صبح روز دوشنبه مورخ ۱۳۹۵/۵/۴ جمعی از مسافران و همسفرانی که موفق به اخذ نمره قبولی در آزمون کمک راهنمایی شده بودند، پس از گذراندن مرحله مصاحبه در مراسمی در نمایندگی آکادمی به درجه کمک راهنمایی نائل گردیدند. در این جلسه که با حضور مهندس، دیده بان راهنمایان آقای ترابخانی و دیده بان محترم آقای حکیمی و جمعی از دستیاران برگزار گردید نزدیک به هفتاد نفر از این دوستان در جلسه حضور پیدا کردند که در ادامه توجه شما را به سخنان مهندس جلب می نمائیم.
سخنان مهندس:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، امیدوارم حالتان خوب باشد.
به همه شما تبریک عرض میکنم. تبریک اول اینکه مسافران به رهایی رسیدند، بعد وارد سفر دوم شدند، آزمون دادند و مراحل مختلف را طی کردند تا به اینجا رسیدند. همسفران هم همینطور، پس از طی مراحل مختلف به اینجا رسیدید. از خداوند برای شما توفیق میخواهم.
حالا مرحله راهنمایی شما شروع میشود، یک جرقهای زده میشود، این جرقه ممکن است درس هفته آینده باشد، باعث انفجار و آتش گرفتن همهچیز میشود، این جرقه میتواند انرژیاش ذخیره و جمع شود و برای کارهای دیگر مورداستفاده قرار بگیرد. شما الآن راهنما شدهاید، یا باید از این جرقه استفاده کنید، یا این جرقه ممکن است شما را خراب کند؛ بنابراین باید روی همه مسائل دقت کنید. از همین ابتدا ما باید روی کوچکترین مسائل دقت کنیم.
ما راهنما هستیم، ما معلم نیستیم، راهنما خیلی خطرناکتر از هر چیزی هست. چون معلم ممکن است یک درس بدهد (ریاضی، عربی، فیزیک) اگر اشتباهی همدرس داد، زیاد بهجایی برنمیخورد. ولی اگر یک راهنما، اشتباهی راهنمایی کند، افراد دچار مشکلات متعددی میشوند.
بقول امین، کمک راهنماهای ما ژنراتورهای ما هستند، ژنراتورهایی که برق و انرژی را تولید میکنند؛ بنابراین خیلی مهم است. اگر ژنراتوری که برق را تولید میکند، بدکار کند، همهچیز خراب میشود. دوره کمک راهنمایی چهار سال است، این دوره برای آموزش شماست. شما هنوز به مرحله استادی نرسیدهاید، اینیک مرحلهای است برای آموزش شما که شما یکسری دروس را یاد بگیرید.
من چهارشنبه پیش از قول امین در جلسه گفتم که دانشگاه هاروارد که مشهورترین دانشگاه دنیاست، 40 نفر از فارغالتحصیلانش برنده جایزه نوبل شدهاند، حالا ما چه جایزهی نوبلی داریم. فقط یک عدد جایزه صلح گرفتهایم. دانشگاه هاروارد 36 مدال طلای المپیک را دارد، یعنی فارغالتحصیلانش طلای المپیک گرفتهاند. دانشگاه هاروارد حدود 40 میلیارد دلار ذخیره ارزی و پشتوانه مالی دارد. هر کس بخواهد در هاروارد درس بخواند، برای یکترم باید حدود 60 هزار دلار بپردازد. آنهایی که وضع مالی خوبی ندارند، ولی ازنظر علمی قوی هستند، میتوانند تحصیل کنند، به شرطی که نمراتشان بسیار بالا باشد. در نیمسال تحصیل دانشگاه هاروارد، اگر دو جلسه غیبت غیرمجاز داشته باشند، از دانشگاه اخراج میشوند؛ بنابراین دانشگاه میشود، دانشگاه هاروارد.
ما تمام کشورمان یک جایزه نوبل ندارد؛ بنابراین کنگره 60 باید سختگیری داشته باشد، سختگیری با بیتربیتی فرق میکند. ما سختگیری انجام میدهیم، ولی بیتربیتی نداریم. سختگیری بااینکه به شاگرد بگوئید غلط میکنی، فرق میکند، سختگیری با توهین و اهانت فرق میکند. شما میتوانید سختگیری کنید، ولی بیادبی و بیاحترامی نداریم.
در کنگره ما چیزی بهعنوان چرا نداریم. آقای حکیمی تعریف میکرد، در بازی والیبال یکی از راهنماها اعتراض کرد، گفتم که این اعتراض شما وارد نیست، گفت نه من راهنما هستم و باید جواب شاگردانم را بدهم. آقای حکیمی هم گفت که برو شالت را بردار و به میخ آویزان کن. اگر قرار باشد یک راهنما پاسخگوی رهجو باشد، به درد نمیخورد. راهنما پاسخگوی نیازهایش هست، ولی نباید به چراهایی که مطرح میکند، پاسخ دهد.
به شاگردانتان کاملاً تفهیم کنید که ما در کنگره چرا نداریم، میگویند تعطیل است، از روی سی دی بنویس، امتحان بده، باید بگوید چشم... دانشگاه هاروارد را برایتان مثال زدم که متوجه شوید که به چه دلیل شد دانشگاه هاروارد.
کنگره 60 هم به همین دلایل شد کنگره 60، به خاطر اینکه هرکسی بهراحتی کمک راهنما و راهنما نمیشود. باید کلی مراحل را بگذراند تا راهنما شود. الآن ما نزدیک چندین هزار نفر روی شربت اوتی داریم، هر نفر در کنگره 60 به درمان میرسد، نزدیک 11 میلیون تومان هزینه در بردارد؛ بنابراین اگر کنگره 60 پشتوانه مالی نداشته باشد، چطور باید اداره شود؟
راهنماها باید به شاگردانشان آموزش بدهد.
خداوند در کتاب میگوید: پیامبران چوپان بودهاند، چوپان گوسفند را باید به علفزار ببرد. حالا هم همین است، راهنماها هم در شکل کوچکتر مثل پیامبران هستند، رهجویان متعلق به ما نیستند، راهنما مالک رهجو نیست. به همین دلیل دوره راهنمایی 4 سال است که بعدازآن باید تحویل بدهند. بنابراین ما باید برنامهریزی کنیم، سختگیری کنیم (ولی توهین نکنیم).
اگر یک رهجویی چه گروه خانواده و چه آقایان، جواب مرزبانان را میدهد، تقصیر راهنمایش است. اگر یک رهجویی در مراسم کلی کنگره 60 شرکت نکند، تقصیر راهنمایش است. اگر کسی بیادبی کند، دعوا کند، تقصیر راهنمایش است. پس این کسوتی که به ما دادهشده است، باید قشنگ ارزش قائل شویم و این ایستگاهی بشود برای پرشهای ما. برای اینکه ما ازنظر معنوی و صلح به مرحله مناسبی برسیم.
خداوند اجازه خدمت کردن به بندگانش را به همه نمیدهد. حالا این اجازه را به ما داده است.
برای این میگویم که در کنگره چرا نداریم، به خاطر اینکه چه کسی هست که از کنگره طلبکار باشد. بهطور مثال خود من بهعنوان بنیان کنگره، مطمئن هستم که من خیلی به کنگره بدهکار هستم. همه ما باید این فکر را داشته باشیم که حتی اگر 1000 نفر رهجو را به رهایی رسانده باشیم، آیا از کنگره طلبکار هستیم.
بعضی شعب داشتیم که قبلاً در سرای محله بودند، مشکلات زیادی داشتند، شعبه استاد معین نزدیک 300 میلیون تومان خود اعضایشان پول دادند. 70 میلیون تومان هم به آنها قرض دادیم، حالا الآن یک جای بزرگ و خوب گرفتهاند. شعبه سعادتآباد هم همینطور، اصفهان هم چندین جای بزرگ خریداری کردند. هرکدام از شعبات 200، 300 میلیون پسانداز دارند و برای شهر خودشان است. برعکس شعبه رشت، در ماه رمضان 600 هزار تومان اضافه آوردند و 400 هزار تومان فطریه جمع کردند...
ما هر کاری که انجام میدهیم، باید چندگانه باشد؛ یعنی چند جور منافع داشته باشد، اگر ما ماه مبارک رمضان افطاری میدهیم، این باید خیل کثیری داشته باشد؛ یعنی هم افطاری داده شود، هم مسئله تعاون و همکاری، هم بحث مالی، هم مسئله عبادی و معنوی...
شعبه آکادمی در ماه مبارک رمضان 30 میلیون تومان اضافه آوردند. شعبه استاد معین 34 میلیون تومان، در ماه مبارک رمضان اضافه آورد و بهحساب زمین خودشان ریخته شد. حالا چرا این صحبتها را با شما میکنم؟ چون همه اینها بستگی به شما دارد.
این را میگویم که اگر در شعب مشغول به کار شدید، تمام این مسائل را باید مدنظر بگیرید، چون اگر شما مبنا را کار معنوی بگیرید، مطمئن باشید که هر کار معنوی، خیر مادی را به همراه میآورد. اگر کار مادی بخواهید بکنید، هم مادی خراب میشود و هم معنوی.
بنابراین در این چهار سال، کل سیستم را نگاه کنید، به بقیه راهنماها احترام بگذارید. شما بهعنوان کمک راهنما یک فنی را یاد گرفتهاید که من فکر نمیکنم در درمان اعتیاد در سطح جهانی کسی بلد باشد.
شما باید دقیقاً پروتکل را اجرا کنید. ما نظر هیچکدام از شماها را نمیخواهیم. در لژیون حتماً باید شاگردانتان سی دی تهیه کنند. اگر جهانبینی تغییر نکند، شخص به درمان قطعی نمیرسد.
بعضی کارها را من دیکتاتوری میکنم، ازجمله مسئله سیگار. برای سی دی هم من همین کار را کردم، چون شاگردان در گروه آقایان و خانواده باید رام باشند. اگر شاگردان رام نباشند، شما نمیتوانید با آنها صحبت کنید. الآن در خیابان با مردم نمیشود صحبت کند. چه چیز اینها را رام میکند، سیدیها.
چیزی که ما بلد نیستیم، اندازهها هستند. ما باید اندازهها را به شاگردانمان یاد بدهیم. هر چیزی مثل احترام، گذشت، برخورد در لژیون، مهربانی را باید اندازهاش را یاد بگیریم.
اگر شما نتوانید پیراهن شاگردتان را عوض کنید، نمیتوانید مواد را از او بگیرید.
گروه خانواده هم همینطور. این کار میتواند باظرافت و با احترام کامل انجام بگیرد. اگر بخواهید دیگران به شما احترام بگذارند، باید به دیگران احترام بگذارید. اگر راهنما یا ایجنت مقابلتان آمد، بایستید تا شاگردانتان یاد بگیرند.
من بایستی مواردی که لازم هست، به شما بگویم تا در مقوله کمک راهنمایی موفق و سربلند باشید و بتوانید شاگردان خوبی پرورش بدهید.
هفته پیش 128 نفر در یک هفته به رهایی رسیدند. این کار توسط راهنماها انجام میشود. در آخر به همه شما تبریک میگویم و امیدوارم شاگردان خوبی را تحویل کنگره بدهید.
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
منبع: کنگره 60
در ادامه گزیده ای از عکس های این مراسم را با هم مشاهده می کنیم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
13986