English Version
English

ما هم می‌خواهیم حیات تازه‌ای به زمین اهدا کنیم و آن هم کاشت یک نهال است.(نمایندگی رز)

ما هم می‌خواهیم حیات تازه‌ای به زمین اهدا کنیم و آن هم کاشت یک نهال است.(نمایندگی رز)

هفتمین جلسه از دوره ششم سری کارگاه‌های آموزشی_خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز، با استادی مسافر مونا دبیر محترم شورای اسیستانت ها، نگهبانی مسافر ناهید و دبیری مسافر زینب با دستور جلسه «درختکاری» روز یکشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مونا هستم یک مسافر.

امروز طبق روال یکشنبه‌ها ابتدا در مورد دستور جلسه، که «درختکاری» است‌، مشارکت می‌کنیم و در ادامه تولد خانم معصومه را باهم جشن می‌گیریم.در مورد درختکاری باید بگویم که با وادی ۱۲ ارتباط دارد که «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود.» همان‌طور که می‌دانید کنگره چندین سال است در امر درختکاری بسیار فعال عمل می‌کند و با واحد محیط‌زیست و ادارات مختلفی که در این زمینه فعال هستند و در بیابان‌زدایی نقش بسیار فعال و سازنده‌ای دارند، همکاری می‌کند.

چنین مراکزی با کنگره تماس می‌گیرند تا بدانند دستور جلسه درختکاری کنگره چه زمانی است و ما چه برنامه‌ای برای درختکاری داریم؟ امسال چند نهال می‌آوریم؟ با همدیگر صحبت می‌کنیم تا مکان و جایگاه را انتخاب کنیم و مراسم را انجام دهیم.چراکه این هدف طبق صحبت‌های آقای امین؛ به‌سلامت زمین بسیار کمک می‌کند. کشورمان برای حیات انسان و خیلی مسائل دیگر، کارهای بسیاری انجام می‌دهد، اما شاید خود انسان‌ها در کمتر جوامعی به فکر زمین باشند.

کنگره ۶۰ با این دستور جلسه و با این آموزش در کنار تمام آموزش‌هایی که برای زندگی بهتر به ما می‌دهد، مسئله درختکاری را برایمان شکافت که هر کسی بعد از رهایی‌اش، به شکرانه آن رهایی که داشته و تمام جوانه‌های شبه افیونی بدنش در طول ۱۱ ماه رشد کرده و شکوفا شده‌اند و دوباره به چرخه حیات برگشته‌اند، ما هم می‌خواهیم حیات تازه‌ای به زمین اهدا کنیم و آن هم کاشت یک نهال است.

این امر باید طوری باشد که بتوانیم به آن نهال دسترسی داشته باشیم، هرچند وقت یک‌بار رشد آن را ببینیم، رسیدگی کنیم، حتماً آبیاری توسط خودمان یا گروهی که تعیین‌شده انجام بگیرد، یعنی حفظ و مراقبت و سر زدن توسط کسی که نهال را می‌کارد، باشد. ما باید رشد نهال را ببینیم. شخصی که به سفر دوم رسیده، باید این کار را انجام دهد. این رسم کنگره است، مثل پیمان وادی هشتم که افراد بعد از رهایی باید انجام دهند، این کار را نیز باید انجام دهیم. اگر این درخت خشکید و به نتیجه نرسید، سال بعد باید دو نهال بکاریم.

اگر سی دی وادی ۱۲ و درختکاری را گوش‌داده باشید، آقای مهندس در آن سی‌دی توضیحات کامل را داده‌اند. توصیه می‌کنم حتماً سی‌دی‌های وادی 12 را گوش دهید. با این کار، می‌توانیم هم به جامعه و هم به زمین کمک کنیم. حس زنده شدن را در خودمان به وجود آورده و می‌توانیم در برابر چشمانمان شاهد آن باشیم.

خانم معصومه
زیباست که در هر زمینه فکری می‌توانید در ژرفای آن فرو بروید و چون آیه‌های الهی مفهوم را دریافت کنید حق یارتان. هفت سال رهایی‌تان پرشگون
از طرف مسافران و همسفران کنگره 60

سخنان استاد در مورد تولد خانم معصومه:

امروز تولد 7 سال آزادی اسیستانت محترم گروه مرزبان‌ها، سرکار خانم معصومه‌ است. خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم و به من اجازه داده شد که استادی جلسه را بر عهده بگیرم. فکر کنم سفر اولی‌ها کاملاً ایشان را بشناسند که با مهر و محبت قدم برمی‌دارند، خدمت می‌کنند، حضور دارند، بی حاشیه و بی‌سروصدا هستند، نگاهشان نگاه مهربانی است، آغوششان آغوش پر از مهر و محبت است، برایشان فرقی نمی‌کند که رهجوی کیست. اگر ببیند مشکلی یا مسئله‌ای هست تا آنجایی که قوانین و حرمت‌های کنگره به او اجازه می‌دهد، وارد عمل می‌شود.

خانم معصومه از اواخر سفر اولشان وارد لژیون من شدند. راهنمای عزیزشان سرکار خانم فائزه بود که الان هم در جای دیگری فعال هستند. لژیون را تحویل دادند و خانم معصومه وارد لژیون من شدند. خانم معصومه از ابتدا رهجوی بسیار خوبی بودند. کارشان را به نحو احسن انجام می‌دادند، کاملاً فرمان‌بردار بودند. خاطره‌ای که دوست دارم بگویم این است که خیلی دوست داشتند تغییر کنند، ازهرجهت، ازلحاظ صحبت کردن، سی‌دی نوشتن‌، این‌که بتوانند جایگاه‌های خدمتی را تجربه کنند. ایشان، در پارک بانوان که جلسه سوم کنگره در هفته محسوب می‌شود و ما ورزش را در آنجا برگزار می‌کنیم، خانم معصومه که چادری هم هستند در پارک بانوان که همه روسری‌شان را برمی‌دارند و آزاد هستند، ایشان به یک سری دلایل شخصی که داشتند، مدام این چادر سرشان بود، گفتم اینجا همه ازلحاظ حجاب آزاد هستند شما هم راحت باش، بعد این چادر کم‌کم رفت روی شانه‌اش بعد داخل کیفشان می‌گذاشتند این مسئله به‌صورت تدریجی و با آموزش‌ها اتفاق افتاد. خدایی نکرده ما به اعتقادات کسی توهین نمی‌کنیم ولی پارک بانوان فضای آزادی است. این هم خاطره‌ای بود که من از ایشان داشتم.

من دوست دارم از کسانی که صادقانه در کنگره خدمت می‌کنند و خدمتشان به معنای واقعی کلمه، خدمت است، از یاران وفادار کنگره نام ببرم، در جلسه دیده‌بانان هم مشارکت کردم و گفتم که دیده‌بانان هم از این دسته افراد هستند. خانم‌های اسیستانت هم یک رده پایین‌تر از دیده‌بانان، می‌توانند از افرادی باشند که از یاران وفادار آقای مهندس هستند.
خانم معصومه هم در گروه خانم‌های مسافر با تمام وجود و با خلوص نیت در تهران و شهرستان‌های مختلف سر می‌زنند و کارشان را به نحو احسن انجام می‌دهند، لژیون دارند، دوره‌های خدمتی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته‌اند.

به ایشان بابت خدماتی که انجام می‌دهند، تبریک می‌گویم. من در این جایگاه که دبیر شورا هستم، بی‌نهایت از شما رضایت دارم. امیدوارم همچنان خداوند اذن دهد که من باشم و شما باشید و بقیه هم باشند تا دوشادوش همدیگر بتوانیم به تک‌تک عزیزانی که از راه می‌رسند و خواستار کمک هستند، کمک کنیم.

اعلام سفر :

کمک راهنما: خانم مونا_ آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک _ مدت سفر اول: ۱۳ماه_ روش درمان: DST _ داروی درمان: شربت OT_ مدت رهایی: ۷ سال و نه ماه_ ورزش: والیبال

صحبت‌های مسافر معصومه:

سلام دوستان معصومه هستم یک مسافر.

خداراشکر می‌کنم که توانستم یک‌بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم، چون واقعاً برای من باوری در ناباوری است که بتوانم بعد از ۷ سال رهایی، در کنگره بوده و در حال خدمت باشم، خيلی بابت این موضوع خداراشکر می‌کنم.

از جناب مهندس تشکر می‌کنم که اجازه خدمت کردن به من دادند که در کنگره بمانم و جایگاه‌های خدمتی را تجربه کنم، یادم می‌آید قبل از اینکه به کنگره بیایم، خیلی دوست داشتم که به خیریه‌ها بروم و کمک کنم ولی این اجازه به من داده نمی‌شد و من هر بار که توسط دوستان معرفی می‌شدم، می‌گفتند که خیر! شما اگر پول دارید، بیایید و ما کمک یَدی نمی‌خواهیم.

من همیشه بابت اینکه چرا پول‌ندارم تا کمک کنم و یا اینکه چرا اجازه خدمت به من نمی‌دهند، ناراحت بودم. خداراشکر می‌کنم و از آقای مهندس ممنونم که اجازه خدمت کردن در کنگره را به من دادند.از خانم مونای عزیزم خیلی تشکر می‌کنم. من حدود 9 ماه در لژیون خانم فائزه بودم از ایشان هم ممنونم و همیشه یادشان می‌کنم‌. از خانم مونا و از همه‌کسانی که با من بودند و می‌دانند که من از آخر سفر و ابتدای سفر دوم، گویی یک جهش بزرگ کردم، به خاطر اینکه همیشه خانم مونا مرا تشویق می‌کردند که در کنگره بمانم و خدمت کنم.این برای من خیلی ارزشمند بود که توانستم چندین خدمت در سفر دوم انجام دهم تا اینکه به کمک راهنمایی برسم. از این بابت، از خانم مونا بسیار سپاسگزارم، دستانشان را می‌بوسم و می‌دانم که همه این‌ها را مدیون آموزش‌های ناب ایشان هستم.

از همسرم و دخترانم تشکر می‌کنم به خاطر اینکه کنار من بودند و مرا در این سال‌ها، هم در سفر اول و هم در سفر دوم یاری کردند و اگر یاری و کمک‌هایشان نبود و با من همکاری نمی‌کردند، نمی‌توانستم در کنگره بمانم و خدمت کنم. از نوه‌های گُلم ممنونم که امروز به اینجا آمده‌اند و بسیار از این بابت خوشحالم. از همگی شما تشکر می‌کنم که در جشن من شرکت کردید.

همچنین از مرزبانان محترم که این جشن را برای من ترتیب دادند، بسیار ممنونم. از بچه‌های لژیونم تشکر می‌کنم به خاطر اینکه همیشه می‌دانند، می‌بینند و سعی و تلاششان این است که بتوانند در پی اجرای قوانین در کنگره حرکت و سفر کنند و در ادامه به جایگاه خدمت برسند. از سرکار خانم فاطمه عزیز، اسیستانت محترم سایت خیلی سپاسگزارم که امروز محبت کرده و دعوت ما را قبول کردند و به اینجا تشریف آوردند. خانم فاطمه، در زمانی که یاسمن همسفر من بود، کمک راهنمای ایشان بودند. یاسمن در آن دوران، گاهی اوقات به کنگره می‌آمد و چند جلسه‌ای را خدمت خانم فاطمه عزیز حضور داشت و از آموزش‌های ایشان استفاده می‌کرد. خیلی به ایشان خوش‌آمد می‌گویم و تشکر می‌کنم. امیدوارم که بهترین‌ها برایشان اتفاق بیفتد.

سخنان همسفر فاطمه کمک راهنما:

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر

بار دیگر خداراشکر می‌کنم که در کنار یک خانواده کنگره‌ای، این روز زیبا را تجربه می‌کنم.7 سال آزادی را خدمت آقای مهندس، خانم مونای عزیز، خانم معصومه عزیز و همسفرشان خانم یاسمن عزیز و خانواده گرامی‌شان، تبریک عرض می‌کنم.ما در شورای اسیستانت ها و در بخش کمک راهنمایان ،همکار هستیم و در این سال ها خاطرات زیادی داریم . بابت جشن امروز به خانم معصومه و یاسمن عزیز تبریک می گویم.

یاسمن با تلاش‌های خانم معصومه، وارد کنگره شد و باوجود سه فرزند که هرکدام مسائل خوشان را داشتند، در جهت آموزش‌ها و رسیدن به حال خوش، حرکت کرد و خداراشکر به آرامش نسبی هم رسید. بذری که خانم معصومه و یاسمن عزیز در کنار هم کاشتند، امروز ثمره و میوه‌های خوبی دارد که نتیجه ایمان به مسیر کنگره است.

همان‌طور که در آموزش‌ها داریم، هر کتابی بسته شود، کتاب دیگری گشوده خواهد شد و هر مسافری به مقصد برسد، مسافر دیگری سفرش را آغاز می‌کند. خانم یاسمن همسفری را در کنار مادر آغاز کردند و به مقصد آرامش رسیدند. امروز شروع دیگری دارند که جای تبریک دارد و مطمئنم که رهایی و تولدهای دیگری را جشن خواهند گرفت.امیدوارم در کنار مادر گرامی، همسر و فرزندانش، بهترین‌ها را تجربه کند و با گرفتن شال کمک راهنمایی، خدمت دیگری را آغاز کند.

دست در دست هم دهیم به مهر   میهن خویش را کنیم آباد

در این شعر معنای میهن علاوه بر کشورمان، کنگره نیز هست. و به امید خدا، و با همیاری و هم‌دلی مسافران و همسفران، نمایندگی‌های خانم‌های مسافر در تمام کشور انشعاب پیدا کند.

صحبت‌های همسفر یاسمن:

سلام دوستان یاسمن هستم یک همسفر.

امروز خیلی خوشحالم که اینجا هستم، خداوند را شکر می‌کنم. از آقای مهندس ممنونم که این مکان امن را برای خانم‌های مسافر تدارک دیدند، خانم‌هایی که با رنج اعتیاد، در منزل خود بودند. از خانم مونای عزیز ممنونم که همیشه همراه و کمک مادرم است. با آموزش‌های خوبشان تغییرات را در مادرم روزبه‌روز دیدم. از راهنمای خودم سرکار خانم فاطمه تشکر می‌کنم.

من مدتی همسفر مادرم بودم و بعد از رهایی ایشان هم گاهی اوقات به کنگره می‌آمدم و به لژیون خانم فاطمه می‌رفتم و خیلی از آموزش‌های ایشان استفاده کردم و لذت بردم. خدمت مادرم تبریک، خدا قوت و آفرین می‌گویم‌ که توانست در کنگره سفر کند و علاوه بر درمان اعتیادش، بتواند تغییراتی در زندگی‌مان ایجاد کند. خیلی خوشحالم که امروز در کنارش هستم.

امروز یک خاطره می‌خواهم بگویم، من سال اولی که مادرم در کنگره بود و خودم هم گاهی اوقات می‌آمدم، هنوز شعبه خانم‌های مسافر در مشهد افتتاح نشده بود و خواب دیدم در مشهد شعبه خانم‌های مسافر تشکیل‌شده است، من، مادرم و خانم مونا در آنجا کمک راهنما هستیم. خیلی خوشحال بودم، آنجا زیبا بود و سالن بزرگ و خوبی داشت و همه ذوق‌زده و خوشحال بودیم. آن زمان، خوابم را برای خانم مونا تعریف کردم و ایشان گفتند که باید خانم‌های مسافر تلاش کرده، خودشان را قوی کنند و آقای مهندس هم اجازه دهند که درجاهای مختلف ایران شعبه بزنیم.

امروز که این‌جا در کنار مادرم نشسته‌ام، خداراشکر می‌کنم که شعب گروه خانم‌های مسافر به 7 عدد رسیده، علاوه بر دو شعبه تهران، در کرمان، مشهد، اصفهان، هیدج و شیروان، شعبه ایجادشده و مطمئنم که خانم‌های مسافر به آن قدرت رسیده‌اند که این اجازه از جناب مهندس صادرشده است. برای خانم مونا، خانم فاطمه، مادرم و همه‌کسانی که زحمت‌کشیده و خدمت می‌کنند، دعا می‌کنم که در کنگره بمانند و همین‌طور به راهشان ادامه دهند.

صحبت‌های همسفر مهراوه:

سلام دوستان مهراوه هستم یک همسفر.

از آقای مهندس و خانم مونا تشکر می‌کنم. به مادر جان تولدش را تبریک می‌گویم.

آرزو:
آرزوی اول: خواسته اولم، خواسته آقای مهندس نیز هست که کنگره 60 جهانی شود و تمام انسان‌ها در کل جهان که دچار اعتیاد هستند، امکان حضور در کنگره و آموزش را داشته باشند و درمان شوند.
آرزوی دوم: آرزوی دوم هم در دلشان گفتند.

گردآوری و تایپ: مسافر لیلا_نمایندگی رز
ویرایش: همسفر مریم_ نمایندگی رز
بازبينی: همسفر سل‌ماز_ کمک راهنما_نمایندگی رز
ارسال: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .