English Version
English

درمان هروئین با شناخت زبان جسم

درمان هروئین با شناخت زبان جسم

نهمین جلسه از دور بیست و دوم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر سعید با دستور جلسه «هروئین» در تاریخ 30 دی‌ماه 1401 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

 

سخنان استاد
امیدوارم حالتان خوب باشد حال من هم به حمدالله خوب است. امروز  آخرین روز دی‌ماه سال  ۱۴۰۱ ساعت ۸ و پنج دقیقه صبح است. ما در پارک طالقانی تهران هستیم.
دستور جلسه امروز هروئین است. در مورد هروئین چند جلسه صحبت کردیم مزایا و معایب روش‌های درمان را مطرح کردیم و گفتیم. چیزی که در درمان اعتیاد یا حتی درمان هر نوع بیماری وجود دارد، اول شناخت آن بیماری است. مسئله دیگر، به‌طورکلی ما در مقوله اعتیاد یک‌چیزی را که به رسمیت نمی‌شناسیم، جسم خود انسان است. ما جسم را به رسمیت نمی‌شناسیم و به حرفش گوش نمی‌کنیم؛ اگر ما یک روزی زبان جسم را یاد بگیریم نه‌تنها در مورد بیماری اعتیاد بلکه در مورد خیلی بیماری‌ها می‌توانیم اقدام کنیم و می‌توانیم به نتیجه برسیم. من بارها گفته‌ام از این دیدگاه نگاه کنیم جسم ما از ۳۷ تریلیون سلول تشکیل شده، به عبارتی در نظر بگیرید به‌طورکلی چهل هزار میلیارد سلول جسم ما را تشکیل داده که خودتان بهتر می‌دانید هر سلول مثل یک شهر است. میتوکوندری دارد، لایه داخلی دارد و... همه برنامه‌ریزی‌ها را دارد و واقعاً مثل یک شهر عظیم است. ما این‌ها را در نظر نمی‌گیریم؛ نه خود انسان‌ها در نظر می‌گیرند نه متخصصین. باید ببینیم زبانش چه است، چه می‌گوید، چه می‌خواهد؟ ما می‌خواهیم این گله‌ای را که این‌قدر جمعیت دارد به‌زور وادار کنیم که کار دیگری انجام بدهد؛ هم خود انسان‌ها می‌خواهند در اعتیاد هم خود متخصص. زود باش! این کار را انجام بده! امکان‌پذیر نیست. با این روش‌های متداول بیست سال است ترک کرده ولی هنوز حالش خراب است. هنوز به مرحله لازم نرسیده. خوشبختانه مقاله dst یک هفته پیش منتشر شد. اولین بار است مقاله در مورد dst تیپرآپ و تیپرداون چاپ شد. در یک مجله خیلی معتبر آمریکایی. بلافاصله مورد استقبال واقع شد. بعضی از خبرگزاری‌های علمی مقاله را بازنشر دادند حتی یک مجله که زیر نظر خود وزارت بهداشت سلامت امریکا بود از ما خواست که  حتماً مقاله بدهیم. در مورد dst قول دادیم در مورد متاآمفتامین (AMphetamine) خواهیم داد. یک چنین مجلات معتبر  مجلات معتبر آمریکایی که در تراز اول قرار دارند و یک محقق ایرانی آرزویش است که در این مجلات مقاله ارائه بدهد. الآن همه آنها با ما در تماس هستند و همه درخواست می‌کنند که به ما مقاله بدهید. اینها همه مربوط به شناخت جسم است و فهمیدن زبان جسم و درک کردن در هر مسئله‌ای این  قضیه خیلی مهم است؛ بنابراین در متد dst ما به زبان جسم گوش می‌کنیم چه می‌خواهند، سلول‌هایی که تاکنون از انواع و اقسام مواد مخدر یا مواد شبه افیونی استفاده کرده و خودش را بالانس کرده و ما یک‌مرتبه می‌خواهیم رزق و روزی‌اش را قطع کنیم و بگوییم از فردا این کار را نکن! تا امروز این غذا را خوردی از فردا اصلاً غذا نخور! امروز این را خوردی فردا آن را بخور! اینکه ما الآن برای درمان روش dst را استفاده کردیم به زبان جسم گوش می‌کنیم ببینیم جسم  چه می‌گوید. جسم چه می‌خواهد. این چهل هزار میلیارد سلول. چه میگویند و چه می‌خواهند؟ ما هیچ توجه نمی‌کنیم. ما در همین سیستم خودمان میگوییم که  اگر می‌خواهی غذایش را عوض کنی باید فرصت بدهی تا با غذای جدید سازگار شود تا با مواد جدید سازگار بشود. تا حالا هروئین بوده است از الآن متادون بدهید. باید با این متادون سازگار شود. ما طبق همین زبان جسم، شروع به درمان اعتیاد کردیم؛ به زبان جسم توجه کردیم چه می‌گوید چه می‌خواهد. می‌گفت من می‌خواهم درست بشوم باید به من فرصت بدهید باید به من زمان بدهید.

طبق شنیدن زبان جسم متد dst  اعتیادی که اصلاً قابل‌درمان در هیچ جای دنیا نیست درمان کردیم. به یک بیماری صد درصد قابل‌درمان تبدیلش کردیم، کما اینکه مبصرهایی که در کلینیک کار می‌کنند. همه مصرف‌کننده تریاک بودند. هرروز با شربت تریاک سروکار دارند! برخلاف تمام تکست های دانشگاه‌های معتبر دنیا راجع به اعتیاد، اندیشمندان اعتیاد متخصصین باید پرهیز مدار باشیم. ما روی همه این‌ها خط بطلان کشیدیم. پس به آن نتیجه رسیدیم و توانستیم با این فرایند این کار را انجام بدهیم. این متد را روی سیگار انجام دادیم. در سیگار هم به نتیجه رسیدیم آمدیم یک متد شبیه همین را روی اضافه‌وزن پیاده کردیم. یکی از مشکلات عدیده‌ای که انسان امروزی با آن مواجه هست، اضافه‌وزن است. همه‌جا بازار آشفته است، من در علوم هرکجا می‌روم غیر از علوم مهندسی، بازار آشفته است. در درمان اعتیاد بازار آشفته‌ای است. متخصصین خیلی زحمت می‌کشند، کلی مطالعه می‌کنند، کلی درس می‌خوانند، ولی نتیجه نمی‌دهد. مثل‌اینکه می‌خواهی به مازندران بروی اما به‌طرف قم می‌روی! زحمت می‌کشید تلاش می‌کنید فعالیت می‌کنید به نتیجه نمی‌رسید نتیجه نمی‌دهد. در مسئله کاهش وزن دیدیم آنجا هم بازار به‌هم‌ریخته است. روش‌های من‌درآوردی که خدا می‌داند! می‌گفتند: آهنگری کاری ندارد، آهن را در کوره می‌کنید، تو سرش بزنی بیل می‌شود بکشی میل  می‌شود! ما دو چیز داریم در بدن یکی حجم، یکی جذب. حجم برای معده است جذب برای روده کوچک. پس اگر ما حجم رو که برای معده است کوچک کنیم، حجم کم بشود غذا کم به بدن می‌رسد و شخص لاغر می‌شود. پس شروع کردن به کوچک کردن معده یا بای پس. بعد دیدند در جذب هم می‌شود این کار را کرد. روده کوچک غذا را جذب می‌کند و مواد غذایی را به بدن ما می‌دهد، طول روده کوچک را کوتاه  کنیم یا سه متر از آن را برداریم، بعد  مقدار جذب می‌شود یک متر لوله. بعد بدن لاغر می‌شود. این هم کار دیگر بر مبنای یک سری تز و تئوری عمل می‌کنند. این کار کاملاً در حال انجام است. معده و روده را کوچک می‌کنند. معده را به‌اندازه نصف سیخ کباب‌کوبیده کوچک می‌کنند بعد موهای سرش می‌ریزد، کج‌خلق می‌شود، غذا نمی‌تواند بخورد. باید یک‌ذره جگر را نیم‌پز کند بعد میکس کند و به‌اندازه دو تا قاشق غذاخوری این آب‌گوشت یا آب جگر را بخورد. نه ویتامین می‌تواند جذب کند مریض می‌شود. وقتی مریض شد لاغر می‌شود. شما هر کس لاغر بشود میگویید مریض شده‌ای؟
وقتی ما معده را کوچک کردیم دو سال بعد معده مجدد گشاد می‌شود و ذره‌ذره جذبش بالا می‌رود. دومرتبه شروع می‌کند به چاق شدن. روده را که کوچک می‌کنند، همان یک متر روده که مانده شروع می‌کند به جذب غذا، جذب بیشتر، یعنی کار چهار متر روده را همان یک متر انجام می‌دهد. متخصص شاخص کشور که بنده را می‌شناسند به‌پیش من آمدند و باهم نشست داشتیم. حالا معجزه کجاست؟! در زبان جسم گفتیم که شما غذایتان را این‌طوری بخورید، صبحانه‌تان ر این‌طوری بخورید، ناهارتان را این‌طوری بخورید سالاد را این‌طوری بخورید. طریقه غذا خوردن ر به آن‌ها یاد دادیم و گفتیم همه‌چیز هم بخورید، میوه‌جات بخورید، سالاد بخوری و... بعد دیدیم که وزن آنها کاهش یافت. برای خودم هم عجیب بود. نتیجه شد چهل کیلو یا پنجاه کیلو کاهش وزن! برای سیگار فرم داریم برای چاقی و لاغری هم فرم داریم. من فرم‌ها را امضا کردم. شخص صد و سی‌وچهار کیلو وزنش بوده، ده ماه و نیم برنامه را اجرا کرده و رسیده به هشتادوهشت کیلو؛ یعنی چهل‌وشش کیلو وزن در طول مدت ده ماه و شانزده روز کاهش وزن داشته درحالی‌که یک‌ذره صورتش نریخته است! شکم یک‌ذره چروک برنداشته است! در آن روشی که کوچک می‌کند، سریع لاغر می‌شود و پوست آویزان می‌شود و بعد پوست که آویزان می‌شود میگویند چکار کنیم؟ پوست را جراحی کنیم و بکشیم، پوست را جراحی می‌کنند. حالا رد بخیه‌ها هست، حالا رد بخیه‌ها را چکار کنیم؟ جراحی پلاستیک کنیم و خیلی کارهای دیگر. منظورم فقط زبان جسم است.
بعد ما دیدیم که این چطور است؟! ما فقط یک شرایط ساده را مرتب و برنامه‌ریزی کردیم و دو راه می‌توانیم کمکش کنیم. یکی اینکه غذا نخورد تا اینکه بدن چربی را بردارد و مصرف کند و سوخت‌وساز کند. یکی اینکه آن‌قدر فعالیت بدنی داشته باشد تا این چربی تبدیل به انرژی شود. این دو راه بیشتر نیست. ولی ما دیدیم که راه سومی هم هست. راه سوم این است که خود جسم وقتی مطلع بشود که غذا به‌قدر کافی و سر ساعت به آن می‌رسد، خود سیستم بدن چربی را دور می‌ریزد. روی این موضوع خیلی فکر کردیم. وقتی جسم مطمئن شد که غذا به‌موقع می‌رسد، انرژی به‌موقع می‌رسد دیگر اینها را نگه نمی‌دارد و دور می‌ریزد. به همین علت ما می‌بینیم که بدون ضرب و خورد و به‌راحتی کاهش وزن در کنگره انجام می‌گیرد و این دانستن زبان جسم است که ما زبان جسم را بفهمیم که چه می‌گوید. حالا برای قضیه سیگار همین است، برای مواد مخدر هم همین است، برای هروئین هم همین است که ما بفهمیم زبان جسم را که چطوری باید با آن رفتار کنیم. چه می‌خواهد؟ چکار باید بکند؟ ما باید به آن توجه کنیم.
مهم نیست ما چه روشی عمل می‌کنیم، مهم این‌ است که جسم چه می‌خواهد. چگونه می‌خواهد خودش را بالانس کند؟ چه فرصتی باید به آن بدهیم؟ اگر آن شرایط را فراهم کنیم، هروئین یا شیشه یا تریاک یا کرک باشد، هرچه که باشد هیچ فرقی باهم دیگر ندارد.

مشارکت دکتر مجید
دکتر مجید ملابخشی، مؤسس کلینیک نیکان گلستان. در مورد هروئین مشکلی که ما با بیماران هروئینی داشتیم این بود که در بدو ورود بیماران هروئینی بسیار سخت بود و آن موقع با متادون و کلونیدین درمان می‌کردیم زمان قدیم اصلاً درمان نمی‌شدند اما در آن موقع درمان با متادون داشتیم و خودشان می‌گفتند drug abuse یعنی خودسرانه متادون مصرف می‌کردند و سخت بود با آمدن شربت متادون چون اینها دزهای بسیار بالایی داشتند. در کنگره که من افتخار کمک راهنمایی را دارم دوتا کیس آمدند پیش من با مصرف هم‌زمان شیشه و هروئین و یک هفته فرصت دادم که شیشه را قطع بکنند و بعد روی پلن درمان بردم با 3 سی¬سی شروع کردم دو سه روز اول بسیار خوب بود خوب البته حملاتی داشت دارو مصرف نمی‌کرد اما مشکل این بود که خود هروئین با شربت تریاک نمی‌ساخت. خود من تصورم این بود که اول بیاوریم بیمار را روی شیره و بعد درمان را شروع کنیم و در برخی از کیس¬ها آنها شیره را قبول می¬کردند اما با شربت تریاک اولین و دومین کیس را شروع کردم. یکی با 2 سی‌سی و یکی با 3 سی¬سی TDS. رژیم غذایی و برنامه خواب در ماه دوم درمان است و اوضاع بسیار خوبی دارد؛ و اگر بتوان موضوع برگشت به شیشه را کنترل کرد بسیار خوب هست. در رابطه با شیره اذیت می¬شدند ولی در رابطه با متادون خیلی دردسر داشتیم. پدری داشتیم به نام علی سبیل که بعد از درمان گفت دوتا پسر هروئینی دارم. اینها را آوردیم روی متادون حتی 40 روز قرنطینه بودند ولی نشد حتی توی انواع جاهای خانه‌شان جاساز داشتند. مسئله درمان هروئین با تدبیرات کنگره 60 و با الگوبرداری از کسانی که درمان شدند خیلی راحت است. حضور لژیون خیلی به من کمک کرد که هستند کسانی که چندین سال است درمان شده‌اند. صحبت من در رابطه با مسئله اختیار و خواست افراد در درمان هست. یک پدر 70 ساله آمد پیش من درمان شد با مصرف سنگین اما دو پسرش تا نخواستند نشد و مشکل نبود لژیون بود و الآن وضعیت بسیار بغرنجی دارند. چون در جامعه مسئله درمان هروئین بدون متولی است و نهایتاً می‌شود آنها را نگه داشت و از مصرف هروئین به مصرف شربت یا قرص متادون تبدیل کرد با ریسک بالا. متادون هم یک دارو هست و وضعیت شخصیتی آنها تغییر نمی‌کند و همان شرایط را دارند. هپاتومگالی (Hepatomegaly) و کاردیومگالی (Cardiomegaly) دارند. مصرف متادون در درازمدت بالای 3 – 4 سال هردوی این بیماری¬ها را خواهد داشت و دفرمه شدن اندام که دست‌وپاها لاغر و شکم¬ها دیستنشن (Distension) پیدا می‌کنند و تنگی نفس پیدا می‌کنند و فقط خوشحال‌اند که مصرف هروئین را ندارند. به نظر من اگر هروئین کم‌مصرف بشود بهتر از درازمدت شربت متادون مصرف کردن است. متشکرم.

 

جناب مهندس: خب من یک توضیحی بدهم. گفتند شیره بهتر از تریاک جواب می‌داد. حالا من برایتان بگویم شیره چه هست و چرا بهتر جواب می‌داد و البته الآن OT همان کار را کاملاً انجام می¬دهد. قدیم تریاک را با وافور می¬کشیدند و بعدازآنکه گران شد و مشکل پیش آمد دیگر با سیخ می¬کشیدند و بعد با خوردن. آنهایی که وافور گیرشان نمی‌آمد سیخ داغ می¬کردند و با لوله خودکار و لوله کاغذ می¬کشیدند. وقتی با وافور می‌کشیدند مقداری از تریاک می‌رفت توی حقه وافور که بخش می¬گفتند سوخته. آن سوخته¬ها را قدیمی¬ها جمع می¬کردند و دوباره می‌خواستند فرآوری کنند و برگردانند به تریاک. آن سوخته¬ها را در پاتیل یا قابلمه می-ریختند و می¬جوشاندند و همان‌طوری که شیره انگور یا رب می¬گیرند عین همان عمل می¬کردند. بعدازآنکه جوش آمد و خوب قل خورد می‌ریختند توی یک صافی و آبش را می‌گرفتند تفاله توی دستمال را دوباره می-جوشاندند سه بار تا چهار بار این کار را انجام می¬دادند و بعد آن آبی که باقی می¬ماند را ذره‌ذره می¬جوشاندند و سفت می¬شد و تبدیل می¬شد به شیره تریاک. ولی چون در زمان جدید دیگر با وافور کمتر می¬کشند و اکثراً با سیخ و سنگ و قرقری می¬کشند؛ این هست که مردم تریاک را می¬گیرند و می¬جوشانند. همان کاری که با سوخته می‌کردند، همان کار را با تریاک می¬کنند. تریاک را در دیگ می¬جوشانند و تفاله¬های آن که کائوچو و سایر املاح دیگر هست را با صافی می¬گیرند و جدا می¬کنند و آبش را چندید بار می¬جوشانند تا تبدیل به شیره بشود. شیره تقریباً دو برابر و نیم تا سه برابر تریاک قدرت دارِد چون مورفین آن خیلی بالاتر هست و در اثر حرارت بعضی آلکالوئیدها مثل پاپاورین (Papavarine) و خیلی¬های دیگر از بین رفته ولی مورفین و کدئین آن می¬ماند؛ بنابراین شیره چون آب بوده و ما جوشاندیم، اگر شیره را در نعلبکی بگذارید و آب بریزید بلافاصله باز می‌شود و آب می‌شود، بنابراین کسی که شیره را بخورد در معده فوری و سریع باز می‌شود و سریع جذب می‌شود. ولی اگر شما تریاک رو بگذارید توی نعلبکی و آب جوش بریزید روش تا ظهر هم بماند حل نمی‌شود و خیلی سخت حل می‌شود؛ بنابراین کسی که تریاک رو بخورد یک ساعت یا نیم ساعت بعد جذب می‌شود ولی شیره خیلی سریع جذب می‌شود. اگر قدیم هروئینی¬ها می¬رفتند روی شیره بجای تریاک به خاطر این بود که هم مقدار مورفینش بالاتر بود و هم سریع توی معده جذب می‌شد و به این دلیل بهتر به آنها جواب می¬داد و درست هم بود. ولی الآن ما تریاک را که نمی¬خوریم و OT را داریم و OT به خاطر اینکه مقداری الکل دارِد و به‌صورت مایع هست سریع جذب می‌شود حتی از شیره هم سریع‌تر جذب می‌شود. همین‌که وارد دهان و بزاق می‌شود از زیر زبان و دهان و گلو شروع به جذب شدن می‌کند تا پایین که وارد معده می‌شود کامل جذب شده است. پس بنابراین شیره علتش این است و شیره شبیه هروئینِ است و به هروئین نزدیک‌تر است؛ یعنی تریاک، شیره و می‌رسیم به هروئین. قدیم تریاکی‌ها چرت نمی‌زدند ولی شیره‌ای‌ها چرت می‌زدند. شنیدید که می‌گندد شیره‌ای. وقتی به کسی شیره‌ای اطلاق می‌شد چون شیره نسبت به تریاک مورفین بالاتری دارِد و به هروئین نزدیک‌تر است چرت بیشتری دارد ولی تریاکی چرت نمی‌زند یا کمتر چرت میزند. هروئین را از مورفین می¬گیرند. صد گرم مورفین 90 گرم هروئین می‌دهد. به همین خاطر بهتر جواب می-داد. توضیح دادم که بدونید شیره چی هست و چگونه عمل می¬کند. اگر بشود موقعی هم راجع به شیره صحبت خواهیم کرد. خوب یک کیس هم داریم راجع به هروئین. بدید صحبت کنند.
سلام دوستان علی هستم مسافر
تخریب بیش از 20 سال، آخرین آنتی ایکس هروئین و قرص تحت نظر پزشک، مدت سفر 15 ماه به روش DST با داروی OT به راهنمایی آقای شهاب. رهایی 5 ماه و 7 روز. در ضمن سفر نیکوتین انجام می‌دهم به راهنمایی استاد خوبم آقا جواد در حال مصرف 4 قطعه.
خدا به شما خیر و طول عمر بدهد. من سیزده چهارده سال سعی در ترک انواع مواد داشتم تا رسید به هروئین و مشکلات روانی بسیاری برای من درست شد. انجیوهای دیگر، کمپ و عوض کردن خون، مصرف نالتروکسان (Naltrexone) ازجمله این موارد بودند که در سی‌دی‌ها متوجه شدم که چه تخریب‌ها و اثرات منفی روانی برمن داشت. صداهایی که می‌شنیدم ازجمله این تأثیرات بوده. درصدد بودم که راه نجاتی برای من پیدا شود. در سال 5 الی 6 مرتبه به کمپ می‌رفتم. کنگره هم آمدم اما سفر ناموفق داشتم و قوانین را رعایت نکردم و جلسات را نیامدم و منجر به برگشت من شد؛ اما این بار از یک ماه قبل مصرفم را OT کردم و آمدم. با برنامه راهنما و رعایت قوانین و گوش‌به‌فرمان بودن موفق شدم. سفرم را با 3 سی¬سی شروع کردم چون قرص¬های تحت نظر روان‌پزشک مثل بی¬پریدین (Biperiden)، رسپریدون (Risperidone) و دپاکن (Depakine) استفاده می¬کردم؛ اما راهنما دستور قطع قرص‌ها را به من نداد چون زیر نظر پزشک بود. پس از صحبت با پزشک بعد از گذشت سه سال مصرف این قرص¬ها شروع کردم به کم کردن قرص¬ها تا اینکه با گوش دادن به یکی از سی¬دی¬ها که شما گفتید هورمون‌هایی که بدن تولید می¬کند این داروها جایگزین آنها می‌شود و با برداشت از صحبت‌های شما متوجه شدم تا زمانی که این داروها را استفاده می‌کنم بدنم قادر به تولید این داروها نیست و من با قطع اینها در طی سفر به با ورزش و رفتن به پارک لاله و شنا تونستم از پسشان بربیام و شکر خدا حال خوبی دارم. فقط میتوانم تشکر کنم.


سؤال: آیا تزریق هم می‌کردید؟
جواب: بله من از حدود 18 سال پیش تزریق هم می‌کردم، اما اولین باری که کمپ رفت حدوداً یک سال پاک بودم ولی بعدازآن تزریق نکردم فقط دود می¬کردم.
سؤال: کفی استفاده می¬کردید یا بینی؟
جواب: بله کفی.


جناب مهندس:
ما در کنگره 60 برای هروئین سه دوز درنظر گرفتیم برای درمان. یک دوز TDS 1 سی‌سی صبح، 1 سی¬سی ظهر و 1 سی¬سی شب، به فاصله 8 ساعت یا 7 ساعت یا 9 ساعت و TDS 2 سی¬سی و TDS 3 سی-سی شروع می‏کنند. بعد اگر هروئین همراه با شیشه باشد پروتکل هروئین را اجرا می‌کنند. چون پروتکل هروئین به همین صورتی که گفتم اجرا می‌شود اما پروتکل شیشه با Daily 3/0 شروع می¬شود.
کمک راهنمای محترم دکتر مجید:
خدا قوت شما یک‌بار آمدید کنگره برای درمان و قطع کردید و دوباره آمدید برای سفر دوم و سفر مجدد کردید.
مسافر علی:
بله من وارد شدم ولی بنا به دستورالعمل جناب مهندس مابین دو تا سه ماه طول می¬کشد تا سازگار بشویم. اگر مرتب و منظم انجام ندهیم نمی¬شود.
کمک راهنما آقا مجید: شما در ماه دوم سفر لغزش کردید؟
مسافر علی: خیر من توی همه دوماه در هنگام سفر می‌زدم و اصلاً روی برنامه نبودم.
کمک راهنما آقا مجید: جدی نگرفته بودید، پس احساس رضایتمندی شما از کی شروع شد در سفر بعدی‌تان که موفق بودید و به تعادل رسیدید؟
مسافر علی: تقریباً بعد از سپری کردن دو پله 21 روزه.
کمک راهنما آقا مجید: یک مقدار به خاطر مسئله OT که از قبل شروع کردید؟
مسافر علی: بله من یک مقدار قرص¬ها بسیار آزارم می¬دادند به خاطر چند سال مصرف، البته طبیعی بود ولی ازنظر مواد پس از دو پله کاملاً ریلکس بودم.
کمک راهنما آقا مجید: سپاسگزار هستم.


جناب مهندس:
دکتر سعید از من سؤال می کنند که شکست درمان در سفر اول در چه مقطعی انجام می گیرد؟
از همان اول در هر مقطعی می‌تواند انجام بگیرد. اگر شخص از همان اول پاشنه کفشش را بکشد بالا به قول ما و به دانش و باور کافی رسیده باشد شکستی ندارد ولی ممکن است بعضی‌اوقات وسط راه، دو ماهی سه ماهی یک گریزی بزند. یک‌چیز مهمی که توی کنگره 60 هست من باید به شما بگویم، اولین چیزی که با به بچه‌ها آموزش می‌دهیم چگونگی مصرف کردن داروی تریاک است. به او آموزش می¬دهیم که باید در این دوز مصرف کنید و در چه ساعتی باید مصرف کنید. نمی‌گوییم صبح ظهر شب. می گوییم 6 صبح 2 بعدازظهر 10 شب، یا 5 صبح 1 بعدازظهر 9 شب؛ ساعت دارد. وقتی ساعت و دوز داده می‌شود به همین دلیل در کنگره 60 ما اوردوز اصلاً نداریم. من تا حالا نشنیدم در کنگره 60 با مصرف OT کسی اوردوز کرده باشد و منجر به مرگش شده باشد. در طی این 25 سالی که دارم کار می‌کنم نه با تریاک و نه با OT اوردوزی نداشته‌ام. شما در متادون چقدر اوردوز دارید؟ بخاطراینکه مصرف کردن را بلد نیستند. حالا شکست در درمان در کنگره 60 اصلاً وجود ندارد در سفر اول. شکست به این صورت است که مثلاً بجای 2 سی سی نیم سی‌سی قاچاقی بخورد. چون یاد گرفته که چقدر مصرف کنه باید 4/0 سی‌سی مثلاً بخورد و مثلاً یک جشن تولدی دارد ممکن است 3 سی سی اضافه‌تر بخورد. چون 3 سی سی می‌خورده اضافه تر هم 3 سی سی می‌خورد یا یک‌دهم سی سی می‌خورد. دیگر نمی‌رود هروئین را قطع کرده و دو ماه هم گذشته برود هروئین را تزریق کند به خودش و منجر به مرگش بشود چون او آموزش‌ دیده است. نکته دیگری که ما داریم ما به مریض دروغ نمی‌گوییم. هروئینی بیاید می گوییم که شما دو ماه طول می‌کشد حداکثر تا این دارو با تو سازگار بشود. پس خودت رو آماده کن. نمی‌گوییم که نه الآن تو این OT را بخوری سریع توپ‌توپ می‌شوی. اصلاً از این چاخان نمی‌کنیم که بخواهیم رهجو را شیر کنیم و یا شارژ کنیم. می¬گوییم دو ماه زمان سازگاری است و در عرض این دو ماه دیگر نشئه نیستی ولی خمار هم نیستی. اصطلاحاً میگوییم پنچر نیستی ولی کم‌بادی. باید تحمل کنی تا در این مدت به تعادل لازم برسی. ولی اگر الآن سؤال کنند که من باید این متادون را تاکی بخورم میدانیم که باید تا آخر عمرش بخورد میگوییم نه حالا فعلاً بخور ببینیم تا بعد چه می شود! حقیقت را به او نمی‌گوییم که با مصرف این متادون خوب نمی‌شوی و باید تا آخر عمرت بخوری؛ بنابراین ما تمام حقایقمان روشن هست چون نتیجه را میدانیم و به بیمار میگوییم. وقتی پیش ما بیاید می‌گوید درمان من چقدر طول می‌کشد میگوییم حداقل 10 ماه. زمان هم به او می‌دهیم، ولی آنجا ما زمان نداریم. اینها نکته¬هایی است که در درمان خیلی مؤثر است. یک کیس دیگر صحبت کند.


سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ آخرین آنتی ایکس های مصرفی تریاک و متادون و هروئین، مدت درمان 16 ماه و 2 روز به روش DST و داروی درمان OT به راهنمایی آقای جمشید. ورزش در کنگره، باستانی. رهایی 6 سال و 11 ماه و 23 روز. سفر سیگار انجام دادم به روش DST با آدامس نیکوتین خوراکی به مدت 10 ماه و 4 روز با راهنمایی آقای مسعود خیری و رهایی از بند نیکوتین 6 سال و 3 ماه. در ضمن سفر جونز انجام می‌دهم به مدت 1 ماه و سه روز با کمک راهنمایی آقای مجتبی مرشد و میزان کاهش وزن تقریباً 6 کیلو.
از بنیان کنگره جناب آقای مهندس خیلی متشکرم که به بنده وقت مشارکت دادند. من تریاک را به‌صورت همان دی اس تی داخل بطری نوشابه حل می‌کردم و هم به‌صورت کشیدنی و دودی انجام دادم و در مدت شش ماه به پایان رساندم اما شب و روز فکر مصرف کردن مواد بودم و با یک تعارف کوچک از طرف بقیه توانایی نه گفتن را نداشتم. من روزانه نیم تا یک گرم هروئین به‌صورت دودی و با زرورق کاکائوهای تک‌تک مصرف می‌کردم، اما آن‌قدر این ترک من سست بود که یک روز با دیدن پوست شکلات و زرورق آن، آن‌قدر حالم خراب شد و ذهنم را درگیر کرد که بذر آن در ذهنم کاشته شد و بعد از چند روز رفتم و مصرف کردم.
خب آقای مهندس می‌فرمایند که درمان یک هروئینی زمانی اتفاق می‌افتد که برود در لابراتوار هروئین سازی کار کند و هروئین مصرف نکند. حتی می‌فرمایند که انسان با یک غم بزرگ می‌تواند هم صعود بکند و هم سقوط. یکی از رهجوهایمان یک هفته قبل از رهایی‌اش پدرش فوت کرد و همچنین در روز رهایی‌اش در پارک عمویش که برای اولین بار حضور پیدا کرده بودند زمین خوردند و سرشان آسیب دید و فوت کردند. بعد از رهایی، من گفتم که به مسیر کنگره ایمان دارم چون یک بهانه‌ی خوبی برای مصرف کردن هست اما ایشان حتی سیگارش را هم مصرف نکرد. آن‌قدر این درمان در کنگره اساسی هست، به نظر من فردی که ترک می‌کند آن هوس‌ها و فکرهایی که دارد خیلی به او لطمه میزند. من در کنگره یاد گرفتم انقلابی و جهادی برخورد کردن با مسائل اصلاً لازم نیست؛ مثلاً همین لژیون جونز با این متدی که آقای مهندس ارائه دادند من فکر نمی‌کردم آن‌قدر راحت باشد و هم بتوانم از غذاها استفاده کنم و هم لاغر بشوم. زمان مصرف از وسایل ماشین خودم گرفته تا قناری‌هایی که بسیار دوستشان داشتم و یا حلقه‌ی نامزدی‌ام را میفروختم که بتوانم مصرف کنم و هر بار زمانی که نشئه می‌شدم آرزو می‌کردم که روز آخر باشد و دیگر مصرف نمی‌کنم اما هیچ راهی پیدا نمی‌کردم و حتی چند بار قصد خودکشی داشتم و اقدام هم کردم اما خوشبختانه زنده ماندم و خوشحالم که اینجا هستم تا درمان بشوم و بتوانم کمک‌رسان دیگر دردمندان باشم. من از بنیان کنگره و کسانی که در این مسیر زحمت می‌کشند تشکر می‌کنم و حتی لازم باشد جانم را هم در این مسیر می‌دهم چون اگر کنگره نبود معلوم نبود که من در کدام بیغوله‌ها جان داده بودم و همچنین هیچ جایگاهی در خانواده و اطرافیان نداشتم حتی اگر ترک هم می‌کردم به همان دید یک فرد مصرف‌کننده به من نگاه می‌کردند اما با آموزش‌های کنگره و یافتن آن حلقه‌ی مفقود جهان‌بینی، الآن اطرافیان به من اعتماد دارند و همین خیلی برای من ارزشمند هست که یک جایگاهی دارم، متشکرم.

پرسش دکتر احسان: متشکرم، خب حسین جان شما با متادون هم اقدام به درمان کردید برای قطع مصرف و آیا موفق بودید؟

مسافر حسین: من دو دوره با متادون اقدام کردم، می‌رفتم شربت متادون را می‌خوردم و خیلی هم مراقبت می‌کردند که قورت داده باشم و قرص‌ها را هم خرد می‌کردند و داخل پاکت می‌ریختند. بعد از مدتی کبد من آسیب دید، دیدم که سفیدی چشمم در حال تغییر است، خوابم خیلی زیاد شده بود، حتی مشکل پروستات هم پیدا کرده بودم، در حقیقت من آمدم که شیره و تریاک را کنار بگذارم که هروئینی شدم. بعد آمدم هروئین را کنار بگذارم متادونی شدم و هر سه را مصرف می‌کردم و متادون تخریب خیلی زیادی برای من داشت چون متادون درونش تبائین هست و واقعاً مانند یک بمب هسته‌ای عمل می‌کند و هنوز تشعشعاتش درون من هست. من باورم‌ نمی‌شد که متادون را با سه وعده‌ی دو سی‌سی یا سه سی‌سی OT تیپر کنم و روی برنامه بیایم و درمان شوم.

سلام دوستان علی هستم یک مسافر؛ با ده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس هروئین، کراک و قرص بوده، روش درمان دی اس تی، دارو شربت OT، یازده ماه و هجده روز به کمک راهنمای عزیزم آقای خوش ساعد سفر کردم، الآن هم شش سال و هشت ماه هست آزاد و رها هستم، در ضمن سفر نیکوتین انجام دادم به راهنمایی آقای خسرو باباخانی، رهایی از بند نیکوتین پنج سال و هشت ماه.

ممنونم بابت وقت مشارکت. وجه مشترک همه‌ی مصرف‌کننده‌ها در این هست که هیچ راهکاری برای ترک که اینجا یاد گرفتیم که درمان هست نداشتند. کمپ رفتم، متادون درمانی هم انجام دادم. خاطرم هست تخریبم آن‌قدر بود که من پنجاه‌وپنج عدد ربعی هروئین می‌خریدم که فکر می‌کنم دوازده سیزده گرم می‌شد، ترس از خماری داشتم و همیشه اضافه می‌خریدم. یادم هست سه سال بعد از رهایی‌ام که داشتم جابه‌جا می‌شدم، هر جای خانه را می‌گشتم یک زرورق پیدا می‌کردم و درد بزرگی بود، یک روز رفتم برای متادون درمانی به پیشنهاد همسفرم، دو ماه آنجا بودم و هر کاری می‌کردم خماری از بدنم بیرون نمی‌رفت و هر وقت هم که به مسئولین آنجا می‌گفتم، می‌گفتند خب حالا ده سی‌سی بیشتر متادون بخور و این برای من یک جای گنگی بود که اگر من خماری‌ام برطرف نشود تا کجا باید این متادون را ادامه بدهم، خوشبختانه با کنگره و روش درمان دی اس تی آشنا شدم، من با سه وعده یک سی‌سی درمانم را شروع کردم و تقریباً یازده ماه طول درمانم بود، یک ماه و نیم اول خماری داشتم اما نه آن‌قدر زیاد، خوشبختانه یکی از عزیزان بحث سازگاری را برای من خیلی خوب شکافت و من متوجه شدم که این راهکار آخر من هست و سعی کردم که پای این راهکار آخر بایستم و گفتم در دوران سازگاری هر اتفاقی بیافتد باید بمانم، خوشبختانه بعدازآن شربت OT به من سازگار شد و توانستم به بهترین نحو سفر کنم و در آخر از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم.

پرسش دکتر مجید:
این‌که می‌گفتید بدنم خماری دارد می‌شود برای همکارانمان توضیح دهید خماری که دارید چگونه است؟ سیم‌کشی، بی‌حالی، مسائل فکری، تنبلی صبحگاهی، خمیازه و یا مشکلات گوارشی است چه حالت‌های تا زمانی که سازگار بشوید پیش آمد؟ اختلاف متادون با تریاک در این مسئله چه چیزی هست؟
پاسخ:
بحث خماری شاید در مواد مختلف است اما برای من خماری‌ام هم در صور آشکار بود و هم در صور پنهان یعنی من صبح به‌محض اینکه چشمم را باز می‌کردم البته که شب نمی‌خوابیدم یعنی با درد مفاصل و عضلات نمی‌خوابیدم یعنی من شب ۲۰ تا قرص ترامادول ۲۰۰ می‌خوردم که شب فقط بتوانم دو یا سه ساعت بخوابم و به‌محض بیدار شدن درد مفاصل و اسهال و استفراغ بود ‌‌و تا این‌که خودم را می‌رساندم به مواد و بعد که مصرف می‌کردم یک سری از علائم کنار می‌رفت و درگیری‌های فکری هم که صور پنهانش بود صبح تا شب بود.

 

جناب مهندس:
متشکرم. البته مجید جواب را می‌دانست می‌خواست مطرح کند که بقیه هم بدانند. خماری هروئین صور آشکار و صور پنهان دارد همان‌طور که گفت خماری هروئین عرق کردن است عرق بسیار شدیدی می‌کند، سیم‌کشی استخوان‌درد و بیرون‌روی، بی‌خوابی و انزال سریع است و این‌ها صور ظاهر است تنبلی و کاهلی و افسردگی می‌ماند بعدازاینکه این مشکلات صور آشکار از بین رفت می‌ماند آن مشکلات البته واقعاً هم همین‌طور است کسی که بیرون‌روی پیدا کرده است دیگر فکر افسردگی نیست در حال حل مشکل بیرون‌روی است.
چیزی که مهم است یک سری چیزها آشکار است و یک سری چیزها پنهان است؛ آشکار مثل یک کوه یخ که فقط قله‌اش بیرون از آب است، بقیه‌اش زیر آب است. درمان هم همین‌طور است؛ در مشکلاتمان هم همین‌طور است. یک مقداری از آن را ما می‌بینیم یک مقدار نمی‌بینیم. در لایه‌های انسان میلیون‌ها سلول با ما همکاری می‌کنند، اگر ما روی برنامه درست حرکت کنیم، ما خودمان از بیرون عمل می‌کنیم از داخل هم آن سلول‌ها و سیستم‌ها آن تشکیلات شروع می‌کنند به فعالیت و همکاری کردن که بتوانند آن تعادل را برقرار کنند و این تعادل هروئین و این تعادل سازگاری با تغییر مواد و تغییر دارو بین ۲۰ روز تا ۲ ماه طول می‌کشد. اگر این را بدانیم مسئله حل می‌شود. من فکر می‌کنم دفعه آینده راجع به شیره صحبت می‌کنیم راجع به درمان شیره هم صحبت می‌کنیم که درمان شیره چطور می‌آید اوتی جایگزین شیره می‌شود؟ اگر فکر می‌کنید بازهم راجع به هروئین صحبت کنیم بگویید.
با نظر دکترها و اعضای حاضر، جلسه بعدی هم راجع به هروئین صحبت می‌کنیم.

مشارکت مسافر سعید:
یک نکته‌ای که در خصوص آن صحبت نشد پروتکل جدیدی بود که برای درمان هروئین ارائه دادید و هنوز به شعب ابلاغ نکردین، در لژیون پزشکان مطرح نمودید که ما می‌توانیم مثلا هفته اول را TDS یک سی‌سی و هفته دوم TDS دو سی‌سی و هفته سوم TDS سه سی‌سی به بیمار بدهیم و ۲۱ روز آن را ادامه دهیم.
من بر روی یکی از رهجو ها این را اجرا نمودم و جواب مثبت دریافت گرفتم. آیا مجاز هستیم این شیوه درمان را برای مصرف کننده های هروئین بصورت رسمی به اجرا بگذاریم؟

جواب جناب مهندس
در این خصوص روز چهارشنبه صحبت می‌کنیم.

نگارش: مسافر بهمن و علی
تنظیم: مسافر سعید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .