مسافر میثم دستیار دیده بان انضباطی است. وقتی به شعبه کاسپین آمدند با ایشان در باره وادی پنجم و تجربه دبیریِ ایشان در کنار جناب مهندسگفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید:
در سیدیهای آخر آقای مهندس، بیان شد که حس مانند قطبنما عمل میکند و اینکه بعد از انجام هر کاری با توجه به احساسمان بهدرستی یا نادرستی آن کار پی میبریم؛ به نظر شما چگونه میتوانیم قبل از انجام کار درستی یا نادرستی آن را تشخیص دهیم؟
ما در سالهای قبل یک دستور جلسه بسیار مهم و کاربردی داشتیم که شاید در ساعت چندین بار با آن برخورد میکردیم و آن عمل سالم و عمل بهظاهر نیک بود که متوجه میشدیم چهکاری عمل سالم است و چهکاری بهظاهر عمل نیک یا عمل ناسالم است. این دستور جلسه به من یاد میداد که باید به آخر هر مسئلهای نگاه کنیم؛ یعنی با کمک همان حس که مانند قطبنما عمل میکند و عقل که باید حکمش را در قالب فرمانده اجرا کنیم، باید با بررسی اطلاعاتمان آخر آن کار را ببینیم و بفهمیم که آیا این کار به خیر ختم میشود یا به شر؛ اگر به خیر ختم شد که آن کار را انجام میدهیم و عمل سالم را اجرا میکنیم اما اگر به شر ختم شد و بهظاهر خیر بود آن را انجام نمیدهیم؛ به قول آقای مهندس هیچ عمل ضد ارزشی انجام نمیشود مگر اینکه ملبس به لباس تقوا باشد و ما باید با عقل، حس و داناییمان آن کار را بررسی کنیم و بسنجیم تا متوجه شویم که آیا این عمل نیک است یا بهظاهر نیک؛ دانایی یعنی تعریف ماهیت خواستهها در هر شکل و لباسی؛ وقتی من دانایی ام در حدی باشد که بتوانم خوب و بد را تشخیص دهم، بهراحتی میتوانم تصمیم بگیرم که این کار را انجام دهم یا خیر.
برای به اجرا درآوردن ساختارهای فکری به ساختارهای عملی باید چهکارهایی را انجام دهیم؟
از وادی یک تا وادی چهارم را وادی تفکر میگویند اما وقتی پا به وادی پنجم میگذاریم، حرکت نمایان میشود یعنی باید هر آن چیزی را که در جهان ذهن ساختهایم را از قوه به فعل دربیاوریم؛ این موضوع همیشه در زندگیمان وجود دارد که فقط فکر میکنیم ولی هیچ عملی انجام نمیدهیم. در وادی اول گفتهشده که سفر هزار فرسخی با قدم اول آغاز میشود شاید اولین قدم همیشه سخت باشد اما وقتی بهطرف آن کار حرکت کنیم و قدم اول را برداریم، میبینیم که انجام آن کار بسیار سهل و آسان است؛ برای مثال وقتی از بیرون به کنگره نگاه میکنند، میگویند شیشه درمان ندارد؛ اما وقتی به کنگره بیایند و در جلسه تازه واردین شرکت کنند و با صورتمسئله اعتیاد و روش درمان آن آشنا شوند، در موردش علم و دانایی پیدا میکنند و به این باور میرسند که شیشه هم درمان دارد؛ پس از برداشتن اولین قدم متوجه میشوند که این کار سهل و آسان است؛ پس با کسب علم و دانایی میشود هر کار درستی را انجام داد.
به نظر شما دوری از ضد ارزشها و حرکت به سمت ارزشها چه تأثیری در زندگیمان میتواند داشته باشد؟
در وادی پنجم ما پلههای هفتگانه را داریم تا بتوانیم از خودمان جبران خسارت کنیم؛ در پلهی اول دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها را یادآور می شود. مسئله جهانبینی برای من خیلی موضوع سنگینی بود و همیشه به دنبال راهی بودم تا جهانبینیام را بالا ببرم؛ وقتی با وادی پنجم و موضوع دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها آشنا شدم، فهمیدم در مسیری که قرار دارم باید به سمت ارزشها حرکت کنم؛ بهترین حرکتی که در طول عمرم به سمت ارزشها کردم، خدمت در کنگره ۶۰ بود، وقتی در مسیر خدمت قرار بگیریم، بسیاری از مسیرهای سخت برایمان هموار میشود و خیلی راحت میتوانیم آن کار را انجام دهیم.
صبر و خودداری چه تأثیری در سفر اول و طول درمان دارد؟
در سفر اول وقتی به وادی پنجم و پلهی صبر و خودداری میرسیم متوجه میشویم جهانبینی در وهلهی اول برای درمان خودمان است. شخصی که در حال درمان است نمیتواند یک مصرفکننده را به کنگره دعوت کند؛ خیلیها این کار را کردند ولی درنهایت خودشان هم دوباره گرفتار مواد شدند این موضوع در سفر دوم هم ممکن است پیش بیاید. خودداری فقط در کنگره و موضوع درمان اعتیاد نیست؛ در زندگی روزمرهمان هم برای دوری از ضد ارزشها باید خودداری کرد. صبر هم در هیچ کتاب دینی و آموزشی تعریفی برایش نیست ولی آقای مهندس صبر را پشت سر گذاشتن زمان همراه با تلاش و کوشش تعریف میکنند؛ دانستن این موضوع خیلی مسئله مهمی است چون اکثر مردم فکر میکنند معنی صبر این است که فقط باید تحمل زمان کنیم و سکون داشته باشیم تا بتوانیم مشکل خودمان را حل کنیم؛ مثلاً در موضوع اعتیاد باید ۱۰ یا ۱۱ ماه صبر کرد ولی همراه تلاش و کوشش است که باعث میشود سفر خوب و موفقی داشته باشیم؛ صبر مسئله مهم و اساسی است که بسیاری از ما در زندگیمان از آن غافلی هستیم.
شما 14 جلسه دبیر آقای مهندس بودهاید، از تجربه این جایگاه برایمان توضیح دهید؟
بهترین جایگاه خدمتی که در کنگره تجربه کردم این جایگاه بود که با همان صبر و تلاش و خواسته به آن رسیدم؛ همهی پیشکسوتان به من میگفتند از انرژی که نزدیک جناب مهندس هستم نهایت استفاده را بکنم و در زندگیام بهکار بگیرم؛ من هم سعی کردم حرفشان را گوش کنم و در ادامه هم ازنظر جایگاه خدمتی و هم ازنظر تزکیه و پالایش توانستم رشد کنم؛ همچنین بعدازآن تجربه اتفاقات خوبی در زندگیام افتاد که امیدوارم همهی کسانی که خواستهی تجربهی این جایگاه را دارند روزی به آن برسند و بتوانند از آن منبع عظیم انرژی استفاده کنند و در زندگیشان کاربردی کنند.
و حرف آخر؟
اول تشکر میکنم از آقای مهندس دژاکام که مسیر خدمت در کنگره را به من آموختند؛ همچنین تشکر میکنم از راهنمای سفر اولم آقای عبدالله موسوی و راهنمای سفر دومم آقای محمد صداقت و همهی کسانی که در کنگره 60 هستند؛ تمام افراد در کنگره راهنمای من هستند و همیشه در حال آموزش گرفتن از آنها میباشم.
مصاحبه کننده: مسافر مصطفی
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1559