این جلسه چهارمین جلسه از دور نهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگرۀ 60 ؛ نمایندگی فردوسی مشهد با نگهبانی آقای علی انتظامی و استادی آقای حسن خان زاده و دبیری آقای مهدی سالار ؛ در روز سه شنبه مورخ 1394/11/20 با دستور جلسه وظایف رهجو رأس ساعت 17:00 آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
رهجو درواقع به معنی جوینده راه است؛ خب یکراهی را آمدهایم و این راه باید اول حرمتها و قوانینش را یاد بگیریم، تا در قبال اون حرمتها و قوانین؛ وظایف خودمان را بدانیم.
حرمتهای کنگره دوبار خوانده میشود، بسیار نکته مهمی است که استاد بعدازاینکه خودش را معرفی کرد اولین چیزی که میگوید، از نگهبان جلسه خواهش میکنم تا حرمت کنگره را بخواند، در انتهای جلسه هم با حرمت کنگره جلسه بسته میشود، اینجا نشان میدهد که یکی از مهترین چیزهای کنگره که بارها توسط جناب مهندس تأکید شده است همین حرمتهاست، این مهمترین وظیفه یک رهجو است.
حرمتها باید همه باهم رعایت شود اینطور نیست که یکبخشی را بپذیرم و بخش دیگر را بگویم این قسمت را نمیتوانم که انجام بدهم من که نمیتوانم به این درجه برسم، من آمدهام که موادم را درمان کنم حرمتها را هم بخشی را بیشتر رعایت نمیکنم و همینقدر کافی است.
چیزی را که خودم تجربه کردهام و یا در رفتار دیگر دوستان که حالشان خوب بوده، این است که سر موقع جلسه میآمدیم، البته اوایل سفرم اینگونه نبود، با اینکه کنگره نزدیک منزلم بود ولی بازم کمی تأخیر داشتم در جلسات و یکی از دوستانم که همیشه دنبالم میآمد اعتقادی داشت که همیشه یک ربع قبل از جلسه در کنگره حضورداشته باشد و کمکم این صفت خوب دوستمان هم در من تأثیرگذار بود، و میتوان گفت که یکی دیگر از وظایف رهجو شرکت بهموقع در جلسات میباشد؛ شرکت در جلسه عمومی بهاندازه شرکت در لژیون مهم است، به دلیل اینکه شرکت در هر دو جلسه عمومی و لژیون دارای بار آموزشی یکسانی است.پ
اگر من آمدهام تغییر کنم صرفاً با شرکت در لژیون نمیتوانم تغییر کنم، اگر فقط برای اعلام سفرها بیایم به همان اندازه تغییر میکنم، من باتجربه ای که دارم و نگاه کردن به دوستانی که حالشان خوب بوده به این اعتقاد رسیدهام که شرکت بهموقع در جلسات خیلی در درمان نقش دارد، البته شرکت همراه با خدمت کردن.
زمانی که من سفر اول بودم خیلیها اینجا خدمت میکردند برای اینکه الآن من اینجا باشم و من هم باید خدمت کنم برای سایرین؛ زمانی که لژیون خدمت گذار هستیم آنقدر باید شور و اشتیاق داشته باشم که از دیگر برادر لژیونیهایم زودتر آنجا باشم، نه اینکه با خودم میگویم امروز که لژیون خدمت گذاریم چند تا از برادر لژیونیهایم میروند و دیگر به بودن من در آنجا برای خدمت کردن نیازی نیست، اگر اینگونه باشد کمکم سرعتمان کم میشود و پایمان را روی ترمز میگذاریم و از سفرمان باز میمانیم.
یکی دیگر از تجربیات من تا الآن این است که به وظیفه دیگران کاری نداشته باشم، اگر برادر لژیونی من وظیفهاش را بهخوبی انجام نمیدهد و یا کلاً وظیفهای که بر عهدهاش گذاشتهاند را انجام نمیدهد به من مربوط نمیشود، من باید کارهای خودم را انجام دهم و به دیگران کاری نداشتهاشم و به همانگونه که در کنگره میگویند دوربینم روی خودم باشد.
نگارش : مسافر محسن کاظمی
تصویرگر : مسافر فرهاد فیروزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3187