English Version
English

از تعطیلات برای ارتقا خودمان استفاده کنیم

از تعطیلات برای ارتقا خودمان استفاده کنیم

جلسه دهم از دوره پنجاه و هشتم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60، ویژه مسافران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی مسافر رهام، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محسن، با دستور جلسه «از تعطیلات چگونه استفاده می‌کنم؟» روز یک‌شنبه 27 اسفندماه 1402 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رهام هستم یک مسافر؛
خداوند را بابت هر روزی که به من اذن زندگی می‌دهد شاکر و سپاسگزارم. خداوند را شکر می‌کنم که در سختی‌ها در کنار من بود و من را از تاریکی به سمت روشنایی هدایت کرد و امروز در کنار شما هستم. از راهنمای خودم آقای نادر سپاسگزارم که این جایگاه را در اختیار من قرار داد تا خدمت کنم. همچنین از خدمتگزارانی که در تهیه افطاری زحمت می‌کشند و کسانی که خدمت مالی انجام می‌دهند، تشکر می‌کنم و دست آن‌ها را می‌بوسم.
اگر بخواهم خودم را معرفی کنم، باید بگویم که سر گذشت من، سر گذشت کسی است که در حال مصرف مواد بود و به عنوان یک تازه وارد به کنگره آمد، سر گذشت آن کسی است که در سفر اول است و کسی که در سفر دوم است و به طور کل یک درس عبرت هستم و می‌خواهم برای شما یک سر گذشت و تجربه از خودم را تعریف کنم که چه کسی بودم و امروز کجا هستم!
من خیلی انسان خاص و زبده‌ای نبودم و این شش سال رهایی من ربطی به هوش و ذهن ندارد. اولین نکته‌ای را که رعایت کردم در ماه رمضان بود و آن این بود که راهنمای من در سفر اول گفت: وقتی به یک مراسم فاتحه می‌رویم، ما که عزادار نیستیم و شاید نسبتی هم با صاحب عزا نداشته باشیم، اما شرط ادب حکم می‌کند که حداقل خود را به غمگین بودن بزنیم و غمین باشیم و با آن‌ها همدردی کنیم تا احساس کنند کنارشان هستیم.
در سفر اول نمی‌توانستم روزه بگیرم چون بیمار بودم و عذر شرعی داشتم، اما راهنمایم به من یاد داد که این سه ساعتی که به کنگره می‌آیی روزه باش و سیگار نکش! این سه ساعت را برای خودت ارزش قائل شو و سعی کن سیگار نکشی! داستان درمان سیگار من از همین نقطه شروع شد و بعد از چند روز توانستم در آن سه ساعت سیگار نکشم و نقطه تحمل در من پیدا شد و ادامه پیدا کرد.
جناب مهندس می‌گوید: من از روزه گرفتن شروع نکردم، بلکه از تقسیم مواد، که مثل روزه‌داری است شروع کردم و داستان درمان اعتیاد از شکل گیری نقطه تحمل آغاز شد. ایشان حرکت کردند و با حرکت راه نمایان شد!
خداوند در کتاب شریف می‌فرماید: هیچ اجباری در پذیرش دین نیست؛ اما اگر پذیرفتی، به تحقیق، هدایت و گمراهی روشن شده و راه را از بیراهه نشان می‌دهد و کسانی که در این مسیر هستند و راه برایشان مشخص شده و ایمان آورده‌اند، خداوند سرور آن‌هاست و وکالت آن‌ها را می‌پذیرد و از تاریکی به سمت روشنایی به در می‌برد! نمی‌گوید راهنمایی می‌کند! می‌گوید به در می‌برد! یعنی به آن‌ها کمک می‌کند که انجام شود.
وقتی به کنگره می‌آییم و سفر خود را شروع می‌کنیم یعنی روش درمان اعتیاد را پذیرفته‌ایم زیرا به تحقیق، راه از بیراهه مشخص و روشن است. پس سر ساعت بیا! سی‌دی بنویس! دارو را منظم و سر ساعت مصرف کن! شرایط سفر را قبول کن و شرایط چیز خاصی نیست، چهارده قانون و چهارده وادی است و به درمان ایمان داشته باش تا خداوند وکالت تو را بپذیرد و از تاریکی به روشنایی برسی!
اما کسانی که برای آن‌ها راه نمایان است، اما کفر می‌ورزند و طغیان می‌کنند، سرورشان شیطان است و در تاریکی بیشتری فرو خواهند رفت. وقتی که شخصی را دیدم که در سفر اول به من گفت چرا در تعطیلات مسافرت نمی‌روی و این که من می‌خواستم تعطیلات در خانه بمانم را حماقت دانست و خودش به مسافرت رفت و وقتی برگشت مصرفش چند برابر شد، سفرش خراب شد و در تاریکی بیشتری فرو رفت؛ داستان طاغوت به من نشان داده شد و فهمیدم که خداوند راست می‌گوید.
داستان تعطیلات من در سفر اول به این صورت بود که راهنما دارو را برای سه هفته به من داد و گفت: برو ببین چند مرده حلاجی! خانواده به مسافرت رفتند و من در خانه تنها ماندم و دیدم زور نفس من بیشتر است و هنوز هفتاد درصد در تاریکی است و سی درصد در اختیار من و در روشنایی است، با خودم گفتم اگر به مسافرت بروم و زورش بیشتر شود و من را به زمین بزند چه کنم؟ آیا راهنما دوباره من را قبول می‌کند؟ آیا کنگره‌ای هست؟
در بوشهر ماندم و شروع کردم به نوشتن سی‌دی، آموزش‌ها را دنبال کردم و به سی‌دی‌ها گوش می‌دادم، مطالبی را برای سایت ارسال می‌کردم و به نوعی نگاهم به کنگره بود و با خودم می‌گفتم: خداوند وعده داده و من قبول کرده‌ام! معجزه اتفاق افتاد و از تعطیلات برای ارتقا خودم استفاده کردم و الان بیش از شش سال است که هیچ حسی به مواد ندارم و این‌جا نشسته‌ام تا بگویم کنگره کارش درست است!
هیچوقت باورم نمی‌شد که این حال خوب را به دست بیاورم. پس پیمانی که با خداوند بسته‌اید را نشکنید و از تعطیلات در جهت درست و ارتقا خودتان استفاده کنید، زیرا هر کلاهی که بخواهید سر دیگران بگذارید در واقع سر خودتان گذاشته‌اید و زمانی متوجه می‌شوید که در تاریکی گم شده‌اید.
از همه شما سپاسگزارم

تهیه غذا و برگزاری مراسم افطاری، توسط  خدمتگزاران نمایندگی خلیج‌فارس

نگارش: مسافر محسن (لژیون پنجم)
ویراستار و ثبت: مسافر اسماعیل (لژیون هشتم)
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .