تصمیم گرفتم از طرف تمام مادران، همسران و خواهران دلنوشتهای بنویسم. سختترین روزهای زندگی آن روزهایی است که خسته میشویم نه خستگی برای کار زیاد و نه مشغلههای روزمره، منظور این نیست؛ این خستگی که با هیچ استراحتی و هیچ قرص مسکنی و آرام بخشی رفع نمیشد. خستگی که جسم، روح، ذهن، خواب، بیداری، فرزند و... را درگیر خودش کرده بود.
در دل سیاهی شب، آرام و بی صدا گریستن و باتمام وجودت برای حفظ کانون خانواده به درگاه خداوند استغاثه کردن، منتظر معجزه بودن و همه و همه از خستگی ما نشات گرفته بود. امید و انگیزه را از دست داده بودیم و همه چیز برای ما بی ارزش شده بود. گاهی خسته برای حرفهای مردم بودیم، مردمی که چیزی از ما نمیدانستند اما کنایهها، قضاوت کردن آنها و نصیحتهای بی مورد، تمامی نداشت و در پایان دلسوزی و راه حل آنها به جدایی و رها کردن عزیزانمان ختم میشد. درد و دل کردن های ما نیز خستگی ما را رفع نمیکرد بلکه با فکر کردن به آنها خستهتر میشدیم. این شد که روز به روز کم حرفتر، روز به روز تنها تر و روز به روز خستهتر شدیم تا اینکه خداوند مهربان بالاخره گشایشی برای ما رقم زد.
آشنایی با مکان و انسانهایی پراز عشق و محبت با حسهای قشنگ. آشنایی با چیزی به نام صورت مسئله اعتیاد و مثلث درمان که خود این کلید قفلهای بسیاری برای ما بود.
در این محفل زیبا با کلامهای شیوا و در عین حال ساده و روان جناب مهندس دژاکام نویسنده کتابهای کنگره ۶۰ آن چنان انس گرفتیم و همچنین آموزشهای قشنگ فرا گرفتیم. چهارده روزنه نور برای خروج از مشکلات برای ما باز شد. یاد گرفتیم برای رسیدن به هدف نیاز به زمان داریم.
آموختیم که ما همسران، خواهران و مادران به عنوان یک همسفر هستیم تا بنیان خانواده محکمتر از قبل باشد، هستیم که بیماران زخم خورده با چشمان پراز امیدواری ما برای حرکت در راه درمان آنها قوت بگیرند.
فرا گرفتیم تمام اتفاقات منفی زندگی، گشایشی در بر دارند و هر رنج و دردی هدفی دارد فقط باید تلاش و کوشش کنی و چهارده اصل زیبا را در کوله بارت همیشه و همه جا همراهت باشد.
عزیزان ساختن زندگی دست خود ما است، زمانیکه بخواهیم میشود، زیرا قلب ما پراز عشق، ایمان و امید است. عشق است که ما را تشویق میکند و مسیر را به سمت خوبیها تغییر دهیم. برای قشنگ کردن زندگی باید عاشق بود، عاشق خودمان، عاشق عزیزانمان، عاشق اهدافمان و... عشق معجزه میکند با عشق که ادامه بدهی هرجا که زمین خوردید و خسته شدید باز بلند میشوید و ادامه میدهید. زندگی موهبت زیبایی است که باید آن را بپذیریم و برایش بهترین نغمهها را سر بدهیم تا مورد تشویق قرار بگیریم و جرات حضور در تمامی حالات آن را داشته باشیم. رنده زندگی کسی است که پس از خستگی به جای اینکه زندگی را رها کند، اندکی بایستد، نفس تازه کند و تلاش کند. فقط اندکی صبر، صبر، صبر
پیش از سحر همیشه تاریک است، اما تاکنون نشده که آفتاب طلوع نکند. پس به سحر اعتماد کنید. به امید روزی که آوازه کنگره ۶۰ در نقاط جهان و به گوش همه مصرفکنندگان و خانوادههای آنان برسد.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی کمکراهنما همسفر ریحانه (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر آرزو رهجوی کمکراهنما همسفر ریحانه (لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: کمکراهنما همسفر ریحانه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
371