در این چند سال که متوجه اعتیاد مسافرم شدم، انگار دنیا بر سرم خراب شده بود.
فکر میکردم دیگر دنیا تمام شده و زندگی برایم معنایی ندارد.
ما انسانها همیشه فکر میکنیم یک سری مسائل مثل مرگ، اعتیاد و یک سری مشکلات جدی فقط برای بقیه است. ولی وقتی خودمان درگیر اینگونه اتفاقات میشویم تازه حال آنها را درک میکنیم.
من در این چند سال حال و روز خوبی نداشتم، از زندگی ناامید شدم ولی در این مدت زمانی که با کنگره آشنا شدم و کسانی را دیدم که حال و روزشان مثل خودم و مسافرم بوده که الان به رهایی رسیدند و چه حال خوبی دارند.
آرزو میکنم تمام کسانی که مثل ما درگیر اعتیاد هستند راهشان را پیدا کنند، و به رهایی برسند. به حال خوب و زندگی سالم برگردنند و خانوادههایشان هم به آرامش برسند.
یکی از دوستانم که در جریان زندگیام بود و همه چیز را میدانست به من گفت: چطور میتوانی تحمل کنی چه طاقت و صبری داری وقتی که دقت کردم دیدم اگر خدا دردی را که به بندهاش میدهد درمانش را هم میدهد. شاید خدا درون من نیرویی نهاده و برای اینکه از من انسان پختهای بسازد، اینطور آزمایشم میکند، خدا کند بتوانم بازم تحمل کنم تا مسافرم و خودم بتوانیم راحت به رهایی برسیم و حال دلمان و زندگیمان خوب شود. به امید روزهای بی درد برای همه.
نویسنده:همسفر اعظم رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه پاکجو (لژیون چهارم)
تهیه کننده:همسفرسمیرا رهجوی کمک راهنما همسفر نیره (لژیون هفتم)
عکاس:همسفر آسیه رهجوی کمک راهنما همسفرآذر (لژیون هشتم)
ارسال:همسفر عاطفه رهجوی کمک راهنما همسفر فاطمه نصیری (لژیون سوم)
وبلاگ نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
465