English Version
English

وادی چهاردهم؛ بهاری که جان دوباره بخشید

وادی چهاردهم؛ بهاری که جان دوباره بخشید

به‌نام قدرت مطلق الله

«یاد الله در هر جا، یاد خود از قطره به اقیانوس است.»

دستور جلسه هفته:


لژیون یک، کمک راهنما همسفر اعظم عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان سپیده هستم یک همسفر
خوشحالم که در جمع دوستان کنگره هستم، خوشحالم که نواقص زندگی را با دانایی که در این‌جا کسب می‌کنم، می‌توانم برطرف کنم. در گذشته قبل از کنگره من تصور می‌کردم، اگر همه جای دنیا را بگردم، نمی‌توانم عشقی را دریافت کنم که مثل عشق پدر و مادرم بدون هیچ منتی، توقعی، دریافتی خالص باشد. اما زمانی که وارد کنگره شدم تفکرات و دیدگاه من تغییر کرد؛ با افرادی آشنا شدم که نمی‌توانستم جنس محبت‌شان را با هیچ چیزی مقایسه کنم. با افرادی که هدف‌شان روشن کردن راه برای کسانی است که هیچ رابطه خونی و فامیلی با هم ندارند؛ اما با عشق و علاقه برای کمک به آن‌ها تلاش می‌کنند، بدون هیچ دریافتی، هیچ منتی، یک عشق خالص است. عشقی که برای من حکم بهاری را داشت که جان دوباره به من بخشید.

لژیون دوم، کمک راهنما همسفر فاطمه عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان زهرا هستم همسفر حسین
آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. انسان بدون محبت مانند ظرفی خالی و بی‌جان است. من قبل از ورودم به کنگره با کلمه محبت آشنا بودم و فکر می‌کردم، محبت فقط بین اعضا خانواده وجود دارد؛ ولی الان با گذر از وادی‌ها و رسیدن به وادی چهاردهم، فهمیدم که من اشتباه می‌کردم؛ محبت باید عامم و بلاعوض باشد؛ برای رسیدن به چنین محبتی باید با تزکیه، پالایش و بالابردن دانایی صورت گیرد. من همیشه در زندگی سر دوراهی قرار می‌گیرم و باید این‌قدر دانایی من بالا باشد که راه درست انتخاب کنم. تنها جایی که من را به مرحله عشق سالم می‌رساند، همین کنگره است. با درست سفر کردن، حتماً به مرحله محبت بلاعوض می‌رسم. انشالله بتوانم با آموزش‌هایی که می‌گیرم در آینده خدمتگزار خ

لژیون سوم، کمک راهنما همسفر هما عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان راحله هستم همسفر جلال
وقتی كسی محبت را ياد بگيرد، مثل عاشقی است كه به رفتارهای معشوق كاری ندارد. فقط چون عاشق است، محبت می‌كند و برايش مهم نيست كه معشوق با او چه كار می‌كند؛ زيرا در آن درجه از محبت معشوقی به نام الله را دارد كه با آن عشق‌بازی می‌كند؛ ولی من متأسفانه اين‌ها را نمی‌دانم و فكر می‌كنم اگر يك نابينا را از خيابان رد كردم، خيلی محبت كرده‌ام، اين‌ها محبت نيست ولی من را فريب می‌دهد و فكر می‌كنم انسان بامحبتی شده‌ام. محبت اين است كه حتی بدون داشتن نسبت خونی و بدون توجه به رفتارهای طرف مقابل به او محبت كنم. به هر چيز چون مخلوق خداوند است، عشق بورزم و محبت كنم. زمانی می‌توانم وادی چهاردهم را درك كنم كه وادی اول تا سيزدهم را درك و كاربردی كرده‌ باشم، ‌آن موقع محبت يك كمان بی‌انتها و درون ما تيری می‌شود كه با قدرت پرتاب می‌شود. ميزان قدرت رهاكردن اين تير به درون ما بازمی‌گردد. ممكن است، كسي در فاصله يك متری‌ و تا چند كيلومتر آن طرف‌تر تيرش پرتاب شود، مهم درون ماست كه در آن چه می‌جوشد و ما را به كجا می‌برد.

