اگر بنایی آباد باشد، اما ساکنین آن خراب باشند، بنا کمکم رو به نابودی و خرابی میرود؛ اما ساکنین آباد در بناهای خراب و ویرانه میتوانند آنها را احیاء نمایند.
عشق یعنی گذشتن از خویش. آیا هر کسی از این عصاره که در خود اندوخته، میتواند به سهم خویش بپردازد؟ و آنچه در وجودش خوب و زیبا و ارزشمند است، به دیگران نثار کند که سبب شادی او شود؟ اگر این قدر انسان، گذشت دارد که این کار را انجام بدهد، او عاشق است، ظرف محبتش پر است و پرتر هم می شود.
در خدمت کمک راهنما و نگهبان لژیون سردار، همسفر هما از شعبه شفای مشهد هستیم که جزء اولین پهلوانان بخش همسفران هستند؛ بیشک ایشان یکی از بخشندهترین همسفران کنگره 60 هستند و قلب بزرگشان سرشار از عشق و محبت بی دریغ و بلاعوض است. امید است این گفتوگو ما را در بازگشایی گرههای وجودمان و بخششی از جنس نور یاری کند.
لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید؟
سلام دوستان هما هستم همسفر جواد؛ مسافر من با بیش از 28 سال تخریب، با انواع آنتیایکسها وارد کنگره شدند و آخرین آنتیایکس مصرفی متادون، الکل و شیشه بود؛ 11 ماه به راهنمایی آقای حمید سیستانیپور و راهنمای خوب خودم خانم زهره فرهنگیان سفر کردیم؛ ورزش خودم در کنگره بدمینتون و ورزش مسافرم شنا و 2 سالونیم است با دستان پرمهر آقای امین آزاد و رها هستیم.
با توجه به اینکه شما یکی از پهلوانان کنگره هستید، نظرتان را در مورد جایگاه زیبای پهلوانی بفرمایید؟
اگر نظر من را در مورد جایگاه پهلوانی بدانید؛ همانطور که جناب آقای مهندس فرمودند: پهلوانی به زورِ بازو نیست بلکه به مرام است. در قدیم پهلوانان با حضور در زورخانه برای افراد نیازمند گلریزان میکردند؛ اگر خانمی شوهرش را از دست داده بود و اگر کودکی یتیم شده بود کمک میکردند و مرام و رفتارشان به این صورت بود. جایگاه پهلوانی بعد از جایگاه دنوری (بخشنده) آمد و شاید یک درجه بخشندگی آن بیشتراست؛ یعنی همان فاصلهای که بین 50 تا 500 میلیون است، بخشیدن آن پول هم کمی سخت تر باشد؛ ولی همه این ها پلهپله انجام می شود و از لژیون سردار و از زمان کلنگ زنی دانشگاه قشم شروع شد و نشان پهلوانی؛ نشانی است که باید ظرفیت آن نشان را داشته باشیم و طبق درس هایی که آموختهایم رودخانه به عقب برنمیگردد و ظرفیت این جایگاه را داشتن بسیار مهم است و بارها به ما توصیه شده است که این جایگاه ها برای تفاخر نیستند و فقط برای الگوپذیری هستند.
خانم همای عزیز، بخشیدن از مال یک گذرگاه بسیار سختی است و برای گذشتن از این گذرگاه سخت یک توانایی و یک مهارتی نیاز است. لطفاً بفرمایید که چگونه به این نقطه تفکر و توانایی دست پیدا کردید؟
چه واژه زیبایی استفاده کردید و به گفته جناب آقای مهندس گذرگاه سخت مانند عقبه است. زمانیکه من و همسرم وارد کنگره شدیم و به عنوان همسفر و مسافر سفرمان را شروع کردیم؛ اولین آموزشی که گرفتم زمانی بود که زحمات و از خودگذشتگیهای مرزبانان و کمک راهنمایان عزیز را میدیدم، از خودگذشتگیهای زیادی را در شعبه خودمان و با حضور در تهران ازخودگذشتگی دیدهبانها و جناب آقای مهندس و خانم آنی عزیز و خانواده محترمشان را دیدم و اولین بخشندگی را از این عزیزان یاد گرفتم. یاد گرفتم اگر همسرم و مسافرم درمان شد به دلیل حضورمان در شعبه بود و تمام هزینههای شعبه و کل کنگره بر عهده خودمان است. تغییرات، ذره ذره اتفاق افتاد تا به جایی رسیدم که بتوانم از خواستههای معقولم بگذرم. گاهی فکر میکنیم همیشه باید از خواسته نامعقول خود بگذریم ولی برای من گذشتن از خواستههای معقول بود و این بسیار مهم است.
قرار گرفتن و خدمت در جایگاه پهلوانی چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟
برای من، جایگاه پهلوانی یک درجه یا نیم درجه بزرگ شدن بود. بعضی مسائل برای من خیلی مهم بود و با اینکه همه خانمها طلا دوست دارند، طلا نخریدم و از بعضی خواستههایم گذشتم؛ درگذشته ذهن من درگیر این مسائل بود و حس میکردم چیزی کم دارم؛ ولی برای قرار گرفتن در این جایگاهها باید چیزهایی را ببخشی و از آنها بگذری؛ تأثیری که این جایگاه در زندگی من داشت، این بود که مسائلی که برایم زمانی اهمیت داشتند کمرنگ شدند و دیگر بازی ذهن با آنها ندارم.
خانم همای عزیز، انگیزه شما برای قرار گرفتن در این جایگاه چه بوده است؟
جایگاه پهلوانی برای ما کمی عجیب شد؛ به این خاطر که قطعهای زمین داشتیم و میخواستیم برای شعبه مشهد اهدا کنیم و ساخت آن زمین را بر عهده بگیریم. جناب آقای مهندس به ما فرمودند: انتخاب کنید که زمین برای ایجاد شعبه در مشهد باشد یا پول آن را برای دانشگاه بدهید و در جایگاه پهلوانی قرار بگیرید. زمانی که با همسرم صحبت کردیم، تصمیم گرفتیم عنوان پهلوانی را نگیریم و زمینی را به ارزش 6 میلیارد در مشهد به نام کنگره بزنیم و عنوان پهلوانی را فراموش کردیم. همسرم به صورت جداگانه میخواستند 500 میلیون را پرداخت کنند و در جایگاه پهلوانی قرار بگیرند چون بسیار هدیه جناب آقای مهندس که کلام الله مجید بود را دوست داشتیم. تصمیمی که گرفتیم و زمین را برای شعبه مشهد گذاشتیم و تمام اتفاقاتی که افتاد واقعاً بخشیدن و گذشتن بود؛ بعد از این اتفاقات بود که جناب آقای مهندس فرمودند: کسانی هم که زمین می دهند عنوان پهلوانی را داشته باشند و این شد که ماهم در این جایگاه قرار گرفتیم.
در آخر اگر کلام و سخنی دارید، بفرمایید؟
در ابتدا از ایجنت محترم و شما خانم زهره عزیز تشکر میکنم که این مصاحبه را انجام دادید. من بسیار به این موضوع علاقهمندم که از تمامی شعبههای کشور برای استادی به مشهد تشریف بیاورند و میدانم که هر حرفی یک تفکر تازه است. من عاشق وادی هفتم هستم و برداشتهای ما از کنگره بسیار متفاوت است و بارها دیدهام مشارکت و صحبتهای کسی باعث حال خوش کس دیگری شود و راهش را نمایان سازد. امیدوارم هر چه زودتر روی ماه شما عزیزان را ببینم و انشاءالله بتوانیم شعبههای بیشتری داشته باشیم و دانشگاهمان زودتر ساخته شود و آرزوی آخر جناب آقای مهندس که تشکیل لژیون در خارج از کشور است، اتفاق بیفتد. همگی شما عزیزان را به خدای بزرگ میسپارم.
خانم همای عزیز، امیدوارم لحظه لحظه ی زندگیتان سرشار از عشق و بخشش های ماندگار شود. از طرف تمامی اعضای نمایندگی عمان سامانی شهرکرد از شما تشکر میکنم و شما را به خدای بزرگ میسپارم
تهیه و تنظیم: همسفر زهره لژیون کمک راهنما همسفر آرزو لژیون هشتم
ارسال مطلب: همسفر زهرالژیون کمک راهنما همسفر فاطمه لژیون دهم
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
4770