به مناسبت پیش رو بودن هفته گلریزون در کنگره مصاحبهای داشتیم با پهلوان محترم آقا امیر مرتضوی که در ادامه نظر شمارا به این گفتوگوی زیبا جلب میکنیم.
با عرض سلام و خدا قوت لطفاً بهرسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر، تخریب ۲۵ سال آنتی ایکس تریاک، ۱۰ ماه سفر کردم به روش دی اس تی و داروی اوتی به راهنمایی آقای محمد جواد زارع یک سال و نیم هم است که آزاد و رها هستم و در ادامه یک سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقای علی حجازی، ده ماه سفر کردم به روش دی اس تی با نیکوتین خوراکی در حال حاضر هم یک سال است که از اعتیاد آزاد و رها هستم. رشته ورزشی شنا والیبال.
با توجه به گفتههای آقای مهندس که میگویند در روزگاری هستیم که عصا را از کور میدزدند چطور میشود که شخصی مانندِ شما میتواند پانصد میلیون تومان به کنگره اهدا کند؟
اگر کنگره را فهمیده باشم که به کجا آمدهام و آن بخششی که کنگره میگوید را درک کرده باشم و بدانم که کنگره برای من چه اتفاق عظیمی را رقمزده و نه اینکه فقط شعار دهم و دستم را برای مشارکت بالا بگیرم و همانطور که آقای مهندس میگوید از سخن به عمل درآمده باشم، خیریهها و جاهای زیادی شاید باشد که من کمک کردهام اما جایی که من بهطور واضح توانستم ببینم که به من چه کمکی شد و پولی که میدهم کجا میرود و در چه راهی خرج میشود فقط در کنگره بود. در تهران در خدمت آقای سلامی هستم و خدمت میکنم و به چشم شاهدِ این هستم که این پولها در چه مسیری در حال خرج شدن است و چگونه دارد برای آیندگان پایهگذاری میشود این پولها، آیندگانی که شاید فرزند من هم جزء همین دسته از این آیندگان باشد، به این دلیل بود بیشتر.
از حس و حال لحظهی دریافت شال پهلوانی از دستان آقای مهندس برایمان بگویید؟
اصلاً بینظیر بود (با بغض به صحبتهایشان ادامه میدهند) میگفتند بالا استرس دارد وقتیکه میروی پیش آقای مهندس اما وقتی آقای مهندس مرا در آغوش کشیدند آنقدر احساس آرامش و راحتی به من دست داد که خیلی راحت صحبت کردم، آنقدر انرژی دریافت کردم و به آرامش رسیدم که اصلاً مشارکتهایی که آماده کرده بودم را فراموش کردم و بیشتر باحالت شوخی و مزاح مشارکت کردم و آقای مهندس هم خیلی خوشحال شدند و درمجموع یک احساس فوقالعاده وصفناپذیری بهقولمعروف داشتم. همیشه گفتم که اگر وقتی ماشینی میخرم تا یک هفته یا یک ماه اول ذوق اش رادارم و کارواش میبرمش، یا خانهای میخرم و تعویض میکنم سریعاً فروکش میکند و خاموش میشود آن ذوق و احساسش، اما این حس خوبی که زمام دریافت شال پهلوانی داشتم را بدون از بین رفتن آن مداوم در خودم احساس میکردم و واقعاً حس و حال خوبی است.
یک دستور جلسهای داریم ما کمک کنگره به من و کمک من به کنگره که البته من با جملهی کمک من به کنگره موافق نیستم، زیرا ما اگر یک کاری هم بکنیم دینی است که بر گردن ما است، در کنگره میگویند که از ضمیر ما استفاده نکنید اما من در این مورد با جرئت از ضمیر ما استفاده میکنم و میگویم که همهی ما بدهکاریم و کاملاً ربط به شکر گذاری یا ناسپاسی ما دارد که ما چگونه عمل میکنیم. باید پرداخت کنیم خیلی بدهکاریم، نمیدانم چه مبلغی را میتوان بیان کرد برای ادای این دین عظیم پارسال هم در روزدریافت شال پهلوانی عرض کردم، شما یک وکیلی میگیرید برای احیا کردن یک میلیارد پولتان درجا بایستی صد میلیون به آن وکیل پرداخت کنید! نمیتوانید بگویید من به آن وکیل خدمت کردم و کمک کردم، وظیفهات بوده و بایستی پرداخت میکردی. من هم وظیفهی خودم میدانستم و بایستی میدادم و این مبلغ در توانم بود، شاید از نگاه بیرونی همه فکر کنند که یک درآمد رویایی دارد و پانصد میلیون برایش پولی نیست، من شغلم سردفتری است و دفترخانه دارها بهترینهایش در طول سال پانصد میلیون برایشان میخواهد داشته باشند در طول سال اما من با خودم عهد کرده بودم که تا روز رهاییام پانصد میلیون پرداخت کنم که این کار را کردم و سال بعدی هم برای همسفرم این عهد را کرده بودم و این کار را هم انجام دادیم و ایشان هم پهلوان شدند باافتخار و در این دو سال هم از جیب خوردم اما وظیفهام بود و بایستی این کار را انجام میدادم و درواقع انجاموظیفه کردم.
با توجه به اینکه جایگاهها در کنگره برای آموزش گرفتن ما است، آموزش جایگاه پهلوانی برای شما چه بود است؟
پهلوانی به نظر من مانند یک قلابی است که وصل ات میکند به کنگره و از آن حس و حال خوبی که قبلتر گفتم (مجدداً با بغض به صحبتهایشان ادامه میدهند) یک احساس شعف درونی که ما به آن میگوییم عزتنفس همیشه با شما هست که همیشه حالت خوب است و آموزشی که من از این جایگاه دریافت کردم این بود که بتوانم این حس را به دیگران انتقال دهم و یاد بگیرم چطور ببخشم، یاد بگیرم دینم را ادا کنم و تلاشم هم این است که این را به دیگران انتقال دهم و اگر هم اینهمه راه را تا این شعبه آمدهام برای همین موضوع بوده تا بتوانم این حس را به یک نفر حداقل انتقال دهم.
برای کسانی که برای ورود به لژیون سردار یا دنور و پهلوان شدن سره دوراهی هستند چه پیشنهادی دارید؟
دقیقاً پیام من برای همین دوستان است که فراموش نکنند شیطان به زیباترین شکر وارد میشود، زمانی که میخواستم مواد بخرم خیلی راحت دست در جیبم میکردم و این پول را درمیآوردم، اگر هم در جیبم پول نبود دست در جیب همسفرم میکردم برای مثال یا به هر طریقی آن پول را تهیه میکردم، الآن ولی برای شرکت در لژیون سردار یا دنور و پهلوان شدن دست در جیبت که میکنی شیطان دستت را میگیرد و میگوید که تعویض ماشین یا تعویض خانه برایت واجبتر است و تمام این افکار میآید سر راهت و سد راهت میشود و نمیگزارد که این عمل عظیم را به انجام برسانی اما بایستی که دل انجام این دست در جیب کردن را داشته باشی و بتوانی بگذری.
بهعنوان صحبت آخر اگر نکتهای دارید بفرمائید:
نه فقط اینکه خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم و در این شعبه حضور دارم.
از اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار ما قراردادید از شما سپاسگزاریم.
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
787