لژیون چهارم، کمک راهنما همسفر شفیعه عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان مژگان هستم همسفر کاظم
از استاد خوبم خانم شفیعه، که این مشارکت را به من دادند، خیلی ممنونم. با نگاهی به دستور جلسات، آقای مهندس که چقدر زیبا آن‌ها را کنار هم قرار داده‌اند؛ دستور جلسه وظایف راهنما و رهجو، بعد وادی دوازدهم و درختکاری، وادی چهاردهم که وادی عشق، کمک‌راهنما که خود عشق را تجربه کرده‌اند، به رهجوی تشنه، بذری می‌دهند که با تلاش و کوشش در نهایت تبدیل به درختی می‌شود که میوه‌های آن عشق و محبتی وصف‌ناپذیر است. عشقی که احساس سبک‌بالی، پرواز و رقصیدن با نغمه‌های آسمانی، احساسی که تا باحال هیچ وقت تجربه‌اش نکرده‌ام. عشقی که فقط با آموزش تجربه و تفکر که آقای مهندس در چهارده وادی گنجانده‌اند.

از وادی اول که تفکر است، شروع و به وادی چهارده که خود عشق است، می‌رسد. وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت که پایه اصلی و اساسی آن دانایی است و پایه دانایی تفکر، آموزش و تجربه است. و عشق در انحصار هیچکس نیست؛ زیرا تمام موجودات در حال زیستن در عشق و تمرین آن هستند، برای رسیدن به عشق بالاتر و ... خداوند عشق است، حیات عشق است، بودن و نبودن عشق است، زمین، آسمان، هستی و نیستی و هرچه در آن‌ها است، عشق است؛ زیرا همه در عشق شناور هستند تا بدانند عشق جایگاه و شأن خاصی ندارد، هرکس با هر خصوصیاتی و هر جایگاهی قرار دارد، کافی است، دریچه قلب خود را بگشاید تا مهمان‌دار امواج عشق گردد و طعم شیرین آن را بچشد. دروازه ورود به رحمت خداوند، قلب انسان‌ها، موجودات و کل هستی می‌باشد.

لژیون پنجم، کمک راهنما همسفر نرگس عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان منصوره هستم همسفر حمید
وادی چهاردهم به وادی عشق و محبت معروف است؛ آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است؛ من که می‌گویم، کلام خود نیست؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکسی نیست؛ مگر معنای آن، بداند که آن چیست. واقعاً این پیام به وضوح به من می‌گوید که هر کسی معنا و مفهوم عشق و محبت را درک نمی‌کند؛ چراکه عشق و محبت پایه اصلی و اساسی دانایی است. وقتی که من به کنگره آمدم و درست آموزش گرفتم، می‌توانم معنای درست واقعی عشق را درک کنم. تا قبل از کنگره عشق و محبت داشتم؛ ولی فقط برای خانواده و اطرافیان خودم بود؛ اما با آمدن به کنگره و گرفتن آموزش، فهمیدم عشق و محبت باید نسبت به تمامی مخلوقات خدا و به کل هستی داشته باشم. هروقت توانستم به مفهوم عشق واقعی رسیده‌ام. در این صورت است که هم خودم در آسایش و آرامش هستم و هم این عشق و محبت را می‌توانم به دیگران انتقال بدهم.

به اعتقاد آقای مهندس محبت یعنی توحید و یگانگی وقتی در دل من محبت و عشق باشد، حتی توهین و تحقیر دیگران روی من اثری ندارد و ناراحت نمی‌شوم. هر کدام از این چهارده وادی برای خودش یک قانون برای من بود؛ ولی وادی چهارده به تنهایی تأثیر زیادی روی من داشت؛ به من یاد داد که دیگران را دوست داشته باشم هر چند آن‌ها دوستم نداشته باشند، عشقم بلاعوض باشد و تمامی مخلوقات را دوست داشته باشم؛ در این صورت است که می‌توانم بگویم خدا را دوست دارم وگرنه فقط ادعای دوست داشتن خدا را داشتم. از اینکه صمیمانه من را همراهی کردید، متشکرم.

لژیون ششم، کمک راهنما همسفر مریم عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر رضا
«آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.»

برای باورها هیچ ارزشی نیست؛ موقعی این باورها ارزش دارد که به آن‌ها جامه عمل بپوشانیم. اینکه بگویم من باور دارم که غیبت و دروغ و ... بد است؛ اما خودم دروغ بگویم و غیبت کنم که ارزشی ندارد؛ باید در عمل دروغ نگویم، غیبت نکنم و این با ارزش است. اگر  ظرفم خالی از محبت باشد و در درونم محبت نداشته باشم، چطور می‌توانم به دیگران محبت بدهم؟! اگر من فقط به فکر منافع خود و خانواده‌ام باشم و دیگران برای من اهمیتی نداشته باشند؛ همان ظروف تهی می‌شوم. عشق؛ یعنی گذشتن از خویش و ... اگر بخواهیم به وادی عشق و محبت برسیم؛ باید از وادی تفکر شروع کنیم. پس تفکر و محبت رابطه مستقیمی با هم دارند. وادی اول می‌گوید تفکر کنیم و بعد حرکت کنیم که با حرکت راه نمایان می‌شود؛ آموزش بگیرم و به مرور نقطه تحمل خود را بالا ببریم و صفت گذشته خود را تغییر بدهم و ... آرام آرام پله‌ها را طی می‌کنم تا به وادی عشق می‌رسم.

این وادی چه زیبا می‌گوید: پله‌های رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست؛ عشقی که در وادی چهاردهم بیان شده از جنس دیگری است. عشق به کل هستی؛ مانند عشق و محبتی که در کنگره وجود دارد. «تنها پیوند محبت است که ما را بهم متصل نگه داشته است.» مانند آقای مهندس عزیز، خانواده محترمشان، دیده‌بانان سخت‌کوش، ایجنت‌ها، مرزبان‌ها پرتلاش و تمام کمک راهنمایان با عشق و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ که مصداق بارز وادی چهاردهم که همان عشق و محبت بلاعوض است، هستند.

آقای مهندس می‌فرمایند: پایه محبت، دانایی است و ریشه تمام مشکلات من از جهل و نادانی است و دانایی زمانی اتفاق می‌افتد که تشنه آموزش باشم و آموزش‌ها را کاربردی کرده باشم تا به وادی عشق و محبت برسم. عشق برای ما آسایش و آرامش می‌آورد و کینه، حسادت، قضاوت و ... برای من چیزی جز بدبختی به همراه ندارد. امیدوارم با معرفت، شناخت و آگاهی بتوانم به عشق و محبت واقعی دست پیدا کنم. با تشکر.

لژیون هفتم، کمک راهنما همسفر معصومه عزیز

--------------------------------------

به نام خداوند عشق و زیبایی
در همه حالت، همه جا، نام دوست
آنکه به هر ذره، نشانی از اوست
نام خداوند گل و عشق و جام
صاحب اسماء لطیف و سلام
سلام دوستان سارا هستم همسفر ایمان
در وادی چهاردهم می‌آموزم؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. من برای اینکه مانند ظروف تهی نباشم؛ باید در جهت افکار و کردار درست حرکت کنم و دانایی خود را روزبه‌روز افزایش دهم. امواج محبت در تمام هستی وجود دارند؛ کافیست من دست خود را برای دریافت آن دراز کنم؛ به شرطی که دست‌های ما خالی از کینه نفرت و پلیدی‌ها باشد.

اساس کنگره بر مبنای عقل، عشق و ایمان است. ما عشق مخلوق به مخلوق را دارم و عشق مخلوق به قدرت مطلق (خداوند) و عشق خالق به مخلوق، که عشق خالق به مخلوق برترین عشق است. خداوند در ذهن ماست. تمام مخلوقین الهی، جانوران، نباتات، همه سایه‌های خداوند هستند. هیچ‌کس نمی‌تواند، عاشق خداوند شود، مگر عشق به مخلوق را پشت سر گذاشته و از آن عبور کند. عملی کردن این وادی در زندگی‌ام به نحوی است که دیگر مثل گذشته فقط برای گذراندن روزها و انجام شدن کارهای روزمره‌ام، کار نمی‌کنم؛ بلکه با کمی چاشنی عشق، زندگی می‌کنم. همین که دیگر با عشق، نماز می‌خوانم و با آگاهی به این‌که نماز و روزه برای رشد و تعالی صور آشکار و پنهانم است و قدرت مطلق به این اعمال من بی‌نیاز است. عاشق خدایی هستم که این هستی را به این زیبایی نقاشی کشیده که به هر سو بنگری از کوه، آسمان، دریا، کویر و ... ساعت‌ها محو آن خواهی شد. چه وادی زیبایی‌ است. وادی چهارده، انسان را عاشق‌تر و نزدیک‌تر به خالق می‌کند.

لژیون نهم، کمک راهنما همسفر معصومه عزیز

----------------------------------------

سلام دوستان وجیهه هستم همسفر ناصر
وادی چهاردهم؛ یعنی عشق. در جهان هستی همه چیز عشق است. سرلوحه تمام عشق‌ها خداوند می‌باشد. اگر عشق و محبت در هستی نبود، جهانی سرد و تاریک داشتم و آنچه باعث گرمی ارتباط بین مخلوقین می‌شود، عشق است. به‌همین دلیل در این وادی آمده است؛ آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. در این وادی یاد می‌گیرم که باید به همه محبت کنم، از کسی نفرت نداشته باشم و سعی کنم، اگر کاری از دستم برمی‌آید، حتماً انجام بدهم و سعی کنم آن‌گونه عمل کنم که مورد محبت قدرت مطلق قرار بگیرم، تا او هم در مشکلات و موقعیت‌های سخت زندگی‌ام به یاری بیاید. من از این چهارده وادی و از کنگره، درست فکر کردن، درست حرکت کردن و درست عشق ورزیدن را آموزش گرفتم. از همه خدمتگزاران با عشق کنگره۶۰، ممنونم.

لژیون دهم، کمک راهنما همسفر زهرا عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان مرضیه هستم همسفر غلام‌رضا
وادی چهاردهم از عشق بلاعوض می‌گوید؛ عشق مادر به فرزند، عشق راهنما به رهجو و ... من خودم معنی عشق را در کنگره فهمیدم. همین که کمک‌راهنماها از وقت و زندگی خود می‌زنند و می‌آیند و با عشق به رهجوها زندگی و آرامش را هدیه می‌دهند. همین که تعدادی از اعضا با وجود خستگی از خانه تکانی خودشان، در خانه تکانی شعبه به این اندازه هماهنگ و باعشق خدمت می‌کنند. عشق در کنگره؛ یعنی خودِ وادی چهاردهم. زمانی که من پر از ضدارزشی باشم نمی‌توانم، از عشق حرف بزنم یا صدای عشق را بشنوم. با ورود به کنگره و آموزش‌های ناب کنگره توانستم کمی از ضدارزش‌ها و ناخالصی‌ها کم کنم و عشق را حس کنم. محبت عام در وادی چهاردهم که از آن صحبت شد، برای من شکل گرفت تا بدون توقع بتوانم عشق بورزم و حال خوب دریافت کنم. عشق و محبت باعث می‌شود امواج تخریبی کم شود و همه در صراط مستقیم حرکت کنیم و کم‌کم به مرور زمان عشق جای کینه و نفرت را می‌گیرد. عشق و محبتی که من در بین بچه‌های کنگره دیدم، هیچ جای دیگر ندیدم. امیدوارم من هم روزی بتوانم این عشق‌های بلاعوض که از اعضای کنگره۶۰ دریافت کردم را جبران کنم و من هم عشق را به بقیه هدیه کنم و خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم. از این‌که به مشارکت من توجه کردید، سپاسگزارم.

لژیون یازدهم، کمک راهنما همسفر اکرم عزیز

--------------------------------------

سلام دوستان عطیه هستم همسفر محمدرضا
به راستی که با فکر کردن و عملی شدن این وادی گویی که بهشت موعود را در دنیای واقعی خود شاهد خواهیم بود. دنیایی پر از آرامش و صلح و عشق و محبت، بدون کینه‌توزی، عناد و قضاوت‌های نابجا، دنیایی سبز و شاد که همه در حال شادی و خنده‌های کودکانه هستند. در تصور خودم را در دنیایی ساخته شده با وادی چهاردهم می‌بینم که آن‌قدر حسِ سبکی دارم که گویی پاهایم بر روی زمین نیستند و بسان قاصدکی درحال جابجایی هستم، از این‌ همه عشق و یک‌رنگی غرق لذت هستم. آنقدر این جهان زیباست که دوست دارم، ساعت‌ها به آن فکر کنم. چیزی که متأسفانه در جهان کنونی ما کمرنگ شده است. کاش در دنیا درسی بنام عشق اجباری بود و همه موظف بودند این درس را پاس کنند! حتی شرط بقا، در این دنیا بود. امیدوارم این دنیای زیبا با همت و خودسازی هر یک از ما به واقعیت در بیاد و همه همین‌قدر سبکبال و عاشق در کنار هم زندگی کنیم. «که آن روز دور نیست.»

لژیون دوازدهم، کمک راهنما همسفر نجمه عزیز

---------------------------------------

سلام دوستان نرگس هستم همسفر محمود
«از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند»
وادی چهاردهم از عشق و محبت سخن می‌گوید و چه زیباست دنیایی که در آن عشق و محبت جاری باشد. همه چیز با این دو واژه رنگ می‌گیرد، زندگی می‌یابد و احیا می‌شود. دنیای بدون عشق، سرد، بی‌روح و غیرقابل تحمل است. انسان خانواده و متعلقات خود را براساس حس مالکیت دوست دارد و به آن‌ها عشق می‌ورزد؛ اما زمانی این امر زیبا می‌شود که بتواند از مرز خانواده، اطرافیان و دوستان خود عبور کند و عشق را با تمام وجود در هستی جاری سازد. به دریا، ابر، کوه، باران، درخت و تمام موجودات عشق بورزد. مردن، عشق است و دوباره زنده شدن، عشق. حیات، خود معجزه و عشق خداوند به مخلوقین است. من باید بیاموزم که چگونه می‌توانم، خانه قلبم را که مرکز عشق است، سرشار از عشق و محبت کنم تا آن‌قدر وسیع شود که عشق به تمام آفریده‌های خداوند را در خود جای دهد؟! زمانی می‌توانم به این هدف، دست یابم، که شهر وجودیم را از نفرت، حسادت، دروغ، کینه و تمام ضدارزش‌ها خالی کنم و با تزکیه و پالایش برای پذیرش این مهمان گران‌قدر آماده شوم؛ این هنگام است که صدای پای محبت را می‌شنوم. اگر من همه چیز داشته باشم و در علم و دانایی، به درجه بالایی رسیده باشم؛ اما ظرف وجودم از عشق و محبت خالی باشد، ارزشی ندارد. زمانی که انسان بتواند از خود بگذرد و از عصاره جانش به دیگران ببخشد، عاشق است و ظرف محبتش پر است. عشق را هرچه ببخشی، زیادتر می‌شود. در پایان، سخنم را با بیان زیبای استاد رعد به پایان می‌برم که فرمودند: «عشق، به قرارداد نیست که حدی برای او قائل شویم، عشق را با هیچ چیزی نمی‌توان قیاس کرد. عشق، گذشتن، رفتن، رفتن، بازگشتن، کامل شدن و پیوستن به اوست، که از او هستیم.»

 

لژیون چهاردهم، کمک راهنما همسفر زهرا عزیز

----------------------------------------

سلام دوستان مریم هستم همسفر حسن
«آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.»

وادی چهاردهم با «پیام محبت» شروع می‌شود و جمع‌بندی کل وادی‌ها است و به نقطه عشق و محبت فرود می‌آید. ظرف تهی یعنی ظرف خالی؛ اینجا ظروف به معنی انسان‌هایی هستند که درونشان از محبت خالی است، پس هیچ نیستند. انسان اگر همه چیز داشته باشد؛ اما محبت و عشق نداشته باشد، دقیقاً مثل ظرف خالی است. زمین و آسمان به هم مرتبط هستند و دستورات فقط از آسمان به زمین نمی‌آید و برگشت هم دارد؛ چون برمبنای جواب، حرکت بعدی انجام می‌شود و در روند و فرامین و دستورات، انسان‌ها هم می‌توانند در بیکران هستی مؤثر واقع شوند. اگر محبت واقعی باشد و کسی، کسی را دوست داشته باشد و او خطا کرده حتی عمدی باشد، باز سعی می‌کند به او کمک کند؛ پس اول او را کمک داده و بعد راهنماییش و یا او را انتقاد می‌کند. برای آن‌هایی که در وضعیت ضدارزش‌ها غوطه‌ور هستند، دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یا باید مراحل تزکیه و تصفیه را انجام داده، به صراط مستقیم بروند، اصلاح شوند و جایگاه خود را بیابند، یا صبر کنند که نیروهای مخرب و بازدارنده با گردبادی عظیم آن‌ها را به عمق ظلمات هدایت کند. چیزی که شاید در تصور نیاید؛ اما باعث حرکت جهان و باعث حرکت انسان و چرخش او می‌شود «اضداد» است. اضداد؛ یعنی تاریکی و روشنایی، حقارت و سرافرازی، مهر و قهر و ... اضداد مثل یک شوک و ضربه‌ای برای بیداری انسان‌ها است. کار اضداد و مأموریت آن‌ها این است که تا انتها تخریب ایجاد کنند و موضوع‌شان «تکانه» است. انسان‌های ناآگاه با کوچک‌ترین چیزی سریع از خود واکنش و عکس‌العمل نشان داده یا بلافاصله می‌خواهند جبران نمایند و در این‌جا نیروی مخالف، آماده است که از انسان بی‌تفکر، حرکتی عظیم ایجاد کند و از نیروی او برای نابودی خودش استفاده کند. اما انسان آگاه باصبر، تفکر و آرامش عمل می‌کند. هر قدر انسان‌ها به عقل و آگاهی نزدیک شوند و خودشان را کامل کرده و به دانایی برسند، اضداد کمرنگ می‌شوند. تمام ادیان الهی، بر مبنای محبت و عشق هستند. در کائنات، امواج عشق یکدیگر را جذب می‌کنند که خداوند خود تماماً عشق و محبت است که خود انسان هم مخلوق خداوند هست و با صبر از بیداری تا هوشیاری فاصله چندانی نیست. باید صبر داشته باشیم و بدانیم که انسانی که خصومت و دشمنی دارد، بیشترین تخریب به خود انسان وارد می‌شود.

باید بدانیم شکافتن دو نوع است؛ شکافتن علم و شکافتن مشکلات که با محبت و صبر می‌توانیم، بشکافیم آنچه شکافتنی نیست.

لژیون سردار

--------------

شد محبت را ظهور از اعتدال
بی‌محبت نیست، عالم را کمال
بنام نامی اولین عشق هستی، الله.
سلام دوستان سمانه هستم همسفر مرتضی
وادی چهاردهم وادی عشق محبت. ۱۳وادی قبل، انسان را برای ورود به وادی۱۴ آماده می‌کرد. وادی چهاردهم می‌گوید: آفرینش برمبنای عشق آغاز شد. اصولا انسان‌ها عاشقِ مهر، محبت، عشق، ایمان، عوطفت و مهربانی هستند و کنگره تنها مکانی است که زنجیره‌های عشق یکدیگر را گرد هم آورده است. عشق در کنگره با بیرون فرق دارد. آموزش گرفتیم اگر قرار بر بخشش یا مهر، محبت و عشق باشد، خالصانه باشد. «عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد.» انسانی که وجودش خالی از عشق باشد، همانند ظروف تهی است و ارزشی ندارد هر چند مقام، کمال شهرت داشته باشد. به نظر من تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰، دیده‌بانان‌ها، ایجنت‌ها، مرزبان‌ها و همه کمک‌راهنمایان عزیز مصداق وادی چهاردهم، یعنی عشق بلاعوض هستند که خالصانه از وقت و انرژی خود بدون چشم‌داشت می‌زنند و عاشقانه خدمت می‌کنند.

 

با تشکر از مشارکت‌ها و همدلی شما یاران و همسفران عزیز

رابط خبر: همسفر وجیهه، رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)

ویراستاران: همسفر وجیهه، رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) و همسفر زهرا، رهجوی کمک راهنما همسفر معصومه (لژیون نهم)

تدوین عکس، تنظیم و ارسال: همسفر اعظم، رهجوی کمک راهنما همسفر اعظم (لژیون یک)

همسفران نمایندگی شفا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .