از آموزشهای کنگره دریافتیم که اعتیاد، یک پله نیست که با یکقدم بالا رفتن معتاد بشویم و با یکقدم پایین آمدن از اعتیاد خارج شویم؛ بلکه اعتیاد مانند دروازهای است که با ورود به آن ناخواسته وارد ضد ارزشها میشویم و یک مصرفکننده خیلی از صفات را در روند اعتیاد کسب میکند که شاید در ذهن انسان نگنجد. از تأثیری که اعتیاد روی جسم و جهانبینی (از جمله: خلقوخوی فرد مصرفکننده) دارد، مثالهای زیادی شنیدهایم؛ همانند «ادب مرد به ز دولت اوست». آن زمان من متوجه منظور این شعر و مثال نبودم ولی حالا که از وادی اعتیاد خارجشدهام، معنا و مفهوم این مثال را بهخوبی متوجه میشوم و برای من در زمان اعتیاد، زمانی بود که خمار بودم و حوصله شنیدن حرفهای دیگران را نداشتم و در زمان نشئگی نیز تحمل شنیدن نداشتم، آداب معاشرت را نمیدانستم و در توان من نبود که با دیگران رابطه صحیح رفتاری، گفتاری، ادبی، مالی و.... داشته باشم که از کنار دیگران بودن لذت ببرم و یا آنها از با من بودن لذت ببرند.
ولی حالا که درمان شدهام، نقاط قوت و ضعفهای خویش را بهخوبی میبینم و میدانم سعی در بهبود روابط در همه زمینهها دارم. و اما در مورد تعادل و بیتعادلی: تعادل نیرویی است درونی که میتواند انسان را قائم به خود نگه دارد؛ هرقدر این نیرو خالصتر باشد، انسان استوارتر، قویتر و ماندگارتر خواهد بود و این تابع جسم و روح ما میباشد. جسم و روح باید خوراک سالم داشته باشند و انرژی حاصله نیز سالمتر خواهد بود؛ چرا که جسم و روح اگر خوراک سالم و تازه نداشته باشند، مسموم و بیمار خواهند شد و از تعادل بهطور نسبی خارج میشوند و نیازمند تزکیه، تصفیه و تسویه خواهند بود.
تعادل، انتخاب درست در زمان و مکان مناسب است که پایهگذار آن فرمول جسم، روان و جهانبینی میباشد؛ مخصوصاً در مقوله درمان بیماری اعتیاد، شروع از جسم است، به این معنی که جسمِ سالم یا به سلامتی رسیدن نسبی جسم، بسیار تعیینکننده است و شاید بدون داشتن جسم و رفتاری متعادل غیرممکن باشد. هرگز نمیشود از انسانی بیمار، اخلاقی سالم توقع داشته باشیم چون عملکرد بیمارگونه، مختص انسان بیمارگونه است و عکس این موضوع نیز همیشه صادق است.
پس بیادبی نیز خود، بیماری است، که ویروس آن جهل است و داروی آن آگاهی؛ آنهم نه از نوع مشابه بلکه از نوع آگاهی مؤثر که در کنگره با توجه به آموزشهایی که میگیریم کاملاً مشهود است. شخصی که سفر او به پایان رسیده باید به تعادل نسبی رسیده باشد؛ اگر قرار باشد بعد از اعتیاد هم رفتار و منش فرد تغییر نکرده باشد و کما فی السابق رفتار نماید، ازنظر کنگره به درمان نرسیده و به قول آقای مهندس: اگر کنگره میخواست که معتاد ترک دهد، هرگز به این جایگاه نمیرسید. ما میخواهیم در کنگره استاد تحویل دهیم و این یعنی کاری که در کنگره صورت میگیرد و بالاتر از درمان میباشد که همان تعادل است و این جایگاه والایی میباشد که خداوند برای انسانها در نظر گرفته که به آن برسند.
نگارنده: کمک راهنما مسافر علی اکبر
تایپ: مسافر عباس
تنظیم: مسافر سینا
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1493