English Version
English

کنگره، جایگاه عشق ومحبت

کنگره، جایگاه عشق ومحبت

در باب دستور جلسه وادی چهاردهم که همان وادی عشق و محبت است، باید بگویم ما سیزده وادی را پشت سر گذاشتیم و هر کدام از وادی‌ها پیامی را برای ما بازگو کردند و آموزشی به همراه داشته‌اند، در نهایت به وادی چهاردهم رسیدیم که پایان وادی‌ها است، این وادی پیام عشق و محبت را می‌دهد و می‌خواهد بگوید؛ در نهایت، وجود همه ما باید از محبت و عشق پر شود؛ چون بدون محبت و عشق زندگی هیچ معنایی ندارد و تا محبت نباشد، من هیچ‌گاه نمی‌توانم از ضد ارزش‌ها دور شوم، اگر توانستم وجود خود را از محبت پر کنم، می‌توانم به سمت ارزش‌ها حرکت کنم و خود به خود از ضد ارزش‌ها دور شوم.

در وادی چهاردهم، سه خطابه گفته شده، که بیانات اساتید بزرگ است. خطابه اول از اضداد صحبت شده، یعنی باید در زندگی هر چیزی نقطه متقابلی داشته باشد، در مقابل سیاهی، سفیدی وجود دارد، مقابل شب، روز قرار دارد و در مقابل نفرت، عشق وجود دارد و الی آخر. اگر اضداد نبودند، مفهوم آن‌ها را درک نمی‌کردیم، اگر تاریکی نبود، معنای روشنی را درک نمی‌کردیم و اگر نفرت نبود معنای عشق و محبت را درک نمی‌کردیم و زندگی یکنواخت و بی‌روح می‌شد.


در خطابه دوم از امواج سخن می‌گوید؛ در واقع همه امواج حول یک نیرویی قرار داشته که یک مرکزیت دارند، مانند انسان که یک مرکزی در وجودش است به نام قلب که جایگاه عشق و محبت است؛ پس همه این جهان بر مبنای عشق آفریده شده است و بالاترین این عشق‌ها خود خداوند است که ما همه از وجود او هستیم.


در خطابه سوم از زنجیره‌های عشق گفته شده است، انسان‌بودن را یادآوری می‌کند و این‌که سپاسگزار هستی و قدرت مطلق باشیم. عشق یعنی کنگره، عشق یعنی راهنما، عشق یعنی آموزش‌های کنگره، عشق یعنی عدالت، معرفت و عمل سالم. وقتی وارد کنگره می‌شویم، فقط عشق و محبت دریافت می‌کنیم چون امواج محبت در کنگره رد و بدل می‌شود و همه این‌ها به دلیل درستی و صداقتی است که کنگره دارد.

زمانی که با حال خراب وارد کنگره شده و با حال خوش خارج می‌شویم، نشانگر عشق و محبتی است که در کنگره جریان دارد. وجود راهنما برای رهجو همان عشق است، عشقی که پاک‌ترین و زلال‌ترین عشق‌ها است، چون بی‌ریا و بی‌منت و بدون دریافت منتقل می‌شود، این عشق و امواجش در زندگی‌ها وارد می‌شود و زندگی‌هایی که پر از نفرت ودرگیری بودند، رنگ‌وبوی دیگری می‌گیرند، درست مثل اضداد است. نفرتی که در وجود ما قبل از کنگره بود، جای خود را به عشق و محبت می‌دهد و دوباره عشق به خود و عشق به خانواده و عشق به هم نوع شکل می‌گیرد.


قبل از کنگره خود را باور نداشتیم، اعتمادبه‌نفس نداشتیم، از درون مانند درختی پوسیده و در حال منهدم‌شدن بودیم، ترس، اضطراب، حقارت و خشم تمام وجود ما را فرا گرفته بود، اما با ورود به کنگره از این ضدارزش‌ها ذره‌ذره دور شدیم و به طرف ارزش‌ها حرکت کردیم و این کار میسر نمی‌شد، مگر با وجود یک راهنما که با عشق به رهجو کمک و یاری می‌رساند.


پیمودن و عبورکردن از وادی‌ها، یعنی آموزش‌گرفتن و کاربردی کردن آن‌ها است. اگر من بتوانم آموزش بگیرم، یعنی دانایی کسب کرده‌ام و اگر آن‌ها را کاربردی کردم یعنی دانایی‌ام را به دانایی مؤثر تبدیل نموده‌ام. طی‌کردن همه وادی‌ها و کاربردی کردن آن‌ها، ما را به آخرین مرحله که همان عشق ومحبت است، می‌رساند و آنجا است که با آخرین وادی و کاربردی کردن آن می‌توانیم به تعادل برسیم؛ پس قدر این کنگره که جایگاه عشق است و وجود خود عشق که راهنما است را بدانیم و تا می‌توانیم از این عشق دریافت کنیم و بازپرداختش را با زکات آن‌که خدمت کردن است، پرداخت کنیم.


نگارش: کمک راهنمای تازه واردین همسفر طاهره
ویرایش: همسفر مهناز رهجوی کمک راهنما همسفر ساره (لژیون هشتم)
ارسال مطلب: همسفر پریسا مرزبان خبری

همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .