جلسه چهاردهم از دوره بیست و سوم، سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی امین قم با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" پنجشنبه 31 تیرماه 1400 رأس ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه هستم و از دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند و همینطور از نگهبان و دبیر جلسه تشکر و قدردانی میکنم و بازهم خدا را سپاسگزارم که در این روز توانستم در جایگاه استادی باشم و امروز هم یک خبر خوشحالی داریم که به لطف خدا و تلاش مرزبانان عزیز و همینطور دیدهبان محترم آقا کامران که تلاش کردند و امروز یک سوله درخور بچههای کنگره قولنامه کردیم و امیدوارم که تا سال آینده یک چنین سوله بزرگی را خریداری کنیم. در وادی پنجم از صبر، توکل، رضا و تسلیم صحبت میکند.
اما صبر!! که در این مورد من علیرضا قبل از ورود به کنگره فقط میخواستم بدون فکر جلو بروم و صبر در زندگی من معنا نداشت؛ چون من با بههمریختگی شدیدی وارد کنگره شدم و ازیکطرف دو سال بود در کنگره بودم ولی اصلاً راه را پیدا نکرده بودم و فقط به خودم میگفتم راه را اشتباه میروی لذا به فکر بودم که راه را بهدرستی پیدا کنم که به لطف خدا وارد لژیون آقا آرش شدم و ازآنجاکه به کنگره ایمان داشتم و صبوری کردم و اصلاً این روزها را به خواب هم نمیدیدم لذا توکل کردم و تسلیم شدم تا وادیها تأثیر خودش را گذاشت .
درواقع من اصلاً مسئولیتپذیر نبودم بهطوریکه در مسئله کاری چک و پول من همگی دست آقا ناصر بود و من فقط در حد حقوق ماهیانه مقداری پول به خانمم میدادم که چرخ زندگی را بچرخاند. اما از پارسال که آقای مهندس اجازه دادند کسانی که میخواهند در سردار شرکت کنند یا دنور و پهلوان بشوند از چند ماه قبل میتوانند بهصورت اقساطی پرداخت کنند و من هم همین کار را کردم و با دنور شدن مقدمه پهلوانی آماده شد و با پرداخت قسط اول پهلوانی دریچههای بهتری در زندگی من باز شد. درواقع مهندس با این کار، من را به چالش انداخت و اتفاقات بزرگی در زندگی من افتاد. که در خواب هم نمیدیدم و خیلی از خداوند تشکر میکنم که در کنگره هستم و انشاالله خدمتگزار بمانم و خیلی خوشحالم که اکنون در لژیون سردار حدود ۶۰ نفر هستند و همین همتها بوده که امروز توانستیم این مکان بزرگ را اجاره کنیم و انشالله سال آینده بتوانیم یک سوله بزرگ خریداری نمائیم.
سخنان دیدهبان کامران شریفیان:
شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که امروز فرصت داد در نمایندگی امین قم در خدمت شما عزیزان باشم. خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم که امروز باهمت ایجنت محترم و مرزبانان و کلیه خدمتگزاران در لژیون سردار توانستیم یک مکان بزرگتر برای تشکیل جلسات اجاره کنیم، امیدوارم که این امر سببساز اتفاقات بهتری در نمایندگی امین قم شود. انشاالله که در نمایندگی امین قم شاهد خرید زمین و ساختن آن باشیم. وقتی در کنار هم هستیم، فکر میکنیم خیلی کوچک هستیم و قدرت انجام کارهای بزرگ را نداریم، ولی من در این پانزده سال در کنگره، بزرگیه بچههای کنگره را دیدم که وقتی با یکدیگر همدل و باهم یکدست و هم حس میشوند، کارهای خیلی بزرگی انجام میدهند.
با همین عشق و محبتی که بین ما جاری هست کارهای خیلی بزرگی انجام میدهیم. ما نباید خودمان را دستکم بگیریم. در بیرون از کنگره این همدلی بین مردم وجود ندارد. اگر در کنگره برکت جاری و ساری هست به دلیل دلِپاک بچههای کنگره است که از جان و مال و خانواده خود و وقت خود میگذرند فقط به دلیل اینکه به همدردان خود کمک کنند و این در پيشگاه خداوند ارزش بسیار زیادی دارد. من که امروز اینجا نشستم شاید پدرم و برادرم را چهارپنج روزه ندیدم ولی بچههای کنگره را هر هفته سه چهار بار میبینم، این خانواده کنگره 60 که ما در آن زندگی میکنیم واقعاً از همهچیز برای ما باارزشتر است.
امیدوارم قدر در کنار هم بودن، قدر این جمع و قدر این رحمت الهی را بدانیم و این را بدانیم که این صندلی بهراحتی دست ما نرسیده، اشخاصی که از تهران آمدند و نمایندگی امین قم را راهاندازی کردند بهای زیادی پرداخت کردهاند که امروز نمایندگی امین قم به این نقطه رسیده است و ما باید در حد توان و وسع خودمان، برای پیشرفت این نمایندگی کمک کنیم. امیدوارم که این اتفاق، مبارک همسفران باشد. این نعمت بزرگ را نیز مدیون همسفران نیز هستیم. ما در این شش هفت ماه که دنبال مکانی بهتر بودیم، تمام سعی و تلاش خودمان را کردیم که مکانی را تهیه کنیم که همسفران راحتتر تردد داشته باشند. امیدوارم باهم فکری و همت یکدیگر، مسیر را برای همسفران کوتاه و راحتتر کنیم.
تایپ: مسافر علیرضا لژیون ششم
عکاس: مسافر قاسم لژیون سوم
ارسال خبر: مسافر محمدحسین ل هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
816