضورداشته باشند.
و اما اکنون شال سفید ایجنتی دور گردنشان، مسئولیت و خدمتی را به خانم فریبا اهدا کرده که به این سبب گفت‌وگویی با ایشان ترتیب دادیم که در ادامه توجه شما عزیزان را به آن جلب می کنیم؛

اولین خدمتی که در کنگره انجام دادید چه بود و چه احساسی داشتید؟
هر خدمتی کمک‌راهنمایم توصیه می‌کرد انجام می‌دادم مانند جاروزدن، طی‌کشیدن، چایی دادن، صندلی جمع‌کردن و...تا این‌که به لطف کنگره 60 و جناب مهندس مسئول لژیون سردار که در آن زمان لژیون مالی بود، در گروه همسفران در ابتدای تشکیل این لژیون در شعبه آکادمی شدم. در ابتدا بسیار وحشت داشتم چون نمی‌دانستم چه‌کاری باید انجام بدهم؛ اما همچنان به توصیه کمک راهنمایم در ادامه، متوجه عظمت این جایگاه شدم که تا الان توفیق داشتم همچنان در این جایگاه خدمتی عضو باشم.

لطفاً یک توضیح کوتاه درباره خدمت جدیدتان و حسی که به شما می‌دهد بدهید؟
واقعاً جایگاه پرمسئولیتی است و هنوز هم نتوانسته‌ام کامل خود را در این جایگاه قرار بدهم و مرتب خود را ارزیابی می‌کنم که آیا عملِ من سالم است یا خیر؟

آیا در روزهای ابتدای سفرتان فکرش را می‌کردید که روزی شما هم ایجنت شوید؟
آن زمان‌ها چنین جایگاهی وجود نداشت؛ اما بعدها که به دستور جناب مهندس این جایگاه خدمتی گذاشته شد، گاها خودم را در این جایگاه قرار می‌دادم و به خودم می‌گفتم که اگر من در این جایگاه بودم چه عملی انجام می‌دادم؟

فکر می‌کنید این خدمت چه تفاوتی با خدمت‌های سابق شما دارد؟
مشخص است که مسئول گروه خانواده و مرزبانی در یک شعبه، بسیار دامنه وسیع‌تری نسبت به اداره یک لژیون دارد؛ پس هر حرکت باید کاملاً سنجیده و با تفکر باشد چون افراد یک شعبه حس‌های متفاوتی دارند.

تابه اینجا با نیروهای بازدارنده‌ای که همراهتان بودند، چگونه عمل می‌کردید؟
مرتب در حال دست‌وپنجه نرم کردن هستم و تمام تلاشم این است که صداهای منفی را در نطفه از بین ببرم تا ریشه نکنند.

در مقابل دشواری‌های راه و سختی‌های مسیر چه‌چیزی به شما قوت قلب می‌دهد؟
همیشه وجود جناب مهندس، اعضای خانواده گرامی‌شان، پندها و اندرزهایشان و سی‌دی‌های آموزشی آن‌ها برای من قوت قلب است و همیشه به‌عنوان الگو مدنظر بنده هستند.

فکر می‌کنید ایجنت‌بودن و کمک‌راهنما بودن چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارند؟
من هنوز ابتدای راه هستم؛ اما حسم این است که بسیار متفاوت هستند، می‌بایست در خصوص خیلی مسائل دقت نظر داشته باشم چون مربوط به یک شعبه است که خدایی ناکرده با عمل نادرستِ من، افراد تبدیل به ساکنین خراب نشوند.

برای پذیرفتن مسئولیتی جدید همیشه اولین قدم، سخت‌ترین قدم است، توصیه شما برای برداشتن این قدم بدون ترس یا مقابله با آن ترس چیست؟
تنها کافیست در محدوده قوانین و حرمت‌ها قدم برداریم و در این صورت ترس هیچ معنایی ندارد، تمام تلاش من این خواهد بود که در مسیر اهداف کنگره و بنیان کنگره قدم بردارم.

فکر می‌کنید تجربیات سابق شما از کمک‌راهنمایی و سایر خدمت‌ها تا چه میزان می‌توانند در مسیر ایجنت بودن به شما کمک کنند؟
بسیار زیاد، زیرا هر خدمتی بذری است برای خدمت بعدی و چنانچه درست جلو رفته باشیم، محصول خوبی خواهیم داشت که توشه راه‌مان خواهد بود که همان کسب دانایی است.

توصیه شما به همسفران و مسافران سفر اول و دوم چیست؟
من خیلی از سال‌هایی که در کنگره بودم را به‌غفلت گذراندم؛ تلاش کنند از تجارب دیگران استفاده کنند و راه اشتباهی که من و امثال من رفتند را تکرار نکنند و برای زمان، بسیار ارزش قائل باشند. در آخر بسیار از شما که در این جایگاه خدمتی زحمت می‌کشید تشکر می‌کنم.

 

مصاحبه کننده و تایپ: همسفر فاطمه (خدمتگزار سایت از لژیون دوم)
ویرایش، تنظیم و ارسال: همسفر فلورا (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .