معروف است که اگر میخواهی چیزی را به دست بیاوری باید چیزی را از دست بدهی؛ یعنی برای رسیدن به لذتهای بزرگ، باید از لذتهای کوچکتر خود گذر کنیم.
برای مثال من لیوانی آب در دست دارم، اما میل به نوشیدن شربت خنک و گوارایی رادارم؛ اما آیا باوجود آب داخل لیوان، من قادر به ریختن و نوشیدن شربت در همان لیوان هستم؟
پس برای میل کردن شربت در همان لیوان باید از آب داخلش بگذرم و از لیوان برای انجام کار موردنظرم استفاده کنم.
در سایر مراحل زندگی و حتی امور روزمره نیز چنین است. بعضیها این مرحله را گذشت و برخی دیگر نیز بخشش مینامند؛ اما به نظر من گذر میباشد. چون ما درحالیکه چیزی را به کسی میبخشیم، در حقیقت داریم از آن چیز گذر میکنیم. بههرحال چیزی که اهمیت دارد اصل موضوع بخشش و درک آن میباشد و نام آن خیلی اهمیتی ندارد.
برای برخی از انسانها به دلیل جهل غالب گذر کردن گاهی دشوار است، اما ناگزیر.
جنینی که در شکم مادر خود در حال رشد و نمو است غذایی بهجز خون و خونابه ندارد و ازنظر خودش بهترین و لذیذترین غذای دنیاست؛ اما وقتی از آن میگذرد، به غذایی لذیذتر و گواراتر دست میابد که آن شیر مادر است. در دو سال ابتدای حیات خویش و در زمان کودکی که کودک شیرخوار است، تصور میکند که شیر مادرش بهترین غذای دنیاست و زمان گرفتنش از شیر مادر برای او سختترین لحظه میباشد. وقتی با هر دشواری از شیر گرفتهشده و به غذاهای معمول عادت میکند، آنوقت که طعم و مزه انواع غذاهای خام و پخته، میوه و سبزیجات، خوراکیها و نوشیدنیها را میچشد درمیابد که چه دنیای عظیمی از نوشیدنیها در انتظارش بوده، ولی او به شیر مادرش دلبسته بوده است.
اینها تمثیلاتی بودند تا موضوع شیرین گذر کردن را لمس کنیم. همیشه بزرگان دین و اخلاق، بندگان خدا را از معاصی و گناه نهی کرده و به واجبات و ثواب و امر به معروف امر کردهاند. اگر از دیدگاه مبحث ما به موضوع بنگریم، میشود چنین استنباطی کرد که انسان به دلیل ناآگاهی و نگاه به لذات آنی و جاذبههای کاذب دنیا، گناه و ضد ارزش را لذتبخشتر از اعمال نیک میپندارد. درحالیکه نیکیها گر چه بهظاهر دشوار و خستهکننده به نظر میآید، اما لذت آنها ماندگار عمیقتر از گناهان و چهبسا جاوید هستند و این امر زمانی محسوستر است که انسان از گناهی گذشته و کار نیکی را تجربه کند.
من که سالها گوشهگیری کرده جز افسردگی و انزوا چه لذتی عایدم شد؟! وقتیکه از این بسته فکری دست برداشته و گشادهرویی و آداب معاشرت را پیشه کنم لذتی بینظیر که نتیجهاش شادی و شادابی است را تجربه خواهم کرد.
کسی که رذیله تکثر و ثروتاندوزی را پیشه کرده، همیشه در اندوه از دست دادن آنها به سر میبرد و زمانی به لذت و آرامش دست میابد که از اموالش گذشته، بخشش و انفاق پیشه کند.
مصرفکننده مواد مخدر، محرک، قرص، الکل و یا هر چیز دیگری که انسان را از حالت اخلاقی و تعادل خارج کند در زمان مصرف چنین میپندارد که بهترین لذت دنیا را تجربه میکند؛ اما زمانی که به روش درست و صحیح از لذت کوچکش که البته مصرف مواد لذتی است زود یا دیر خستهکننده و آتشی ویرانگر میگذرد و حال خوش را که از طریق ترشح مواد شبه افیونی تولید داخلی بدن تجربه میکند، درمیابد که لجن زاری غوطهور بوده و آن را لذت تلقی میکرده است.
کسی که همهچیز را برای خود میخواهد و از دیگران توقع خدمت دارد وقتی از این حال میگذرد، خدمت به دیگران را تجربه خواهد کرد. آنگاه شیرینی خدمت را با هیچچیز معاوضه نخواهد کرد.
مثال و مصداق برای بیان موضوع بسیار است،
در آخر؛ انسان نا آگاه که به دنیا و جاذبههایش دلبسته است، دنیا را نهایت آمال و آرزوهایش میبیند، درحالیکه اگر بداند و بفهمد که و الآخرة خیر و ابقی دنیا را پلی برای گذر از جهان فانی به جهان باقی میبیند که فقط و فقط عنوانی جز جهان فانی میان دوجهان قبل ندارد و زمانی که به جهان باقی میپیوندد به پندارهای کودکانهاش میخندد. اگر در دنیای فانی توشه و خوشه برگرفته باشد خوشا به حالش و اگر خرمن خسران و گناه و شرارت گردآورده باشد آرزو میکند کهای کاش هر چیزی بودم غیر از انسان. اگر در دنیا رذایلمان را بر فضایل غالب ساختیم، باید بدانیم که در جهان پس از انتقال مجالی برای توبه و جبران مافات نخواهیم داشت، پس تا دیر نشده به خود بیاییم.
بدانیم که انسانها با واقعیت تعیین موجودیت میکنند، نه با حقیقت و زمان بهسرعت در حال گذر است.
خیلی زود دیر میشود.
پس با پایان حیات خویش فاصله چندانی نیست.
و یکی از کارهای نیک که مورد خور سندی پروردگار و خالقانش قرار میگیرد گشادهرویی و مهربانی است.
نویسنده: مسافر حسام
منبع کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
2496