English Version
English

نگاه یک همسفر به وادی سیزدهم

نگاه یک همسفر به وادی سیزدهم

هميشه فكر می‌کردیم به دنيا می‌آییم ، بزرگ می‌شویم ، درس می‌خوانیم ، ازدواج می‌کنیم و بچه‌دار می‌شویم و يكسري كارهاي تكراري در زندگی انجام می‌دهیم و بعد می‌میریم و هميشه هم می‌گفتیم خوب كه چي ؟

سؤال چرا واقعاً به دنيا می‌آییم؟ و اینکه هميشه حس نااميدي و ترس از مرگ در كنار ما و با ما بود ، باعث می‌شد كه درست و حسابي از زندگي لذت نبريم و بی‌هدف باشيم.

ولي با ورود به كنگره و مطالعه وادي سيزدهم فهميدم كه اگر دوره‌ای تمام می‌شود دوره ديگر آغاز می‌شود.

هیچ‌چیز در زندگي پايان ندارد. زندگي سكون ندارد. اگر شب به پايان می‌رسد فردا با طلوع صبحش شروع می‌شود و يا تكرار فصل‌ها كه بعد از تابستان، پاييز است بعد از پائیز، زمستان  و ...زندگي همچنان جاري است.

بايد لحظه يوم الفصل ( لحظه جدایی) اتفاق بيفتد.

تولد نوزاد را در نظر بگيريد . مادر 9 ماه تحمل می‌کند و پايان بارداري با تولد شيرين نوزاد شروع می‌شود و چه پايان و شروع لذت بخشي است.مرگ نيز ترس ندارد. مرگ شروع زندگي دوباره بعد از اين دنياست و آخر هر غصه ، شادي است .

 مهندس می‌فرمایند: پيدا كردن راه حل مهم‌تر از خود مشکل می‌باشد و اين مسئله وجود دارد تا زمانی که حل كردن مشکلات را فرابگیریم و به گونه‌ای عمل كنيم كه در مسير راهمان مشکل جديدي را خلق نكنيم.

آنگاه خواهيم فهميد كه تمامي آوارگی‌های انسان به علت نبودن تفكر و انديشه در آن‌هاست.حال ما وقتي كه ارزش‌ها را از ضد ارزش‌ها ، روشني را از تاريكي تشخيص داديم و شروع به تغيير كرديم ، اين تغيير شروع از يك نقطه به نقطه ديگر است .

هیچ‌وقت نمی‌توانیم درون خود را كامل بشناسيم ولي با پيدا كردن حتي يك عيب و ضد ارزش  و اصلاح آن ، می‌توانیم از اين نقطه تاريك به نقطه روشنايي و نور برسيم.

بايد تغيير ديدگاه صورت بگيرد . اگر انساني تك بعدي باشيم مطمئناً زندگي ما پايان دارد و در زندگي مرحله سكون را تجربه می‌کنیم و هيچ پيشرفت و اميدي نيست.مهم‌ترین خصوصيت انسان تك بعدي نااميدي و ياس است كه بدترين تجربه و ضلع مثلث جهالت است .

بايد مثلث (عشق- عقل- ايمان) را در خودمان و زندگی‌مان بگنجانيم و تقويت كنيم و سعي كنيم كه از انسان تك بعدي تبديل به انسان چند بعدي شويم و زندگی‌مان را هدف‌دار كنيم تا موفق شويم.من با ورود به كنگره قبول كردم كه بيمارم و ديدگاهم را تغيير دادم و تبديل به يك همسفر شدم  و به مرحله آرامش نسبي ( ترخيص ) رسیده‌ام.

اين سؤال پيش ميايد كه هدف ما در كنگره فقط رهايي است و با رهايي همه چيز تمام می‌شود یا نه؟

خير ، پايان سفر اول شروع سفر دوم است و تازه رسيدن به شناخت خود و خداي خود و بعد جایگاه‌های خدمتي بالاتر ، كمك راهنمايي و گرفتن آموزش و گرفتن رهجو و رهايي رهجو است و اين پروسه درمان ادامه دارد.

خداوندا : دريا و آسمان و دشت پوشيده از رقصنده‌های آسمانی است  و روح ناآرام ما خواستار رهایی است ، نه از خلاصي ، بلكه ديدار معشوق است .

خداوندا : تنها تو را می‌ستاییم و تنها تو را ستايش می‌کنیم ، براي انجام اين عمل عظيم شكر..شكر..شكر.

منبع : وبلاگ نمایندگی قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .