جلسه سیزدهم از دور هفتم کارگاههای آموزش خصوصی شعبه شهرضا؛ روز یکشنبه 21 اسفندماه 1401 با استادی ایجنت مسافر حسین و نگهبانی مسافر محمدجواد و دبیری مسافر فتحعلی با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من " ساعت 17 شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر اجازه داد تا در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه امروز وادی چهاردهم عشق و محبت است که وادی بسیار زیبا و مفهومی میباشد. ما در کنگره ۱۴ وادی داریم که اولین وادی تفکر و آخرین وادی عشق و محبت است. وقتی نگاه میکنیم پایه و اساس تمام وادیها تفکر هست و نتیجه تمام وادیها وادی عشق و محبت میشود. انتهای سفر یک مسافر در کنگره باید به عشق و محبت ختم شود و این وادی سرلوحهی تمام خدمتگزاران کنگره است. وادی چهاردهم یک پیام خیلی قشنگی دارد که میگوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. آنچه باور است رو اگر بخواهیم روی انسان مثال بزنیم: اگر انسانی درونش عشق و محبت نباشد مثل ظرف خالی میماند و همه متوجه این قضیه میشوند که خالی یا پر است. خوب بودن انسان بر اساس مهر و محبتش است و به خاطر همین در وادی میگوید آنچه باور است محبت است. خداوند قدرت تشخیص به انسانها داده تا خوب و بد را ازهم تشخیص بدهند. انسانی که از ته دل محبت کند و انسانی هم که عشق و محبت مصنوعی دارد را همه متوجه میشوند. این ویژگی است که خداوند به انسان داده و وادی ۱۴ یک وادی بزرگ و شیرین است که میگوید محبت سوری و قراردادی نیست؛ آیا انسان میتواند نسبت به پدر و مادر و حتی فرزند خود محبت سوری داشته باشد؟ یا محبت قراردادی باهمسرخودش داشته باشد؟ مثلاً بگوید که من یکسال باتو قرارداد میبندم که به تو محبت کنم! اصلاً چنین چیزی امکانپذیر نیست. محبت باید واقعی باشد نه اینکه وانمود کند واقعی است، چون این دو مقوله با همدیگر کاملاً متفاوت هستند. رهجویی که درکنگره بهصورت واقعی سفر میکند و رهجویی هم که وانمود میکند که سفر میکند مشخص است. آن رهجویی که واقعی سفر میکند همه متوجه کیفیت سفرش میشوند و رهجویی هم که وانمود به واقعی بودن میکند را هم همه متوجه میشوند. خورشید باآنهمه عظمت، کوهها، کره ماه و کهکشانها و دریاها اینها هیچکدام حقیقت نیست و یک روزی از بین میروند. حقیقت آن چیزی است که بوده و خواهد بود. آیا ما میتوانیم تضمین کنیم که خورشید تا کی وجود دارد؟ بالاخره یک روزی از بین میرود. محبت و عشق ورزیدن دو سر یک کمان بیانتها است که یکسر آن کمان خود انسان است و سر دیگر آن موجود یا آن سیستم است که انسان به آن محبت میکند.

در وادی چهاردهم سه خطابه بیانشده که عبارتاند از اضداد، امواج و زنجیرههای عشق که زنجیرههای عشق بین این دو خطابه قرار میگیرد. در اضداد ضد همهچیز وجود دارد، در امواج موجهای بسیار زیادی وجود دارد، در زنجیرههای عشق هم همانطور که از اسمش مشخص است یکچیزهایی را به هم متصل میکند. ما وقتی به این سه ضلع نگاه میکنیم همان مثلث کنگره که یکی از آنها عدالت است، عدالت از اضداد به وجود میآید یعنی دو ضلع وجود داشته باشد که ما بتوانیم عدالت را به اجرا بگذاریم امواج همان موجهایی است که ما برای همدیگر میفرستیم که همدیگر را دوست داریم و یا از همدیگر بدمان میآید که همان معرفت است. عمل سالم همان زنجیرههای عشق است که باعث میشود بین انسانها آن عشق و عمل سالم به وجود بیاید و انسانها را مثل یک زنجیر به هم دیگر وصل میکند. ما اگر در کنگره ۶۰ بر مبنای عدالت، معرفت و عمل سالم حرکت میکنیم و به خاطر این است که بین اعضا ارتباط خوبی برقرار میشود. از اینکه به صحبت هایم گوش کردید از همه شما ممنونم.

تایپ: مسافر محمدباقر ل2 و مسافر محمد ل4
ویرایش: مسافر مجید ل2
- تعداد بازدید از این مطلب :
601