روز یکم مردادماه 1393، کتاب «عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود» به قلم مهندس به چاپ رسید. بی مناسبت ندیدیم که مقدمه زیبای این کتاب که به قلم آقای محسن زهرایی، کمک راهنمای کنگره 60 و نیز ویراستار این مجموعه را منتشر کنیم تا مسافران و همسفران گرامی و همه دوستداران قلم و کلام کنگره 60 از آن استفاده کنند. به امید روز رونمایی از کتاب که انشالله به زودی و در همین ماه انجام خواهد شد.
حقیقت، بیان دارد و زبان بیان حقیقت، قلم است.
چهر آشکار آن، کلام و صورت نهان آن، معناست.
قلم، سر فصلی است که با کلمه آغاز میشود.
کلمه، اولین نماد اندیشه است و به هم پیوستگی کلمات، بیان از سیر تسلسل اندیشه، یعنی بیان مفاهیم دارد.
جایگاه قلم، بدون تردید یکی از رسایییافتهترین ابزارهای ارتباطی به جهت تکامل اندیشههای انسانی است.
در شناخت پیوند اندیشه و قلم، شگفتی قلم از آنروست که تا اندیشهای در درون است، تنها از آن خود اوست؛ اما آن هنگام که این اندیشه بر بال قلم تحریر شد، اکنون از آنِ همه اندیشههای انسانی است و به تعدد انسانها فهم و برداشت حقیقت آن، متنوع و گوناگون است.
از اینروست که قلم؛ صاحب گامهای بلندی است که در سراسر گیتی، روان و جاری میشود و اندیشه یا اندیشههای گوناگون در قالب بیانهای گوناگونِ قلم، همچون جویها به هم میپیوندند و رود یا رودهای خروشان را تشکیل میدهند تا آن محتوای حقیقی، یعنی معنای حقیقت را به تمامی انسانها برسانند.
اما حقیقت؛ دارای ابعاد گسترده و ناکرانمندیست که در عمیقترین مفهوم، حکایت از آن چیزی دارد که "بوده، هست و خواهد بود" و ژرفترین جلوه گاهِ بیکرانگی حقیقت، بدون شک قوانین جاری در هستیاند؛ یعنی قوانینی که آفرینش، بر اساس اصل و اصول آنها بنیاد نهاده شده است.
قوانینی که ثابت و غیرقابل تغییر؛ اما جاریاند و معنای بندهای اولین را در درون خود حمل میکنند، همچون بند عشق یا همان قانون محبت.
بندهای اولین؛ حلقههای زنجیره خلقت هستند، همان بندهایی که رشته وصل آنها محبت است؛ چراکه آنچه باور است و حقیقت است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
کتاب وادیها در قالب چهارده قانون بنیادین از قوانین آفرینش که هر یک قوانین متعددی را بهصورت آشکار و نهان در خود دارند، شرح و بیان حقایقی است به زبان قلم؛
قلمی برآمده از اندیشهای استوار و راستین، به درازنای تاریخ بشریت، قوام یافته در بستر تجربه و آزمون و تحقق یافته در قالب دانش چگونه زندگی کردن و چگونه انسان بودن، البته به صورتی کاملاً علمی و کاربردی.
آنکس که میبیند و میخواند و میشنود، در طلب حقیقت باشد؛ بهسوی وادی فهم یا شهر دانایی رهنمون میشود، همان که قاعده انسانی است.
نویسنده: مسافر محسن زهرایی
ویراستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
6334