ششمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی همسفر صالحه، دبیری همسفر سریه و استادی همسفر مهری با دستور جلسه «دنور» در روز سهشنبه ۱۴ فردینماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سال نو را به همهٔ عزیزان تبریک میگویم. امیدوارم که سالی پر از خیروبرکت برای همهٔ ما باشد و نماز و روزههای همه قبول درگاه الهی قرار گرفته باشد. خیلی خوشحالم که این جایگاه را تجربه میکنم و حس خیلی خوبی دارم که در کنار شما عزیزان هستم امیدوارم یک جلسهٔ خیلی پر انرژی داشته باشیم. دستور جلسهٔ امروز «دنور» است؛ دنور همانطور که از اسمش مشخص است یک کلمهٔ فرانسوی به معنای بخشنده است. من چند روزی فکر کردم که راجع به بخشندگی چه بگویم؟ ولی تقریباً خود کلمهٔ بخشنده یک کلمه بدونشرح است؛ اصلاً خودش مشخصکنندهٔ حرف کلمهاش است. جناب آقای مهندس در سال ۱۳۹۵ لژیون مالی را تأسیس کردند و در سال ۱۳۹۷ هم، نامش را به لژیون سردار تغییر دادند و هدفشان از تشکیل این لژیون این بود که پایههای مالی کنگره ۶۰ را استوار و قوی کنند.
برای همین لژیون سردار را تأسیس کردند؛ چون من در صحبتهای آقای مهندس و خیلی از سیدیهایشان و صحبتهای دیدبانها از گذشته و سالهای قبل شنیدهام که راجع به این موضوع صحبت کردند که به علت نداشتن بودجه که بتوانند جایی را بگیرند چهقدر اذیت شدند؛ بنابراین شروع کردند به اینکه پایههای مالی کنگره ۶۰ را قوی کنند. در این سالهایی که اینجا هستیم وقتی وارد نمایندگی میشویم یک احساس آرامش و حس و حال خوبی داریم. این یک نمونهٔ کوچکی از آن نمایندگیهایی است که در سطح شهر است. وقتی در لژیون سردار مینشینیم تکتک اعضا آن حس بخشندگی را با خودشان به انسان القا میکنند؛ من هر باری که در لژیون سردار نشستم توانستم از اطرافیان، آن حس خوب بخشندگی را بگیرم.
بخشندگی یکی از صفات خداوند است که در وجود همهٔ انسانها گذاشته شده است؛ ولی چون همیشه ما بهواسطهٔ مسافرانمان در تاریکیها بودیم، نمیتوانستیم از آن استفاده کنیم و حسهایمان بسته بود. همیشه ترس ازدستدادن داشتیم نمیتوانستیم ببخشیم؛ ولی وقتی وارد کنگره ۶۰ میشویم و در مسیر ارزشها قدم میگذاریم و آن حسهایمان باز میشود، ناخودآگاه و ناخواسته آن حس بخشندگی در ما فعال میشود و میتوانیم خودمان به ارادهٔ خودمان هر مقدار میخواهیم و داریم، ببخشیم. همانطور که بهتدریج آموزش گرفتیم و قدم در ارزشها گذاشتیم؛ در این مسیر هم بهتدریج خودمان را بالا کشیدیم. اول از سبدها شروع کردیم و بعد عضو لژیون سردار شدیم، بعد دنور شدیم و پهلوانی را در شعبه تجربه کردیم و الان هم که نشان در بینشانی و این مسیر همچنان تا انتها ادامه دارد و پایان ندارد.
یک مطلب دیگری که وجود دارد این است که وقتی وارد کنگره ۶۰ میشویم و میفهمیم که چرا باید ببخشیم، دیگر هیچوقت نمیتوانیم اینگونه نباشیم هم دوست داریم آن بخشندگی را ادامه دهیم و از طرفی همهٔ ما یکجورهایی ترس ازدستدادن را داشتیم؛ من خودم شاید نداری را با تمام وجود حس کردم و در مراحل اول زندگیمان که وارد کنگره شده بودیم از آن بخشندگی خیلی میترسیدم و همیشه فکر میکردم اگر این مبلغ را بخواهم به کنگره ۶۰ کمک کنم برای خودم چه اتفاقی میافتد؟ شاید مسافرم برگشت داشته باشد؛ ولی در مسیر کنگره ۶۰ فهمیدم که اگر دریافتی داشته باشم و پرداختی نداشته باشم حال خوب را به دست نمیآورم. در آخر هم این را میگویم؛ ما صاحب آن مقدار از اموالی هستیم که میبخشیم.
مشارکت اعضا؛
همسفر آرزو:
استاد، جایگاهتان را تبریک میگویم و به نگهبان و دبیر هم عرض خداقوت دارم. همانطور که شما فرمودید؛ دنور به معنی بخشنده است و در مفهوم به معنی رهاکردن میباشد که یکی از صفات خداوند است و درون همهٔ انسانها وجود دارد. یکسری انسانها هستند که این صفت بخشندگی را درون خودشان پرورش و به آن قدرت میدهند؛ ولی یکسری هستند که آن را بهصورت راکد نگه میدارند. چند روز پیش در برنامهٔ محفل یک آقایی از مشهد آمده بود و در مورد همین بخشندگی صحبت میکرد گفتند؛ من خیلی اوضاع مالی خوبی داشتم، بهترین ماشین روز زیر پایم بود؛ یعنی در کل ایران تک بود، متراژ خانهام بالای سیصد متر بود، لباسهایم همه برند بود؛ ولی باورتان نمیشود که چند بار خودکشی کردم؛ بهخاطر اینکه اصلاً حالم خوب نبود و از امام رضا خواستم که کمکم کند.
ادامه دادند؛ یک روز که داشتم به سمت حرم میرفتم یک نفر را زیر جوب دیدم و او را بیرون کشیدم، آن فرد الان مدیر کارخانهٔ من است؛ او فردی معتاد بود و تمام کسانی که در زندان بودند و جرایمی داشتند را تحت پوشش خودم قرار دادم. کارخانهای درست کردم و این بخشندگی باعث شده که حال من خیلیخیلی خوب شود و الان که اینجا هستم خوشبختترین آدم روی زمین هستم؛ چون که از مال خودم بخشیدم و به آن حال خوش رسیدم. امیدوارم که همهٔ ما بتوانیم به آن درجه برسیم و این بخشندگی را انجام دهیم تابهحال خوش برسیم. من خودم تجربهای که از دنوری دارم خیلی حس خوبی بود، آن لحظهای که آقای اکبر بشیری با خانم فرخنده سر لژیون ما آمدند و گفتند؛ مسافرت شما را دنور اعلام کرده و تسویه کرده است، یکی از بهترین لحظات زندگیام بود و خدا را خیلیخیلی شاکرم که الان در حضور شما و در کنگره هستم و این روزهای خوب را کنار شما تجربه میکنم.
همسفر صالحه:
امیدوارم سال ۱۴۰۳ سال خوبی برای همهٔ شما باشد، نماز و روزههایتان هم قبول باشد. دربارهٔ دستور جلسهٔ؛ دنور همانطور که همهٔ ما میدانیم دنور به معنای بخشنده بودن است و این بخشنده بودن یکدفعه اتفاق نمیافتد، من خودم سال اولی که وارد کنگره شده بودم در جشن گلریزان آقای اکبر بشیری گفتند؛ هر کسی هر مبلغی که میتواند پرداخت کند و من آن زمان دویست هزار تومان موجودی حسابم بود که همان را پرداخت کردم. الان هم همیشه میگویند که خانم صالحه وقتی آمد با تمام وجودش دویست هزار تومان را داد. در آن سال خیروبرکت دویست هزار تومان باعث وصل بودن مسافرم به کنگره شد؛ چون مسافرم نمیآمد و من آرزویی که کردم این بود که خدایا مسافرم جذب کنگره شود و خدا را شکر این خیروبرکت آن واریزی اول من بود.
بعد از آن هیچوقت نمیگذاشتم که سبد، خالی از کنار من رد شود چون میگفتم بستر که رایگان است حداقل هزینهٔ آن چایی که میخورم را خودم پرداخت کنم. گذشت و گذشت که خانم صبا در روز گلریزان سال بعد گفتند؛ هر کسی که واقعاً خواستهٔ ورود به لژیون سردار را دارد میتواند بیاید. این پلهای شد که در لژیون سردار عضو شدم و خیلی برای من خیروبرکت داشت، بعد به کمک مسافرم دنور شدم؛ واقعاً خیروبرکت زیادی وارد زندگی میشود که بعضی وقتها مادی و گاهی هم معنوی است، همین که حال زندگیهایمان خوب است، همین که مسافرهایمان از فرد مصرفکننده تبدیل به یک آدم سالم شدند به نظر من این بهترین دستمزدی است که ما از لژیون سردار میگیریم. تابهحال پهلوانی را تجربه نکردهام انشاءالله انجام میشود.
تایپ: همسفر هانیه و همسفر اکرم، راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ویراستار: همسفر کبری، راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) و همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر محدثه (راهنمای ویلیام وایت)
عکس: همسفر فرخنده (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
612