English Version
English

کائنات جولانگاه عشق، مخلوقین الهی منزلگاه عشق‌ و محبت اسباب و وسیله‌ی عشق‌اند

کائنات جولانگاه عشق، مخلوقین الهی منزلگاه عشق‌ و محبت اسباب و وسیله‌ی عشق‌اند

پنجمین جلسه از دوره نهم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی کمک راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی همسفر وحید و دبیری همسفر خسرو؛ با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من" پنجشنبه 25 اسفندماه ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر.
از اینکه در خدمت همسفرانی هستم که به‌واسطه‌ی مسافرشان، به کنگره وصل شده‌اند افتخار می‌کنم. در زمان خواندن پیام‌ها به این فکر می‌کردم اگر من همسفر بودم و یک مسافر داشتم آیا مرد آن بودم که با مسافرم بیام و همراه او باشم؟ و همچنین در کنگره خدمت هم کنم؟ و واقعاً جوابم منفی بود. به شما تبریک می‌گویم و امیدوارم در جایگاه‌های خدمتی ثابت‌قدم باشید.
و اما به سراغ وادی عشق برویم. آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است این‌که می‌گویم کلام خود نیست بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست. ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی است. در دل‌سنگ‌ها بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید.

 

این متن را در اول وادی چهاردهم نوشته است. صحبت کردن در مورد همین یک پاراگراف ممکن به‌اندازه یک جلد کتاب طول بکشد که اصلاً محبت چه هست؟ نگهبانان ماوراء چه کسانی هستند؟ ارابه‌ها چه هستند؟ و بسیاری سؤالات دیگر... وادی چهاردهم بسیار وادی سنگینی هست. خود من هنوز به آن نرسیدم. فهم این وادی درونی است و اگر من در این وادی به چیزی برسم آن مطلب را نمی‌توانم انتقال بدهم. شخص باید خودش توانایی حس کردن آن را داشته باشد. مثل همان بوی گلی که آقای مهندس می‌گویند. بویی را که از گل به مشام می‌رسد نمی‌توان تعریف کرد. باید عمل کرد تا متوجه شوم محبت اصلاً چه هست.
باورها وقتی بامحبت واقعی عجین شوند می‌توان محبت را لمس کرد. باید اول کنگره را باور کنم و ایمان داشته باشم که من در کنگره 60 رها می‌شوم. کاری به دیگران ندارم. وقتی خودم به این باور رسیدم و کم‌کم شروع به انجام محبت کردم، آن هنگام خودم معنی محبت را لمس خواهم کرد که محبت چگونه حال من را خوب می‌کند. بخواهم مثالی واقعی در مورد محبت بیان کنم به نظر من فقط خودِ شخص آقای مهندس دژاکام هستند.
در وادی 14 جانشین می‌گوید: کائنات جولانگاه عشق، مخلوقین الهی منزلگاه عشق‌ و محبت اسباب و وسیله‌ی عشق‌اند. این سه مورد را در آقای مهندس دیدم. یک روز در پارک طالقانی مشغول تماشای جناب آقای مهندس شدم. دوستانی را که برای رهایی می‌آمدند تماشا می‌کردم. چهره‌های مسافرها و همسفرها را بعدازاین که از آقای مهندس رهایی را دریافت می‌کردند می‌دیدم که بسیار شاد و زیبا بودند. بعد از 2 ساعت ایستادن، پا‌یم دچار درد شد؛ اما برایم سؤال شد که آقای مهندس چطور بعد از 75 یا 76 سال سن از صبح تا ظهر می‌ایستند؟ به نظرم ایشان این انرژی را از محبت دریافت می‌کنند.

تایپ: همسفر اسد

ویراستاری: همسفر احسان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .