مسافر محمود با دوازده سال تخریب وارد کنگره شدند، با مصرف انواع آنتیایکسها، آخرین آنتیایکس مصرفیشان حشیش و شیره بوده، روش سفرشان dst و داروی درمان اپیوم خوراکی، به کمک راهنمایی مسافر داوود، ایشان در کنگره ورزش کشتی را دنبال میکنند، در حال حاضر مدت 9 سال است که از دام اعتیاد رها شدهاند. در ادامه سفر نیکوتین هم داشتهاند به کمک راهنمایی آقای بابک لطفی و مدت شش سال از رهایی نیکوتینشان میگذرد.
نحوهٔ آشنایی شما با کنگره چگونه بوده است؟
یک روز در حال مصرف، جناب آقای مهندس را در تلویزیون دیدم و در ادامه بدون هیچ مقدمهای برادرزادهام را دیدم که با کنگره آشنا شده بود و بعد توسط ایشان به شعبهٔ آکادمی رفتم و بعد برای انتخاب راهنما از شهر سمنان راهنمای خود را انتخاب کردم و برای درمان هر ماه دو مرتبه به سمنان میرفتم.
خیلی ممنونم، شما از افراد قدیمی در نمایندگیهای مشهد هستید، لطفاً از حال و هوای آن زمان برای ما بگویید.
در آن زمان به نسب الآن از نظر تعداد راهنما، متون آموزشی و دسترسی به سیدیهای جناب آقای مهندس تغییر زیادی کرده است چرا که ما دو جزوهٔ جهانبینی و یک کتاب 60 درجه بیشتر نداشتیم و کسی نبود که به ما آموزش دهد، تفاوت اساسی بین الآن و آن زمان درخواست افراد بود و بسیار پیگیر بودیم که هر شخصی به تهران میرود و یا خود من که لژیونم در شهر سمنان بود، سی دی تهیه کنیم و آموزش بگیریم. اما الآن خیلی راحت سی دی در اپلیکیشن بارگذاری میشود اما آن خواسته کمی کمرنگ به نظر میرسد.
لطفاً از سیر تکاملی و شروع نمایندگی الهیه بگویید.
در ابتدا در یک مغازه بنگاه املاک بودیم و زمانی که به فرهنگسرای الهیه رفتیم کارمان با یک اتاق سه در چهار، ده الی دوازده صندلی و یک میز شروع شد، در آن زمان یک نفر سفر دومی بیشتر نداشتیم ک آن هم آقای اختری بود و نگهبان و دبیر سفر اولی بودند، به خاطر دارم ماهی یک نفر مراجعه میکرد و تعداد به پنج الی شش نفر رسید که هستهٔ اولیه شکل گرفت، همین افراد هم پایکار بودند و هم ماندند، تلاش کردند و به رهایی رسیدند و سالی یکی دو نفر هم در آزمون قبول شدند و لژیون خود را تأسیس کردند. بچههای آن زمان همه سفر اولی بودند و دیدگاه بالایی هم نداشتیم، مثلاً اگر آقای اختری که تنها سفر دومی آن زمان بود چیزی هم میگفت ما توجه و دریافت زیادی نداشتیم، اما الآن رهجویی که وارد سیستم میشود، جو و انرژی باعث میشود تا فرد را محکوم به انجام فرامین میکند.
شما در چه سالی در آزمون کمک راهنمایی قبول شدید.
سال 90 شروع سفرم بود، سال 91 رها شدم و سال 92 تأسیس لژیون من بود.
شما در سفر اول تصمیم به کسب جایگاه کمک راهنمایی گرفتید؟
یک مسافر از پلهٔ پنجم به بعد باید تصویر رهایی خود را بسازد و هر چه قدر به رهایی نزدیک شود باید هدفهای بعدی خود را تصویرسازی کند. چون هر کس قرار باشد هدفش به رهایی رسیدن باشد قطعاً بعد از اتمام کار به پوچی میخورد، همینطور که آقای مهندس میفرماید حیاتها و آموزش مانند اعداد هست و انتها ندارد و کسی که لذت خدمت به انسانهای دردمند را بفهمد قطعاً از سفر اول خواسته و تصویر را در ذهن خود میسازد. چون این قانون کار است، ما پیام داریم که آیندهٔ تو همان هست که در ذهنت میپرورانی، پس آیندهات را زیبا ترسیم کن. اما نکتهای که در وادی دوازدهم در مورد مقولهٔ زمان است، ما باید برای رسیدن به خواستهها زمان را در نظر بگیریم، ممکن است کسب جایگاه کمک راهنمایی بعد از رهایی یا دو سال بعد از رهایی باشد، باید حواسمان باشد که بدل کار را نخوریم و یادمان باشد برای رسیدن به خدمتهای بزرگ، انجام دادن خدمتهای کوچک را سرلوحه قرار دهیم. هر کسی در هر جایی که خدمت میکند اگر لذت ببرد قطعاً جایگاه کمک راهنمایی برای شما لذتبخش خواهد بود وگرنه کسب جایگاه کمک راهنمایی هم برای شما لذتی نخواهد داشت.
ممنونم، آیا شما به دنبال کسب جایگاه راهنما هستید؟
بینهایت. در دورهٔ اول که لژیون داشتم، بسیار پیگیر بودم که مسئول مستقیم استاد امین و آغازنامه ها بودم ولی در ادامه آن شور و اشتیاق کم شد. ولی قطعاً دوست دارم برای کسب جایگاههای بالاتر تلاش کنم. امیدوارم مسیرش برایم باز شود.
شما در دورهٔ دوم کمک راهنمایی هستید. چرا دوباره لژیون گرفتید؟
سال 92 که لژیون زدم قانون اینگونه بود که بعد از اتمام چهار سال لژیون را باید تحویل بدهیم و همین کار را هم کردم. اول بسیار سخت بود چون من هیچ دوست و آشنایی در بیرون از کنگره نداشتم. اما همین الآن با تجربهای که کسب کردم فهمیدم که لازم بود و باید با واقعیت کنار بیایم. به مدت چهار سال با استفاده از آموزشهای کنگره به ضلع کار و خانواده پرداختم، اما ارتباطم با کنگره قطع نشد و خیلی هم موفقیتآمیز بود، بعد از چهار سال به این باور رسیدم و دوباره درخواست تأسیس لژیون دادم و با تشکر از آقای مهندس و آقای ترابخانی الآن مدت یک سال و نیم است که کمک راهنمای لژیون دوازدهم نمایندگی بنیان هستم.
شما یکی از کمک راهنمایان قدیمی هستید و تا به امروز شاهد این بودیم که رهجوهای زیادی از شما به این جایگاه نیز رسیدهاند، نقش شما در قبولی این افراد چه بود؟
به نظرم کمترین نقش را من داشتهام، اول این مطلب را بگویم که من از سفر اول تا به الآن روزی یا شبی نبوده است که سی دی گوش نکرده باشم و خوابیده باشم، این عادت دهسالهٔ من است حتی زمانی که در کنگره نبود، استاد امین جملهٔ بسیار زیبایی دارد که میفرماید بارها را از روی کارها بردارید تا کارها به بار بنشیند، من خدمت را برای خدمت انجام میدهم و بهجرئت میگویم اصلاً با این نگاه که ده تا شاگردان من کمک راهنما بشوند، اصلاً خدمت نکردم یا بگویم کلاس خصوصی برای این افراد گذاشتهام، من دوست داشتم اما جملهای که خدمت را برای خدمت انجام میدهم را لمسش کردهام. من فقط سعی میکردم آغاز نقطهٔ تفکر باشم و این را در لژیون آموزش میدادم و زمانی که شاگرد بفهمد تکلیف را برای به دست آوردن چیزی انجام میدهد، میشود نقطهٔ شروع و قطعاً تلاشهای خودشان است که به این جایگاه رسیدهاند.
نظر خود را در مورد وادی چهارده بیان کنید.
یک سفر اولی بعد از گذشت سه الی چهار ماه در لژیون با راهنما و افراد که ارتباط برقرار میکند داخل وادی چهارده است. چون تنها پیوندی که ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت همین بچهها و سیستم است که به ما لطف میشود تا پایکار باشیم وگرنه یک سفر اولی ممکن است بارها خماری بکشد اما بماند و به درمان برسد. نظر من در مورد وادی چهاردهم این است که زمانی که ما از وادی اول شروع میکنیم تا پایان وادی چهارده دوباره باید چرخهٔ رفتن را تکرار کنیم. یعنی عشق و محبتی را با تفکر آغاز کنیم و دوباره از وادی اول شروع کنیم. برای همین در کنگره 60 چیزی جز وادی چهارده نمیتوانی پیدا کنی و این وادی بهصورت عملی تدریس میشود. از سخن به نقطهٔ عمل که وادی نهم است یعنی اینکه ما حرکت کردیم و شما اگر از قدیمیها بپرسید شاید نتوانند از وادی چهارده صحبت کنند آن هم به دلیل اینکه مسئلهٔ کاملاً حسی است، به نظر من وادی چهارده درون بچهها جاری هست و به همین خاطر این اجتماع به کار خود ادامه میدهد.
چرا کمک راهنمایان در کنگره صوت دلنشین و نفوذ کلام را برای رهجویان دارند؟
ایمان یعنی امنیت و امینت یعنی داشتن ایمان، دو دلیل وجود دارد که فرد دارای نفوذ کلام است. اولی داشتن ایمان به سخنی که میگویی یعنی به چیزی که میگویی ایمان داشته باشی و دوم انجام دادن همان کار قبل از گفتن. زیرا ایمان با عمل صالح شکل میگیرد، یعنی من باید آن عمل را انجام داده باشم و از نتیجهٔ آن عمل در امنیت قرار گرفته باشم میشود آن اسلحهٔ حق که در کتاب 60 درجه راجع به آن نوشتهشده است و اسلحه حق یعنی کلام انسان که باید از آن استفاده کند. کمک راهنمایی که روزی وارد کنگره شده و با تمام تخریبها سفرکرده و با تمام سختیها و فراز و نشیبهای بسیار و از اینطرف مزد و نتیجهاش را گرفته است یعنی ایمان در درونش جاریشده است و زمانی که چیزی را میخواهد به رهجویش بگوید دیگر با ترس و تفکر نیست با تعقل سخن میگوید و قطعاً سخن نفوذ پیدا میکند.
توصیهٔ شما برای سفر اولیها چیست؟
توصیه که کار بزرگان است ولی برای من همیشه در کنگره مدنظرم است که میفرماید همهٔ ما انسانها جهت هدف خاصی پا به حیات نهادهایم، آموزش و خدمت، اول آموزش سالم و بعد خدمت درست. امروز هر سفر اولی که به اینجا میآید مدیون به نسل گذشته است که این سیستم را مهیا نمودهاند. نه تنها در مشهد بلکه در رأس خود آقای مهندس که بنیان کنگره هستند، با تمام سختیها و تلاشهای بسیار امروز کنگره به این شکل در آمده است، پس این یک دین به گردن من است که قدمی در این سیستم بردارم. برای سفر اولی تنها راز موفقیت فقط آموزش سالم است که به حقیقت برسد و سپس خدمت درست که تنها مزیت کنگره همین است که همهٔ انسانها باهم برابر هستند، یعنی اگر این خدمت مال سفر اولی و یا مال سفر دومی است، مهم نیست از کدام لژیون هستند. این یعنی خدمت درست که تبدیل به خیانت نشده است، اگر تمامی افرادی که اینجا هستند این دو مقوله را رعایت کنند قطعاً روزبهروز بهتر میشویم، چرا که نسل جدید باسوادتر و آموزش پذیرتر نسبت به نسلهای قبل هستند و امروزه امکانات بیشتری وجود دارد و باید خیلی قویتر از گذشته باشیم و به نسلهای بعدی انتقال دهیم.
از زمانی که برای گفتگو با سایت نمایندگی شفا گذاشتید بسیار سپاسگزارم.
تهیه گزارش مسافر میثم لژیون سوم
عکاس مسافر محسن لژیون ششم
نگارش و ارسال خبر مسافر رحیم لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1625