English Version
English

کارگاه آموزشی کنگره 60 + مراسم تجلیل از کمک راهنمای محترم خانم سمانه

کارگاه آموزشی کنگره 60 + مراسم تجلیل از کمک راهنمای محترم خانم سمانه

جلسه پنجم از دور بیست و پنجم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی هم‌سفران کنگره 60 نمایندگی سمنان روزهای دوشنبه با استادی خانم منصوری  و نگهبانی خانم پریسا و دبیری  خانم زری با دستور جلسه  چگونه شکرگزاری می‌کنم؟ ot در تاریخ 95/09/15 رأس ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.

خیلی خوشحالم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم در خدمت شما عزیزان باشم و خدمت کنم. 

در مورد دستور جلسه اینکه چگونه شکرگزاری کنیم

 این دستور جلسه به دو مقوله اشاره می‌کند: OT و  شکرگزاری.

  لازم است که این دو مقوله را بشناسم وقتی شناخت راجع به آن پیدا کردم آن‌وقت رابطه این دو را هم پیدا می‌کنم. اصلاً ot جی هست و به چه درد می‌خورد و به چه‌کار مسافر می‌آید؟ در کدام مؤلفه درمان اعتیاد کارساز است؟

مثلث درمان اعتیاد از سه ضلع جسم، روان وجهان بینی تشکیل‌شده است که مؤلفه جسم تنها و تنها با داروی شفابخش ot قابل‌بازسازی و راه‌اندازی است، در طول زمان مناسب و به روش تدریجی جسم بازسازی می‌شود و در کنار آن جهان‌بینی فرد با شرکت در کلاس‌های آموزشی و شرکت در لژیون و مشارکت کردن می‌تواند جهان‌بینی فرد به تعادل برسد با مشارکت و خدمت کردن فرد به تعادل برسد.

 ot همان شربت تریاک است که حداقل 14 آلکالوئید مؤثر دارد که همانند آن در بدن هر انسانی تولید می‌شود. دینور فین، کدئین و ...این‌ها همه در ot هست و مشکلات و بیماری‌های جسمی هر فرد بعد از 11 ماه به درمان می‌رسد.

این نیست که فقط با شربت ot فرد بیاید و تنها قطع مصرف صورت گیرد و بعدازاینکه به قطع مصرف رسید دنیایی از مشکلات حل نشود بلکه بسیاری از مسائل او با استفاده از داروی شفابخش ذره‌ذره حل می‌گردد. 

 خیلی از بیماری‌هایی که درگذشته داشته و هیچ ارتباطی هم به اعتیاد ندارد خوب می‌شود مثل کولت روده، بیماری‌های صرع و  افرادی هستند که بعد از سپری کردن دوره درمان بچه‌دار شدند و تمامی این‌ها از معجزات OT و روش درمان است. 

 تمرکز حواس شخص دوباره به او برمی‌گردد و نیروهایی که ازدست‌داده دوباره به او برمی‌گردد چون یک داروی خیلی کامل و قوی است و با آن موادی که بدنش ترشح می‌کند سازگاری دارد. مثل متادون نیست که سازگاری نداشته باشد و حتی خیلی فواید زیادی هم دارد. سی دی ot در نشریات موجود است حتماً همگی تهیه کنند و گوش کنند و در این پکیج راجع به ot حتماً می‌توانند اطلاعات دقیق‌تری را کسب کنند.

در قسمت دوم می‌گوید شکرگزاری

حال چگونه می‌توانم شکرگزار باشم؟ اصلاً در کنگره 60 چرا این‌قدر در مورد شکرگزاری صحبت می‌کنیم؟ می‌خواهیم این موضوع را فرهنگ‌سازی کنیم؟ ما در کنگره یاد گرفتیم که شکر نعمت، نعمتت افزون کند و در کنگره یاد گرفتیم تشکر از مخلوق عین تشکر از خالق است. یاد گرفتیم برای اینکه هر چیزی به ما انرژی بدهد باید از آن چیز تشکر کنیم و هیچ‌چیزی مفت و مجانی به دست ما نمی‌رسد و حتماً یک هزینه‌ای باید برای آن پرداخت شود. هزینه با 40 یا 50 یا 100 تومان برای ot پرداخت کردن نیست. بلکه هزینه‌های دیگری حتماً پرداخت‌شده است؛ وقتی متوجه شویم چرا باید شکرگزاری کنیم قطعاً بهتر می‌توانیم شکرگزاری را بجا بیاوریم.

حالا من می‌خواهم از ot شکرگزاری کنم. آیا بگذارم جلوی خودم و برایش دولا و راست شوم؟ یا اینکه یک میل بخورم و خدا را شکر کنم؟

هر چیزی به نظر من وقتی در هستی درست از آن استفاده شود درواقع می‌شود شکرگزاری. وقتی از آب به نحو احسن استفاده کنم این درواقع می‌شود شکرگزاری از آب. مثلاً می‌توانم بهداشتم را با آن رعایت کنم، باید بیاشامم و یا اینکه خیلی از کارهای دیگر را من می‌توانم با آن انجام دهم. اگر درست از آن استفاده نکنم در مورد آب به‌خوبی شکرگزاری نکردم و اسراف است.

من هم‌سفرم و قرار نیست کاری کنم؛ اما همین ot زندگی من را دگرگون کرد اسیر آن شده یا قرار بشود. وقتی در مسافرم قدرش را دانست و فهمید که چگونه باید از آن شکرگزاری کند تازه زندگی من شروع کرد به ذره‌ذره تغییر کردن و وقتی ذره‌ذره تغییر کرد آن‌وقت تبدیل‌ها صورت می‌گیرد و وقتی تبدیل‌ها صورت گرفت یک‌مرتبه می‌بینیم ترخیص شدیم و از دنیای اعتیاد خارج شدیم و راحت شدیم و دیگر برای همیشه پرونده اعتیاد بسته خواهد شد.

 ما نباید نمک‌نشناس و قدرنشناس باشیم که بگوییم حالا کار ما تمام شد حالا بگذاریم و برویم مثلاً یک‌جوری از آن سپاسگزار باشیم و قدرش را بدانیم.

یک‌زمانی راهنمای مسافرم می‌گفت وقتی می‌خواهی دارو را مصرف کنی با آن بنشین و صحبت کن و انرژی بده و این انرژی را آن دارو به تو قطعاً برمی‌گرداند و قطعاً هم تأثیر می‌گذارد. خیلی از اشیاء حس دارند. همه‌چیز دارای حس هستند.

 روی یک شیشه آب بنویسید دوستت دارم، چه آب خوشمزه‌ای و خوش‌رنگ و بچسبانید روی شیشه و روی یک شیشه دیگر بنویسید زشت و بد بو است. حال در یک روز ببینید مزه‌های آن‌ها چقدر عوض می‌شود. اگر مسافرم نمی‌داند من به او یادآوری کنم من این‌طوری می‌توانم شکوفا بشوم شکرگزار باشم در این شکرگزاری گاهی مزه‌اش عوض می‌شود. هفته شکرگزاری به مسئول نشریات است اما آیا تمام شد؟

 ot باعث شد مسیر زندگی من عوض شود باعث شد تغییر و تبدیل در من صورت گیرد و ترخیص شوم حالا با خوبی و خدمت کردن به انسان‌هایی که شبیه من بودند باید جبران کنم این  همان شکرگزاری می‌شود. اگر قرار باشد همه ما بیاییم در سیستم و درمان شویم و مسافرانمان ot را مصرف کنند و بعد از 6 ماه و یا 1 سال برویم پس چه کسی قرار است خدمت کند؟ چه کسی قرار است مرزبان، کمک راهنما، دبیر، نگهبان، نگهبان نظم، مهماندار، مسئول نشریات و ... شود؟

 اگر ot نبود شاید زندگی ما الآن به این حالت نبود. شاید امروز آرامش نداشتیم. اصلاً یادمان می‌رود که شوهرمان مصرف‌کننده بود و فراموش می‌کنیم. چه جوری باید شکرگزاری کنیم؟ قرار هم نیست تا ابد در کنگره باشم ولی تا 5 یا 6 سال که هستم 4 سال خدمتگزار واقعی باشم که قطعاً پاسخ این خدمت‌های من را خدا می‌دهد.

وقتی ما  بدانیم که چه‌کاری را می‌خواهیم انجام دهیم چگونگی انجام دادن آن کار را پیدا می‌کنیم؛ یعنی چرایی هر کاری را فهمیدیم.

چرا من باید شکرگزار ot باشم؟ وقتی بدانم چرا. چگونگی انجام عمل شکرگزاری را هم پیدا می‌کنم. چرا من باید شکرگزار راهنمایم باشم؟ وقتی چرایی شکرگزاری از راهنمایم را پیدا کردم درواقع چگونه شکرگزار راهنمایم باشم را یاد گرفتم. چرا من باید در آزمون تازه‌وارد ین شرکت کنم؟ چرا باید من در امتحان کمک راهنمایی شرکت کنم؟ وقتی چرایی این قضایا را پیدا کنم قطعاً در انجام دادن این عمل راه را پیدا می‌کنم و به آن می‌رسم.

 و در ادامه نیز گل نمادین رهایی را  خانم معصومه هم‌سفر سجاد ره جوی خانم اکرم از دستان پرمهر اسیستانت محترم سرکار خانم منصوری دریافت نمودند.

خلاصه سخنان راهنمای محترم خانم منصوری در مورد خانم سمانه

این‌قدر انرژی بالاست که خستگی حس نمی‌کنیم.

خیلی خوشحالم که امروز در مراسم، فکر کنم بعد از خودم چهارمین تحویل و تجلیل کمک راهنما در شعبه سمنان حضور دارم و این خیلی خوب و عالی است و در این‌یک سال و یک ماه اخیر 5 تا مراسم تجلیل در این شعبه که خیلی کوچک هم است داریم و این نشان‌دهنده تنها یک‌چیز است.

  • روی قانون بودن ما
  • فعال بودن راهنماها
  • ورودی راهنماهای جدید به تعداد خیلی بالا.

اگر شعبه‌ای ببینند که در آن رهایی ندارد مشکل از راهنما است فعال بودن اینکه وقتی 4 سال خدمت در جایگاه راهنما تمام می‌شود 3 ماه دیگر به او فرصت می‌دهند بعد از 3 ماه فرد کمک راهنما یک روز را تأیید می‌کند و به مرکز می‌گوید؛ اما خانم سمانه سه ماه فرصت را استفاده نکرد به خاطر اینکه در قسمت مرزبانی بتواند شرکت کند از دیده‌بان محترم و راهنمای عزیزم سرکار خانم آنی اجازه گرفتم که دو هفته زودتر لژیونشان تحویل دهند و ایشان هم فرمودند که باشد و خیلی هم خوب است و امروز هم می‌خواهیم مراسم تجلیلی را برگزار نمانیم.

از خانم سمانه که بخواهم بگویم گفتنی‌ها خیلی زیاد است. سمانه را همان‌طوری که بچه‌ها گفتند از پارک 8 شهریور نزدیک راه‌آهن می‌شناسند قبل از پارک 17 شهریور، چون جا و مکان مشخصی نداشتیم و این‌طرف و آن‌طرف بودیم آن زمان سمانه با میثم آمدند و از همان اول معلوم بود که می‌خواهد خوب حرکت کند و عزم خودش را جزم کرده بود او اول در لژیون خانم همتی بود بعداً به دلایلی لژیون خودش را عوض کرد و به لژیون من آمد. آن زمان که به لژیون من آمد خیلی فعال و  حرف‌شنو بود.

بزرگ‌ترین حسنی که خانم سمانه دارد دو تا چیز است: یکی اینکه فرمان‌بردار خیلی خوبی است و دیگری خیلی بامحبت است. شاید ظاهر اخمویی داشته باشد اما درونش فوق‌العاده محبت دارد البته ویژگی خوب زیادی دارد و بیشتر از دو تا ویژگی است اینکه در محضر راهنما سپاسگزاری را همیشه و در همه حال و خیلی خوب توانسته اجرا کند و آن ادب و احترام را هرگز کم و کاستی در موردش نداشته است و توانسته آن احترام و محبت خودش را به راهنمای خودش نشان بدهد بااینکه خودش راهنما بود.

اما هیچ‌چیزی برای ایشان در جایگاه راهنما بودن کم نشد و همیشه همان‌طوری که رفتار کرد که بار اولی که در لژیون من آمده بود و خیلی حرف‌شنو بود و روزهای خیلی سختی را پشت سر گذراند و سه سال اول را اصلاً مسافرش به کنگره نمی‌آمد و میثم این‌قدر آمدورفت تا اینکه ره جو شد و سفرش را شروع کرد چون دید سمانه می‌آید و می‌رود و  واقعاً سمانه برای هدف خودش تلاش می‌کند و برای رهایی خودش و مسافرش همه سختی‌ها را تحمل کرد و همه سختی‌ها را به جان خرید و خیلی مشکلات را تحمل کرد جایی که من راهنما در جریان ریز مشکلات بودم همه آن را به جان خرید تا به‌روز رهایی رسید و هر چه از رهایی مسافرش گذشت میثم روزبه‌روز بهتر شد و هر چه از رهایی گذشت سمانه روزبه‌روز بهتر شد و روزبه‌روز فهمید که گره‌های زیادی مانده که می‌توانند باهم حل کنند و خیلی جاها به من راهنما آموزش داد باآنکه چنین نمی‌خواست اما ناخواسته حرکات و سکناتش طوری بود که من آموزش دیدم و صبر را از ایشان آموزش گرفتم و خیلی صبور است، مهربان، مطیع و فرمان‌بردار است و سعی می‌کند خیلی دقیق روی قوانین باشد.

سیستم را دوست دارد، من راهنما را دوست دارد و من هم او را دوست دارم و برایش ارزش قائل هستم. در کنگره کمیت مهم نیست، کیفیت مهم است. یک موقع می‌بینید یک راهنما شاید 10 تا سفر دومی و 10 تا کمک راهنما تحویل دهد؛ اما مهم آن کیفیت است. الآن که  درمان شدند چند نفرشان  در کنگره خدمت می‌کنند و چند نفرشان دارند به‌ظاهر خدمت می‌کنند؟

ره‌جوهای سمانه جزء ره‌جویانی هستند که واقعاً درست خدمت می‌کنند و این خیلی خوب است و من انرژی می‌گیرم و لذت می‌برم 

خیلی قشنگ است 4 سال خدمت کردن و هنوز هم دوست دارد خدمت کند، در انتخابات مرزبانی شرکت کرده، به او خدا قوت می‌گویم بابت پرورش ره جویان خوبی که به کنگره داد. شاید دو یا سه نفر بیشتر نباشند اما این دو یا سه نفر راهنما و جایگاه‌های خدمتی رادارند هرکدامشان تجربه می‌کنند و این خیلی خوب است

من به خودش به مسافرش و به ایلیای عزیز تبریک عرض می‌کنم و آرزوی موفقیت برایشان دارم.

 

خلاصه سخنان خانم سمانه:

خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم. صحبت‌ها خیلی زیاد است و خیلی حرف‌ها در دلم هست اما زمان زیاد نداریم.

اگر بخواهم از گذشته خودم تا الآن که در این جایگاه قرار گرفتم و قرار است شال کمک راهنمایی خودم را تحویل بدهم اینکه از سال 87  که ما وارد کنگره شدیم اتفاق‌های خیلی زیادی افتاد. مسافرم نیامد اما من آمدم. غیبت‌هایم فکر می‌کنم خیلی کم و انگشت‌شمار بود چون فهمیدم در کنگره چه خبر است. 

بااینکه مسافرم نمی‌آمد ولی همیشه من بودم و در ادامه هم هستم. خیلی خوشحالم،  از این بابت خوشحالم که خداوند این فرصت را به من داد چون فرصت طلایی به هرکسی داده نمی‌شود و من از این فرصت طلایی استفاده کردم و توفیق این را داشتم که در جایگاه کمک راهنمایی باشم.

سال اول که مسافرم به درمان رسید آرزوی قلبی من در روز رهایی این بود که ره جوی خوبی برای خانم منصوری و خدمت‌گزار خوبی برای کنگره باشم اما نمی‌دانم تا چه حد توانستم ره جوی خوب باشم؟ و خواسته قلبی که منو مسافرم داشتیم این بود که در جشن  تولد اولین سال رهایی مسافرم شال کمک راهنمایی به گردن هر دوتای ما باشد و این اتفاق برای ما افتاد و همه این‌ها را به خاطر همان عشقی بود که خانم منصوری عزیز در ما به وجود آورده بود و اینکه ما باید عاشق خدمت باشیم تا بتوانیم خدمت کنیم و تا زمانی که من خدمت نکنم و آموزش نگیرم و آموزش ندهم گره‌ها هنوز در من باز نشده‌ بود. 

زمانی که در جایگاه کمک راهنمایی قرار گرفتم دگرگونی‌های خیلی زیادی در زندگی من افتاد. شاید مسافرم در سفر دوم بیکار بود ولی باعث نشد که ما به کنگره نیاییم و تمام لحظات مشکلاتی که برای ما به وجود می‌آمد هیچ‌وقت ناامید نشدم و مطمئن بودم که اگر به کنگره بیایم راه برایم بازخواهد شد و  در زندگی و کار مسافرم و در همه‌ حال  خداوند برکت را به زندگی‌مان داد.

 اطرافیان هیچ‌وقت فکر نمی‌کردند مسافرم به درمان برسد ولی خدا رو شکر این اتفاق افتاد و 5 سال و 7 ماه از رهایی‌مان می‌گذرد، خیلی تغییر در ما به وجود آمد و این تجلیل را به فال نیک می‌گیرم اینکه هم جلسه شکرگزاری است هم نوزدهمین سال تولد جناب مهندس است و دومین سال رهایی سیگار مسافرم است و با مسافرم باهم پیمان کمک راهنمایی را بستیم و مراسم تجلیلمان هم با یک روز اختلاف اتفاق افتاد، آذر 95 یک آذر تاریخی برای ما شد.

پایان خیلی خوبی است و مطمئناً سرآغاز هم در ادامه جایگاه‌های خدمتی خوبی برای من خواهد بود و این را مطمئن هستم چون در وادی سیزدهم می‌گوید پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و قرار نیست من از کنگره بروم و هستم و من را از در بیرون کنند از پنجره می‌آیم چون اول و آخر برای من کنگره است و شاید من خیلی وقت‌ها در خانه مهمان داشته باشم غریبه باشند یا آشنا اما برایم فرق نمی‌کند و به کنگره و کلاسم آمدم. شاید ندانند چه کلاسی اما آنانی که می‌دانند من چه کلاسی می‌آیم دیگر کاری با من ندارند تقریباً برای همه عادی شده که من دوشنبه و پنج‌شنبه نیستم و این واقعاً برایم ارزش دارد.

 الآن یک مدت است که به خاطر ایلیا حضورم در پارک کمرنگ شده ولی در ادامه حضورم پررنگ‌تر خواهد شد همه شمارا دوست دارم. در مشارکت‌هایتان به من لطف داشتید و اگر کسانی از من ناراحت شدند مرا ببخشید.

از مسافرم تشکر می‌کنم چون اگر مسافرم نبود من هم الآن اینجا نبودم همه‌جا با من بود و ایلیا را دوشنبه‌ها نگه می‌دارد تا من به کنگره و به لژیون برسم. از خانم منصوری عزیز ممنونم که واقعاً برایم سنگ تمام گذاشتند والان که در جایگاه کمک راهنمایی هستم و 4 سال است که از این دوره می‌گذرد واقعاً همیشه از ایشان آموزش می‌گیرم.

 از آقای مهندس دژکام و سرکار خانم آنی و استاد امین تشکر می‌کنم. استاد امین خیلی جاها به من کمک کردند و شاید روزهای چهارشنبه از آقای مهندس و خانم آنی انرژی می‌گرفتم اما چهارشنبه‌هایی که استاد امین برایم وقت صرف کرد تا من بتوانم گره‌های خودم را بازکنم کارساز برایم بود و همیشه از ایشان انرژی گرفتم و با حرف‌هایشان و نکته‌هایی که گفتند باعث شد گره‌های زندگی من و مسافرم باز شود و حل شود. همه شمارا دوست دارم و از ره‌جویانم تشکر می‌کنم واقعاً از آن‌ها درس گرفتم و گاهی اوقات حرف‌هایی که می‌زدند دقیقاً مشکل من هم همین بود و تا زمانی که من نمی‌توانستم مشکل خودم را حل کنم ره‌جویانم نمی‌توانستند مشکل خودشان را حل کنند.

 از مرزبانان محترم و خانم منصوری کمال تشکر رادارم.

 

 

 

تهیه گزارش: هم‌سفر ام‌البنین احمدیان

ویرایش: هم سفر سمانه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .