English Version
English

باید بمانم و کمک کنم چون‌ به من کمک کرده‌اند

باید بمانم و کمک کنم چون‌ به من کمک کرده‌اند

جلسه نهم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی تخت جمشید با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر حمزه و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «گلریزان» پنجشنبه 20 خرداد‌ماه 1400 ساعت 17 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد :

سلام دوستان محمد هستم مسافر. کنگره 60 توسط خود اعضا اداره می‌شود، افرادی که داخل خود کنگره وجود دارند، از فردی که نگهبان نظم است تا ایجنت شعبه همه یک روز با مصرف مواد مخدر وارد سیستمی شدن به نام کنگره 60، ده تا یازده ماه طول درمان است و این مدت برای این هست که سیستم درون بدن شکل بگیرد و شبه مورفین را تولید نماید که شخص بی‌نیاز شود از هرگونه مواد مخدر، ابتدا هر فردی که وارد کنگره می‌شود چون حس‌های آن بسته است خوب موضوع کنگره را ممکن است درک نکند و به دنبال ترک باشد و حتی از کلمه درمان هم استفاده نکند و بگوید من آمده‌ام اینجا برای ترک اعتیاد، چند وقت که می‌گذرد آن واژه ترک از بین می‌رود و خودش اعلام می‌کند که ما آمدیم اینجا برای درمان که همان به تعادل رسیدن جسم و روان است.

 

یک سیستم برای اینکه راه‌اندازی بشود به سه موردنیاز دارد یک نیروی انسانی، دوم علم و آگاهی، سوم مالی یا پول است، اگر کنگره ساختمانش باشد و علم و آگاهی آن نباشد ما اینجا به هدفمان نمی‌رسیم، اگر علم و آگاهی باشد و پول هم باشد ولی افرادی برای خدمت کردن نباشند باز شخصی به درمان نمی‌رسد؛ و اگر نیرو انسانی باشد، پول نباشد، چگونه می‌توانیم اجاره این محل، هزینه‌های جاری مانند آب و برق و گاز را پرداخت نماییم.

سفری را آقای مهندس در اوج ناباوری شروع کردند و در حال حاضر در کشور به 70 شعبه رسیده است و تعداد اعضای موجود بیش از یک‌صد هزار نفر هست و نیز ما الآن در مکانی که نشسته‌ایم ادامه همان حرکت آقای مهندس است که روزی با یک نفر آغاز نمودند. تعدادی از مسافرین که به درمان می‌رسند بعد از 10 تا 11 ماه می‌روند و عده‌ای می‌مانند، من همیشه گفته‌ام که آن مسافری که می‌رود نسبت به مسافری که می‌ماند و خدمت می‌کند آموزش کمتری دریافت نموده است، مثلث دانایی‌فردی که می‌رود کمتر رشد کرده است و اما فردی که خدمت می‌کند می‌تواند هم به کنگره هم‌خانواده و هم به کار بپردازد، چراکه متوجه شده است کنگره به‌صورت رایگان به آن سرویس داده است و حالش خوب شده و باید گوشه‌ای از کار را بگیرد. افرادی که پای‌کار هستند، از سفر اول شروع به خدمت می‌کنند و کار را حس می‌کنند همیشه ماندگار هستند، چه توی کنگره چه بیرون کنگره من به‌شخصه می‌گویم باید بمانم و کمک بکنم چون‌که به من کمک کرده‌اند درگذشته.

قبلاً یک شماره‌حساب درون شعبه‌ها وجود داشت و زیر آن نوشته بودند برای خرید زمین، سال 91 من در آن موقع مهماندار شعبه می‌ایستادم و از یکی از اعضا پرسیدم که این یعنی چه؟ و آن عزیز به من توضیح داد که این پول برای خرید زمین همان شهر است و به‌واسطه پولی که اعضا واریز می‌کنند آن شهر صاحب زمین می‌شود این کار صورت گرفت، من هم در سفر اول بودم و ازنظر مالی کاملاً صفر بودم ولی گوشه‌ای از پول‌هایی که گیرم می‌آمد را پس‌انداز می‌کردم. چون‌که شماره‌حساب را گوشه تابلو دیده بودم که به نام جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰ بود همیشه در ذهنم بود؛ اما من همان پول را به‌صورت نقدی در شعبه تحویل دادم و در ادامه از من در جلسه تقدیر و تشکر شد و لوحی به من داده شد در جلسه که خیلی انرژی گرفتم و هرروز حال من بهتر می‌شد، آن شادابی را درون خودم بیشتر حس می‌کردم انرژی من بیشتر می‌شد و آنجا متوجه شدم که باید من هم یک‌گوشه‌ای از کار را بگیرم، اگر قرار باشد ما هم شعبه از خودمان داشته باشیم باید دست‌به‌دست هم بدهیم و اگر بخواهیم نگاهمان به ارگان‌های دولتی باشد که وجه نقد یا زمین به ما بدهند هیچ‌کس جواب ما را نمی‌دهد. چون دیواری کوتاه‌تر از دیوار اعتیاد نیست.

ما وارد سیستمی شدیم که حالمان خوب شده است و نمی‌توانیم نسبت به اتفاقی که افتاده است بی‌تفاوت باشیم، راهنما دارد وقت می‌گذارد، از راه دور دارد می‌آید در سرما و گرما، هزینه‌های جاری سوخت دارد که چه شود؟ که حال یک نفر خوب بشود. اکنون‌که حال یک نفر دارد خوب می‌شود، حتی عده‌ای که در حال حاضر سالم می‌باشند در آینده نیروی منفی هزاران هزار نقشه می‌کشد که یک عده را بیاورد در همان قضیه تاریکی مواد وارد کند و امروز ما باید این بنا را محکم نماییم، بحث گلریزان را هرسال در شعبات انجام می‌دهند که فشار روی یک نفر نباشد که اگر ما بخواهیم یک زمین بخریم، یک نفر باید سختی زیادی را تحمل کند. ولی وقتی بار روی اعضا باشد، به‌راحتی می‌توانیم زمین را خریداری نماییم، وقت آن است که یک گل‌ریزانی انجام بدهیم، ما که بالای 400 و 500 نفر هستیم با سفر اولی‌ها، سفر دومی‌ها و همسفرها، اگر که بیاییم و آن چیزی را که در توان است را بگذاریم وسط، همان‌طور که یک راهنما به‌تنهایی نیست در مجموعه، بچه‌های مرزبانی، ایجنت، نشریات، اوتی و نگهبان، مهماندار، استاد، بچه‌هایی که مشارکت می‌کنند، یک بخش آن‌هم همین‌جا است که ما باید بخشش را یاد گرفته باشیم.

 ما در این خدمت مالی باید به‌اندازه‌ای که درنهایت توانمان است خدمت کنیم، اگر فردی می‌آید و پانصد میلیون تومان خدمت مالی انجام می‌دهد و ما در توانمان سه میلیون تومان بیشتر نیست نباید بگوییم که من خجالت می‌کشم. باید این را به عرضتان برسانم مهم نیست چقدر ما خدمت مالی می‌کنیم، اینکه درنهایت توانمان پرداخت کنیم مهم است، شاید فردی که 3 میلیون تومان پرداخت می‌کند نهایت توانش همین‌قدر بیشتر نیست و کسی که 500 میلیون تومان خدمت می‌کند شاید چند ده میلیارد سرمایه دارد و من نتیجه‌ای که می‌گیرم، میگویم کسی که یک‌میلیون تومان پول دارد و نصف اش را می‌بخشد، بخشنده‌تر از آن پانصد میلیون تومانی است.

می گویند حاتم طایی با قافله داشت از جایی رد می‌شد تا رسیدند به یک روستا، چند نفر بودند و رفتند خانه یک پیرمرد، آن پیرمرد مهمان‌نواز بود و فقط می‌دانست یک عده آمده‌اند و شناختی هم ندارد نسبت به آن‌ها که کی هستند، شب ماندند، پیرمرد یک خروس داشت و این را سر برید و نیز فردا ظهر چند نفر دیگر از رفقای دیگر ایشان آمدند و جمعیت بیشتر شد یک گوسفند دیگر هم داشت و این تمام دارایی‌اش بود، این هم سر برید و از مهمانان پذیرایی نمود حاتم به چوپان خود گفت که 500  گوسفند بدهید به این پیرمرد، چوپان شگفت‌زده شد که این‌یک خروس و یک گوسفند برای ما سربریده است و حال شما می‌خواهید 500 گوسفند به او بدهید؟ حاتم گفت که این پیرمرد آن چیزی که داشت تمام دارایی‌اش بود و بخشید و من فقط دارم بخشی از داراییم را می‌دهم. این پیرمرد جایگاهش از من بالاتر است، از دید تو کم داده است. حال اگر در توان من 100 هزار تومان هست و بگویم این مبلغ کم است، اصلاً کم نیست. اگر هم بیاییم انبار قلعه را نگاه کنیم دانه‌دانه جمع شده است، پس همه ما تمام توانمان را در این جشن گلریزان می‌گذاریم که هر چه باشکوه‌تر برای این عمل عظیم صورت بگیرد.

در ادامه مراسم تجلیل از مقالات برتر مسابقه مقاله‌نویسی شعبه تخت جمشید شیراز با موضوع نقش خدمت و مسئولیت‌پذیری در درمان اعتیاد صورت گرفت. مسابقه در دو گروه سفر اول و سفر دوم برگزار شد و از مقالات برتر با لوح تقدیر و کارت هدیه با حضور دیده‌بان محترم آقای بابک لطفی تجلیل شد

مقاله اول بخش سفر دوم آقای محمد بهمنی

مقاله دوم بخش سفر دوم آقای احمد خادمی

مقاله سوم بخش سفر دوم خانم طاهره دوکوهکی

مقاله اول بخش سفر اول آقای علی اسکندری

مقاله دوم بخش سفر اول آقای مهراب خلیلی مفرد

مقاله سوم بخش سفر اول خانم خدیجه فتحی


 

تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پنجم 
عکاس: مسافر داوود لژیون دوم
تایپ: مسافر احمد لژیون دوم 
نمایندگی تخت جمشید شیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .