نهمین جلسه از دوره سی و نهم سری کارگاههای آموزشی صبحگاهی پارک لاله ویژه مسافران و همسفران کنگره 60؛ به استادی ایجنت محترم پارک لاله مسافر حامد، نگهبانی مسافر آرمین و دبیری مسافر پیمان با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» پنجشنبه 25 شهریورماه 1400 ساعت 6:30 دقیقه آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در خدمت شما عزیزان هستم و این هفته عزیز را به همه اعضای کنگره 60 تبریک میگویم. چند روزی است که گاهی وقتها برمیگردم به آن روزهای دوران سفر اولم و روزهای اولی که وارد کنگره شده بودم. وقتی جشنی میشد یا بحث قدردانی از یک سری از عزیزان مطرح میشد، با خودم فکر میکردم که این جشنها برای من نیست، من که جایگاه خدمتی ندارم و البته چون سفر اولی بودم، امیدی هم نداشتم. با خودم میگفتم نه میتوانم جایگاهی به دست بیاورم و نه کاری از دستم برمیآید، اینها بحث وادی دوم است دیگر، اینها مسائلی بود که درگذشته همیشه برای من مطرح بود و اینطور به موضوع نگاه میکردم، یعنی با خودم میگفتم که چه اتفاقی قرارِ است بیفتد که ما از یک سری عزیزان تشکر کنیم؛ اینجا که پولی نیست و هرکسی که خودش دوست دارد خدمت میکند و بههرحال اینها افکاری است که در ذهن خیلیها شاید بیاید. حالا اینکه جایگاه مرزبانی یا ایجنتی چه جایگاهی است، فکر میکنم که خیلی در موردش صحبت شده باشد و میخواهم از یک زاویه دیگر به این موضوع نگاه کنم.
کنگره 60 یک ویژگی دارد و آن ویژگی خاص این است که اگر اجازه بدهم بهراحتی نقاط ضعف من را به نقاط قوت تبدیل میکند و این در حالی است که جایی که توان چنین کاری را داشته باشد. چون نقاط ضعف اسمش رویش است... نقاط ضعف، نقاطی هستند که قرار است حال مرا خراب کند و باعث شکست من شود، قرار است نگذارد من از لحظات زندگیام لذت ببرم. تجربه نشان داده بود هرجایی یا هرکسی میخواست به من کمک کند فقط شرایط را بدتر کرده بود و دست میگذاشت روی نقاط ضعف و راهحلی هم نداشت و حال من روز بروز بدتر میشد.
اما در کنگره نگاه میکنم که نقاط ضعفی که من داشتم و از آن رنج میبردم، اگر توانسته باشم از آموزشهای کنگره استفاده کنم، امروز از همان نقاط و از همان قسمتها دارم از زندگیام لذت میبرم و آن را تغییر میدهم و باعث این میشود که بتوانم لحظات زندگیام را خوب درک کنم. آن موقع که سفر اولی بودم میگفتم حالا که چه بشود؟! شکرگزاری یعنی چه؟ این دارو هست و من دارم دارو مصرف میکنم، درحالیکه دقیقاً آن چیزی که حال حامد را خراب کرده بود و آن چیزی که حامد به آن نیاز داشت همین شکر گذاری بود، چون شکرگزاری را بلد نبودم حالم بد بود، به دلیل اینکه نمیتوانستم ببینم... شکر گذاری یعنی دیدن و من نمیتوانستم نعمتهای خداوند را ببینم، نمیتوانستم اعضای خانوادهام را حس کنم که کنار آنها بودن چه لذتی دارد، یا به قول جناب مهندس، آسمان را یک نگاه کنم یا هوایی که نفس میکشم، تمام اجزای هستی و انسانهایی که دارند به من خدمت میکنند، نمیتوانستم این نعمتها را ببینم و حالم بد بود. من امروز اعتقاددارم و میخواهم بگویم این هفتههایی که ما جشن میگیریم و مخاطب آنها در هفتههای مختلف تغییر میکند، اینها داروی من هست و همانطوری که تریاک سیستم ایکس مرا درمان میکند و جسم مرا به تعادل میرساند، صور پنهان یا جهانبینی من، طرز نگاه و یا تعادل روان من دارو میخواهد. یکی از مهمترین داروهایی که در کنگره برای من تجویزشده که صور پنهان من به تعادل برسد، شکر گذاری است. همین مسئله که یاد بگیرم، ببینم و سپاسگزاری کنم. به مهندس میگفتم که این هفته مرزبان مثل عروسی میماند. هر کس به هر شخصی میرسد تبریک میگوید و تشکر میکند. این به آن پاکت میدهد، یکزمانی میشد در همین هفتهها، من با خودم فکر میکردم چه کسی از من تقدیر میکند، آیا من جایگاهی دارم که کسی از من تقدیر کند؟ ولی امروز میدانم همینکه به من این فرصت دادهشده تا از دیگران تقدیر کنم و کمکی که دیگران به من میکنند را ببینم و قدردان آن باشم، این خودش بزرگترین خوشبختی من است و همین است که باعث ایجاد حال خوش در درون من میشود.
.
در قسمت پارک لاله، همانطور که عزیزان میدانند، یک سیستم و شرایط متفاوت با بقیه شعبهها دارد. بههرحال یکی از افتخاراتی که مرزبانان اینجا دارند این است که یک سفرهای پهن میشود و دورهم صبحانهای میل میشود. دریکی از عکسهای اخیر گرفتهشده توسط دوستان دیدم که یکی از کسانی که در فضای سبز پارک کار میکند در گوشهای نشسته بود و از صبحانهای که بچهها درست کرده بودند میل میکرد و این یک عکس خیلی زیبا بود. این برای ما افتخار است که یک روزی نمیتوانستیم از پس خودمان بربیاییم و نمیتوانستیم خیلی از مسائل و مشکلات زندگی خودمان را حل کنیم، حالا جلساتی برگزار میکنیم که دیگران هم میتوانند از آن بهره ببرند، چه ارتزاق جسمی و چه ارتزاق روحی باشد فرقی نمیکند. این افتخار را داریم که در خدمت شما عزیزان باشیم با همه کمیها و کاستیها که هست، به هر حال امیدوارم که همیشه این جلسات خوب برگزار شود و فرقی نمیکند چه کسی در جایگاه ایجنت باشد، چه کسی در جایگاه مرزبانی باشد، این جایگاهها هستند که برای ما خیلی ارزش دارند و امیدوارم هرکسی که در این جایگاهها قرار میگیرد در هر شعبهای و هر شهری، یا هر استانی بتواند بهاندازه کافی از این جایگاه بهره ببرد و آنطور که شایسته است به اعضای کنگره شصت خدمت کند. به هر حال من بهنوبه خودم این هفته را بهتمامی ایجنتها و مرزبانان کنگره 60 تبریک میگویم و به مرزبانان پارک لاله که تازه انتخابشدهاند و خیلی انرژیدارند و جایگاهی که کسب کردهاند را خیلی دوست دارند. امیدوارم در این جایگاه موفق باشند. از مرزبانان گذشته پارک لاله که میبینم در اینجا حضور دارند تشکر میکنم. اگر آنها نبودند، وقت و انرژی نمیگذاشتند، امروز ما نمیتوانستیم اینجا بنشینیم. مرزبانان شعبههای دیگر هم اینجا هستند. خدا را شکر که کنگره را داریم، خدا را شکر که جناب مهندس هستند همچنین بزرگان ما هستند که امروز بتوانیم نقاط ضعف خودمان را درمان کنیم و به نقاط قوت تبدیل کنیم. امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشد و همیشه در این جشنها باشیم تا بتوانیم کنار یکدیگر باشیم و خوشحالی یکدیگر را ببینیم.
تایپ: مسافر مجتبی لژیون 4 شعبه آکادمی
عکاس: مسافر هادی لژیون 19 ستارخان
انتشار: مسافر محمدعلی مرزبان پارک لاله
- تعداد بازدید از این مطلب :
1706