English Version
English

ایفای نقش در کنگره خیلی مهم است

ایفای نقش در کنگره خیلی مهم است

جلسه دهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی جشن همسفر کنگره ۶۰، نمایندگی خمین؛ با استادی کمک راهنما همسفر شبنم، نگهبانی کمک راهنما همسفر مهتاب و دبیری کمک راهنما همسفر منصوره با دستور جلسه «هفته همسفر» ساعت ۱۶ پنجشنبه ۲۳ دی‌ماه ۱۴۰۰ شروع به کارکرد.

سخنان استاد: 

سخن استاد امین درباره هفته همسفر؛
اندوهی که قلب‌ها را در خود محفوظ داشته تا مرگشان را آغاز حیات خویش نمایند، اکنون خود مغلوب قلب‌های بخشنده‌ای گشته است. قلب همسفرانی که بخشش را برای بازپس‌گیری از عزیزانشان به نشان محبت بیکران و عشق بلاعوض هدیه نموده‌اند. هفته همسفر مبارک.
قبل از هر چیزی خدا را شکر می‌کنم که قرعه به نامم افتاد و به من اجازه خدمت در این روز قشنگ داده شد، از ایجنت محترم تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قراردادند. در ابتدا این هفته زیبا را خدمت آقای مهندس و اولین همسفر کنگره ۶۰ خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان و همه همسفران در کنگره ۶۰ به‌خصوص شعبه خمین تبریک عرض می‌کنم.
جا دارد اینجا از مسافرم تشکر کنم که اگر امروز در این جایگاه قرار گرفتم، ایشان باعث شدند که لقب همسفر را بگیرم و خیلی از ایشان ممنونم.

خوب واژه همسفر و مسافر از ابتکارات کنگره است. مسافر برای خروج از تاریکی‌ها علاوه بر کمک راهنما نیاز به نیروی مکمل به نام همسفر دارد و همسفر هم به دلیل تخریبی که در او به وجود آمده به‌واسطه زندگی با یک مصرف‌کننده، نیاز به آموزش دارد و باید آموزش بگیرد. چون تخریب یک همسفر، اگر بیشتر از مسافرش نباشد، کمتر نیست و دقیقاً شبیه این می‌ماند که مصرف‌کننده یک نارنجک به دست گرفته و هنگامی‌که انفجار رخ می‌دهد، به‌مراتب اطرافیانش را زخمی می‌کند و اینجا خودمصرف کننده اصلاً متوجه نیست و همسفر شاهد اتفاقات تلخی است که برای خانواده‌اش رخ می‌دهد و خانواده‌اش در حال نابودی است. شما یک ماشین را در نظر بگیرید که در یک جاده بسیار لغزنده و خطرناک و یخبندان با سرعت‌بالا حرکت می‌کند. خوب فرمان این ماشین دست مصرف‌کننده است و هرجایی که بخواهد می‌رود و جسمش تحت فرمانش نیست و اینجا کاری از دست همسفر برنمی‌آید و هنگامی‌که مسافر سفرش را شروع می‌کند، تبدیل می‌شود به مسافر و اتفاقی که در اینجا می‌افتد فرمان ماشین دست مصرف‌کننده است که تبدیل به مسافر شده است.

در اینجا مسافر می‌آید و طبق نشانه‌گذاری‌های کتاب ۶۰ درجه و راهنمایی‌های راهنمایش به جلو حرکت می‌کند، در این حرکت چیزی که خیلی مهم است نحوه برخورد سرنشینان خودرو، که همان همسفران هستند، رفتار و کردارشان در این سفر بدون تأثیر نیست. حالا اگر همسفری در کنگره نیاید و آموزش نگیرد که چگونه رفتار کند، در اینجا هم باعث سقوط خودش و هم سقوط مسافرش و هم‌خانواده‌اش می‌شود.
حالا نقش همسفر در سفر مسافر چه اهمیتی دارد؟ کسی که در کنار یک مسافر قرار می‌گیرد ما به او همسفر می‌گوییم. اما آیا من می‌توانم همسفر خوبی باشم؟ ایفای نقش در کنگره خیلی مهم است، اما رسیدن به این جایگاه احتیاج به فهمیدن و درک کردن معنای کلمه همسفر دارد و من اگر بخواهم این جایگاه را بفهمم باید تمام نقش‌ها و وظایف یک همسفر را با تمام وجودم قبول کنم. پس اولین قانون همان قانون پذیرش است، پذیرش شرایط با تمام سختی‌هایش. همسفران باید در نظر داشته باشند اینکه متد و روش درمان کنگره ۶۰ را قبول داشته باشند. و نکته بعدی که خیلی مهم است و خانم شانی عزیز خیلی خوب راجع به آن توضیح دادند فرق نگاه است و این خیلی مهم است که ما بتوانیم نگاهمان را تغییر دهیم. ایشان فرمودند که ما نباید نگاهمان در زندگی این باشد که قربانی زندگی کردن با یک مصرف‌کننده شدیم؛ و باید نگاهمان این باشد که من همسفر حتماً نیاز به آموزش‌هایی داشتم، که فقط در کنار یک مصرف‌کننده می‌توانستم آن‌ها را دریافت کنم و مشکلاتی که برای من پیش‌آمده همگی، برای سازندگی و ساختن من لازم بوده است.
مورد بعدی بخشش است. به نظرم یک همسفر در طول سفرش باید سعی کند تک‌تک ثانیه‌های تلخی که پشت سر گذاشته است را ببخشد و با صبر و گذشت در کنار مسافرش قرار بگیرد و مسافرش را حمایت کند و به‌جای این‌که روبه روی مسافر خود باشد، در کنارش بایستد تا بتوانند باهم این مسیر سخت را بگذرانند.

و مورد بعدی بحث محبت است که ما می‌گوییم سلاح یک همسفر.
همسفر باید محبت داشته باشد اما چه محبتی؟ محبتی که از روی دانایی، آگاهی و آموزش باشد. اگر بر اساس این‌ها باشد، همسفر یاد می‌گیرد که کجا محبت کند و کی و چه میزان محبت داشته باشد و مورد آخر که همیشه از آن صحبت می‌کنیم، عملیاتی کردن آموزش‌ها است. اگر ما نتوانیم آموزش‌ها را عملی کنیم، درواقع آن چهار مورد را هم نمی‌توانیم انجام دهیم. خوب در اینجا همسفری که می‌آید و در کنگره آموزش می‌گیرد یاد می‌گیرد که در کجا صحبت کند، در کجا سکوت کند، و کجا قوت قلب بدهد، و از همه مهم‌تر یاد می‌گیرد که مهم‌ترین چیزی که مسافرش نیاز دارد این است که همسفر به او اعتماد داشته باشد.
حالا اگر یک همسفر این موارد را در آموزش و در طول سفرش عملی کند، می‌شود همان بال پروازی که آقای مهندس همیشه راجع به آن صحبت می‌کردند و صحبت می‌کنند.
و اما در مورد جشن همسفر اگر امروز و این هفته به‌عنوان همسفر نام‌گذاری شده حتماً حتماً حتماً همسفر نقش سازنده‌ای درروند درمان مسافر دارد. به نظرم این هفته و این جشن فرصت بسیار مناسبی است که مسافران با دادن پاکت و یا طلا که آقای مهندس فرمودند، به همسفران خود اعلام کنند که ممنونم در کنار من هستی، و ممنونم که همراه و همسفر من هستی، در کنار من صبورانه و با شجاعت هستی، و باهم داریم سفر را طی می‌کنیم. باوجوداینکه خودت خیلی به‌هم‌ریخته‌ای و درونت داغان است، اما به یک شکل‌هایی داری من را در سفر ساپورت می‌کنی و حمایتم می‌کنی. و اما نکته‌ای که در این جشن‌ها و قدردانی‌ها وجود دارد حواسمان حتماً به همسفران کوچک باشد و آن‌ها را فراموش نکنیم. که چنین روزهایی را در دنیای کودکانه خودشان هزاران بار تصویر سلامتی پدرانشان را در ذهنشان ترسیم کردند و حسرت یک‌خانه با آرامش در ذهنشان بوده است. و این عزیزان در گرما و سرما آمدند تا یک روز این آرزویشان برآورده شود.
خوب این روز، روز قشنگی است و امیدوارم همه مسافران بتوانند به نحو احسن تا حدودی زحمات همسرانشان را جبران کنند و مسافرانی که تا الآن همسفر نداشته‌اند بتوانند از امروز این عمل بزرگ را انجام دهند و بتوانند یکی از اعضای خانواده‌شان را به‌عنوان همسفر در این مسیر با خودشان همراه کنند. که هم آرامششان در این سفر بیشتر شود و هم بتوانند دست همسفر را بگیرند تا او هم از دنیای تاریک خود خارج شود.

و در آخر استاد جلسه دلنوشته ای به مناسبت جشن همسفر خواندند؛ 

 همسفر یعنی صبر، یعنی گذشت، همسفر یعنی عشق، یعنی محبت، همسفر نام عجیبی ست که فقط در کنگره معنا پیدا می‌کند. چه بخواهی و چه نخواهی همسفر هستی. پس همان‌طور که سفری خطرناک و غمگین را گذراندی قوی باش و این مسیر را برگرد.
هرچند میدانم برگشتن از آن مسیری که همراه مسافرت پیمودی یادآوری آن خاطرات تلخی ست که موقع رفتن تمام استخوان‌هایت خرد شد و تنت لرزید از شدت ترس‌هایی که از وجودت بیرون می‌آمد. اما قوی باش و گام‌هایت را بردار می‌دانم راه طولانی است اما این سفر با تمام یادآوری‌های تلخش بسیار شیرین و لذت‌بخش است. انتهای آن تپش قلب امید است قدم‌هایت را آرام، اما پیوسته بردار.
کاش می‌دانستی که اینجا همان‌جایی است که تو پذیرفته‌شده‌ای.
ابزار مثلث عشق در دستان توست. اینجا سایه‌هایی وجود دارد که تک‌تکشان عاشق خدمت کردن به تو هستند.
سایه‌هایی که سایه قبلشان دقیقاً شبیه خودت بود. در دل تک‌تک خدمتگزاران الماسی از نوع بخشش است که از عصاره جان خود می‌بخشند. هرچه که در این راه به دست آوردند و این‌ها همان عاشقانی هستند که در وادی ۱۴ یعنی وادی عشق از آن‌ها نام‌برده است.
که تمام غم‌ها، غصه‌ها و ناراحتی‌ها و ناکامی‌های تو را خریدارند.
تا تو درک کنی تمام زشتی‌ها را و جذب کنی تمام القائات مثبت را و حس تو آخرین ابزاری ست برای اینکه به قلبت نور ببخشی و آنگاه نور قلبت را ارزانی آنانی کنی که قلبشان از شدت تاریکی سد راه عشق و محبت شده است.
پس تو می‌توانی ممکن کنی تمام ناممکن‌ها را.
هفته همسفر مبارک. 

 

گزارش تصویری از برگزاری جشن همسفر نمایندگی خمین

 

 

 

عکاس : همسفر نسرین رهجوی کمک راهنما همسفر منصوره (لژیون اول)

تایپ: همسفر لیلا  رهجوی کمک راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)

ویرایش: همسفر فاطمه. س رهجوی کمک راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)

ویراستار: همسفر مهتاب کمک راهنمای لژیون دوم

تنطیم و ارائه: همسفر زهرا کمک راهنمای لژیون ششم 

همسفران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .