English Version
English

مهندس دژاکام: ما نمی‌توانیم بگوییم: «هرکس اعتیاد خود را ترک کرد، دو ماه پاکی داشت، سه ماه پاکی داشت، دو سال پاکی داشت، ده سال پاکی داشت می‌تواند راهنم

مهندس دژاکام: ما نمی‌توانیم بگوییم: «هرکس اعتیاد خود را ترک کرد، دو ماه پاکی داشت، سه ماه پاکی داشت، دو سال پاکی داشت، ده سال پاکی داشت می‌تواند راهنم

سومین جلسه از دور بیستم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر محسن و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر بیژن با دستور جلسه: «جشن هفته راهنما» روز جمعه مورخ 7 خردادماه 1400 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان دکتر محسن هستم یک مسافر:

 محسن شمس هستم، پزشک متخصص کودکان و درمانگر و همکار کنگره 60، خدا را شکر می‌کنم که توفیق خدمتگزاری در کنگره 60 نصیب من شده و توانستم این جایگاه را دوباره تجربه کنم.

دستور جلسه‌ی امروز: «هفته‌ی راهنما» هست، چیزی که برای من در کنگره خیلی مهم است و می‌خواهم به آن مسئله برسم این هست که ما در کنگره، مثلث درمان اعتیاد داریم و این مثلث شامل: جسم، روان و جهان‌بینی هست و برای درمان هرکس که خواهان درمان است باید با حضور در کنگره روی این سه ضلع از مثلث درمان کار بکند و بخواهد آنها را تغییر بدهد. اگر این سه ضلع تغییر نکند هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. سه عامل برای تغییر افراد نیاز هست که در سه ضلع این مثلث، کنگره 60 آنها را تأمین کرده است. این سه عامل موردنیاز عبارتند از: منابع انسانی، منابع مالی و منابع علمی و افراد با استفاده از این منابعی که کنگره در اختیار آنها قرار داده تغییر می‌کنند. علم کنگره 60 علم خیلی کامل و جامعی است و سال‌ها درزمینهٔ ی درمان اعتیاد فعالیت کرده و این علم کامل و کامل‌تر شده. در مورد منابع مالی در کنگره خود اعضا این منابع را تأمین می‌کنند و ضلع دیگر نیروی انسانی است که بتواند این علم را انتقال بدهد، در کنگره ما برای تغییر دانایی، مثلث دانایی را تعریف می‌کنیم که اضلاع آن: تفکر، تجربه و آموزش هست. تفکر و تجربه که به خود شخص ربط دارد ولی سرمنشأ همه‌ی این‌ها آموزش هست یعنی شخص باید آموزش بگیرد تا بتواند تغییرات را در خودش ایجاد نماید. برای آموزش به شخص آموزش‌گیرنده یک سری مطالب در قالب آموزش ارائه می‌شود. در کنگره آموزش‌گیرنده که مشخص هست و مطالب آموزشی هم همان علم کنگره هست که بر اساس مثلث عقل و عشق و ایمان به آموزش‌گیرنده انتقال پیدا می‌کند و به آموزش‌دهنده در کنگره 60 راهنما گفته می‌شود. راهنما کسی است که مسیر خودش را رفته و سختی‌های مسیر را کشیده و زیروبم راه را بلد است. درکنگره راهنما مسیر را هم به‌صورت عملی طی کرده و هم به‌صورت تئوری از مطالب و آموزش‌های کنگره استفاده کرده.

رابطه‌ی بین راهنما و رهجو بر اساس عقل و عشق و ایمان است. نکته‌ای که وجود دارد و در کنگره رعایت می‌شود این است که راهنما فقط در مسائل مربوط به درمان اعتیاد رهجو دخالت می‌کند و باقی مسائل رهجو به عهده‌ی خودش است و راهنما در باقی امور دخالت ندارد و رهجو خودش با استفاده از آموزش‌های کنگره یاد می‌گیرد که مسائل خود را حل کند، مورد بعدی این است که در کنگره افراد سپاسگزاری و قدردانی را یاد می‌گیرند و این خودش باعث حال خوب می‌شود و اثر اصلی سپاسگزاری و قدردانی روی خود شخصی هست که قدردانی را انجام می‌دهد، ما می‌دانیم که سه نوع سپاسگزاری وجود دارد: عملی، قلبی و کلامی. در کنگره ما این را یاد می‌گیریم که علاوه بر سپاسگزاری کلامی و قلبی حتماً در حد توان سپاسگزاری عملی انجام بدهیم و این سپاسگزاری به‌صورت هدیه دادن یک پاکت هست و اگر توان قرار دادن مبلغی در پاکت را نداریم یک دل نوشته درون پاکت قرار می‌دهیم و هدیه می‌دهیم، فارغ از اینکه میزان و مقدار مبلغ قرار داده شده در پاکت تأثیری در زندگی فرد گیرنده‌ی پاکت دارد یا خیر ما این کار را انجام می‌دهیم برای قدردانی و اینکه آموزش‌های کنگره 60 در مورد قدردانی را کاربردی کنیم.

من هم به‌نوبه‌ی خودم این هفته را اول به راهنمای بزرگ کنگره 60 جناب آقای مهندس تبریک می‌گویم و بعد به تمام راهنماهای کنگره 60. شاید از بیرون غیرقابل‌باور باشد ولی در کنگره راهنما سه روز در هفته فقط وقت فیزیکی خود را در اختیار رهجو ها قرار می‌دهد و اینکه بعد از جلسات هم یکی دو ساعت در منزل باید کارهای مربوط به رهجوها را انجام بدهد و به آنها فکر کند بجای خود، فعالیت‌های دیگری هم هست مثل همین پارک طالقانی و باقی فعالیت‌ها که راهنما در آنها شرکت می‌کند و از زمان خود می‌گذرد تا رهجوها به رهایی برسند، اگر این زمان را راهنما بخواهد در کار دیگری بگذارد حتی در سبک‌ترین فعالیت‌های اقتصادی درآمد خیلی خوبی کسب می‌کند؛ اما راهنما بدون هیچ چشم‌داشتی این زمان را در اختیار کنگره و رهجوها قرار می‌دهد؛ و این‌که من قرار است در هفته‌ی راهنما از راهنما قدردانی کنم، برای خود من هست و راهنما هیچ چشم‌داشتی ندارد.

امیدوارم که بتوانیم جهان‌بینی کنگره را کاربردی کنیم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید ممنون و متشکرم. اکنون جلسه برای مشارکت شما عزیزان باز هست و از صحبت‌های شما عزیزان استفاده می‌کنیم.

 سلام دوستان دکتر محمد هستم یک همسفر:

 سلام ویژه هم دارم خدمت آقای مهندس من خیلی وقت هست که آقای مهندس را ندیدم. چندین سال من در خدمت جناب مهندس بودم و یا کنگره کار می‌کردم و از اطلاعات ایشان استفاده می‌کردم.

هفته‌ی راهنما را من تبریک می‌گویم به جناب آقای مهندس و تمام راهنماهای کنگره 60، عرض کنم که من مطالب بسیاری از آقای مهندس یاد گرفتم و خیلی از ایشان سپاسگزارم، خیلی ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان دکتر رزیتا هستم یک همسفر:

 دکتر افشارمند هستم از دانشگاه آزاد واحد اسلامشهر و کلینیک اسلامشهر.

من این هفته رو خدمت راهنمای بزرگ خودم که همیشه پشت من بودند و همیشه حمایت کردند از من، بزرگ راهنمای کنگره 60، بنیان کنگره جناب آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم و از خداوند برای ایشان طول عمر جاودان خواستم دیدم که ایشان به من یاد دادند که طول عمر مهم نیست، عرض عمر مهم است. من از ایشان یاد گرفتم که عرض عمر مربوط می‌شود به افزایش دانایی و آگاهی، شناخت و معرفت و کمال. ایشان به دانایی مؤثر رسیدند، از خدا برای ایشان طلب ثروت کردم باز از خودشان یاد گرفتم بزرگ‌ترین ثروت انسان تعداد پیوندهای محبتی است که با انسان‌ها دارد و دیدم که ایشان غنی هستند، از خدا برای ایشان آرامش‌طلب کردم دیدم من هر وقت کم می‌آورم به ایشان مراجعه می‌کنم و از آرامش ایشان و صبر ایشان وام می‌گیرم. از خدا برای ایشان عشق طلب کردم دیدم که ایشان به من یاد دادند که «در این خاک در این خاک در این مزرعه‌ی پاک به‌جز مهر به‌جز عشق دگر هیچ نکاریم» دیدم ایشان بیست و چند سال هست که در حال کاشت بذر عشق و محبت هستند بدون هیچ چشم‌داشتی، با یک بیت شعر عرایضم را به پایان می‌رسانم و آن‌هم این‌که:

«هرآن کس که خدمت جانان کرد به دیدار حق نام خود را جاودان کرد» خیلی ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان محمد هستم یک همسفر:

مسئول فنی کلینیک دکتر کریمی واقع در میدان رسالت خیابان نیرو دریایی مجتمع پزشکی رسالت.

من در مورد وادی سوم خدمتتان عرض می‌کنم که در این وادی عنوان می‌شود که هیچ موجودی به‌اندازه‌ی خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. در این موضوع چند مورد را مطرح می‌کنند جناب مهندس، یکی اینکه، در این مسیر انسان نباید ناامید بشود، متولد هرجایی باشد یا پدر مادرش هرکسی باشند، در هرزمانی که متولد شده باشد نباید ناامید باشد، این بدین معنی است که اگر پدر یا مادر فردی در زمان و مکان خیلی نامناسبی قرار داشته باشند فرد نباید شروع به غر زدن کند و حتی اگر ژن انسان معیوب باشد یا مشکلات جسمی داشته باشد، نباید ناامید باشد. فرد، اگر نامید باشد و شروع به غر زدن کند نجات پیدا نمی‌کند، راهکاری که کنگره به ما در این وادی می‌دهد این است که ابتدا فرد باید تفکر بکند و بعد از تفکر شروع به حرکت کردن بکند و عملاً کارهای مفید انجام دهد و با مشورت با مشاوران می‌تواند راه درست را پیدا کند و درنهایت تصمیم نهایی را خودش بگیرد که در این راه قدم بگذارد که این تصمیم‌گیری خود فرد در او ایجاد اعتمادبه‌نفس می‌کند با حرکت محکم در این مسیر به مقصد می‌رسد. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان دکتر شهرزاد هستم همسفر:

 من ابتدا عذرخواهی می‌کنم بابت لطف فراوانی که جناب مهندس و مجموعه کنگره به مجموعه‌ی ما داشتند. من به خاطر بیماری و فوت مادرم یک سالی را خدمت دوستان نبودم، آرزوی سلامتی دارم برای کل مجموعه‌ی کنگره 60 و هفته‌ی راهنما را به آقای مهندس و راهنمایان کنگره تبریک میگم.

نکته‌ای که برای درمان بیماری‌ها خیلی شاخص هست جسم، روان و جهان‌بینی هست که من فکر می‌کنم نه‌تنها برای درمان اعتیاد صادق هست بلکه برای سایر بیماری‌ها هم این سه آیتم ضروری است که به تعادل برسد. در بیماری اعتیاد هم می‌بینیم که این سه مورد سه رکن اصلی درمان و پایداری رهایی افراد هست و راهنمایان در انتقال این سه بسیار مؤثر هستند و راهنمایان خیلی متعهد هستند نسبت به مسیر برنامه‌ریزی‌شده برای رهجوها که به درمان برسند و این‌رو ما در راهنمایانی که با کلینیک‌ها همکاری می‌کنند به‌وضوح می‌بینیم. با تشکر از وقت مشارکت.

سلام دوستان دکتر بهنام هستم یک همسفر:

 دکتر بهنام شاه‌محمدی هستم پزشک و مسئول فنی کلینیک مهرنام سه‌راه شریعتی.

اتفاق خوبی که برای عزیزان در مسیر درمان می‌افتد این هست که علاوه بااینکه در بحث درمان و حل مسئله‌ی اعتیاد جلو می‌روند، یکسری عادات خوب برای آنها شکل می‌گیرد، ازجمله صادق بودن، دروغ نگفتن، پشتکار داشتن، حرکت روبه‌جلو و امید داشتن، یکی از چیزهای خیلی خوبی که به چشم دیدم بچه‌ها می‌آموزند، فرهنگ سپاسگزاری و قدردانی است، این اتفاق خیلی خوبی است که در کنگره می‌افتد، به دو علت همان‌طور که استاد عزیز گفتند: اولی، ایجاد انگیزه برای طرف مقابل هست، اما واقعیت این است، زمانی که من سپاسگزاری می‌کنم خودم دوچندان انرژی مثبت می‌گیرم، طبیعتاً یکی از ارکانی که در کنگره باید از آنها سپاسگزاری بشود همین بچه‌های راهنما هستند و این راهنماها هستند که علیرغم تمام زحمات سایر ارکان، بار اصلی آموزش و درمان رهجو را به دوش می‌کشند. من ضمن تقدیری که نسبت به همه‌ی معلمین دارم کار راهنمایان را یک پله بالاتر از سایر معلمین می‌دانم به دو دلیل: یکی اینکه راهنمایان در قبال زحمتی که می‌کشند پولی دریافت نمی‌کنند درصورتی‌که همه‌ی معلمین علیرغم عشقی که به این امر دارند به‌هرحال معلمی شغلشان هست و در ازای آن حقوق دریافت می‌کنند ولی درکنگره این‌گونه نیست و راهنمایان مزدی دریافت نمی‌کنند؛ و اتفاق دوم ک این هست که معلمین عزیز در یک‌جهت خاص و در مورد یک موضوع خاص یک فرد را آموزش می‌دهند و یک ساعات محدودی را در طول روز در دسترس فرد آموزش‌گیرنده هستند ولی راهنمایان در یازده ماهی که رهجو در حال سفر است در تمامی امور رهجو نگرانی دارند و نگران جز به‌جز شرایط روحی و جسمی رهجو در طول سفر هستند. صمیمانه این هفته را به آقای مهندس و تمامی عزیزان راهنما تبریک عرض می‌کنم، ممنون به خاطر وقت مشارکت.

سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر: از کلینیک ندای سعادت میدان سپاه.

 من هم به‌نوبه‌ی خودم این هفته‌ی قشنگ را به راهنمایان بزرگوار تبریک عرض می‌کنم و ازایشان این تقاضا را دارم که در این مسیر همچنان ثابت‌قدم باشند. متشکرم.

سلام دوستان دکتر رضا هستم یک همسفر:

خیلی خوشحالم که در محضر شما دوستان هستم، در برنامه‌های آموزشی کنگره سنتی وجود دارد که همین بحث قدردانی هست که چهار هفته یا دستور جلسه به آن اختصاص داده‌شده که هفته‌ی دیده‌بان، هفته‌ی مرزبان و ایجنت، هفته‌ی همسفر و یک هفته هم هفته‌ی راهنما هست و یک هفته‌ی ویژه‌ای هم هست که هفته‌ی بنیان است؛ که بچه‌های کنگره به این نتیجه رسیده‌اند که حال خوب با خوشحال کردن دیگران به وجود می‌آید و بازخورد خوشحالی در افراد به خود ما برمی‌گردد و باعث حال خوب می‌شود. راهنماها در بحث آموزش نقش ویژه‌ای دارند و از ابتدای سفر تا انتهای سفر پا به‌پای مسافر قدم برمی‌دارد و تا دریافت گل رهایی و بعدازآن هم همراه مسافر هست و تا پایان عمر هم این همراهی ادامه دارد و راهنما بدون هیچ چشم‌داشتی این مسیر را همراهی می‌کند و این به نظر من یک جایگاه متعالی و بزرگی است و هرچقدر از این جایگاه تقدیر کنیم کم هست و کاملاً بجاست که یک هفته را در تقویم آموزشی به‌عنوان هفته‌ی راهنما در نظر بگیریم و ازایشان تقدیر بشود و افراد باید در حد توان مبلغی را در پاکت قرار بدهند و اگر هم توان مالی وجود ندارد حتماً باید یک دل نوشته درون پاکت قرار داده بشود و این تأثیرش بیشتر برای خود فرد هست تا راهنما و رهجو یاد بگیرند که اگر کسی در حق او کار خوبی انجام می‌دهد باید از او قدردانی بشود درحالی‌که در زمان ما یکی از معضلاتی که جامعه‌ی بشری با آن درگیر هست همین بحث قدرنشناسی هست. من بر خودم واجب می‌دانم که این هفته را به بزرگ راهنمای کنگره 60، جناب مهندس و تمام راهنماهای خانواده‌ی بزرگ کنگره 60 تبریک عرض کنم و از خداوند برای ایشان آرزوی سلامتی و قوت دارم.

سلام دوستان دکتر بابازاده هستم:

 و اولین جلسه‌ی حضورم در جمع شما هست، هفته‌ی راهنما خیلی اهمیت دارد من سه سال پزشک و مسئول جمعیت خیریه تولد دوباره یکی از سازمان‌هایی که در بحث رهایی از اعتیاد فعالیت می‌کند در خدمت جناب آقای فروهر بودم و چیزی که آنجا دیدم و برام تجربه شد دوست داشتم اینجا هم عنوان کنم و این‌که هرچقدر که تشکیلات به افراد اهمیت می‌دهد باید حتماً در مورد راهنما وسواس و دقت بیشتر انجام بشود. زمانی که من آنجا کار می‌کردم واقعاً برایم جای تأسف بود که آنجا رهجوهایی را داشتم که دوازده قدم را کاملاً مسلط بودند و درس می‌دادند و چندین سال پاکی داشتند متأسفانه دچار لغزش شدند. حتی فردی بود که هفت سال پاکی داشت و چهارصدتا رهجو داشت ولی دچار لغزش شده بود، فرد دیگری دوازده سال پاکی داشت و حتی مؤسس یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد تشکیلات بود و خدا می‌داند به چند نفر در آن کمپ برای رهایی از اعتیاد کمک کرده بود و متأسفانه دچار لغزش شده بود. می‌خواهم بگویم راهنماها افرادی نیستند که خالی از خطا باشند، به خاطر همین می‌گویم که باید طبق تجربه‌ای که در آن سازمان داشتم همچنان کنگره باید حواسش به راهنماها باشد و این در مورد این‌که در مسائل خانوادگی رهجوها دخالت نکنند باید هرروز به آنها تذکر داده ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان دکتر مهتاب هستم یک مسافر:

 دکتر حسینی هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک اندیشه نوین واقع در ملارد خ دکتر حسابی،

نکته‌ی خاصی ندارم فقط هفته‌ی راهنما را خدمت جناب مهندس و راهنماهای کنگره 60 تبریک میگم. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر.

من هم هفته‌ی راهنما را به آقای مهندس تبریک می‌گویم، وقتی به هفته‌ی راهنما نگاه می‌کنیم می‌بینیم دو تا نکته هست: یکی هفته و دومی راهنما هست.

در کنگره راهنماها خودشان ابتدا درمان شدند و به مقطعی رسیده‌اند که می‌توانند دیگران را راهنمایی کنند برای درمان، هفته‌ی راهنما برای این طراحی‌شده است که من متوجه بشم آیا قدردان هستم یا نه. قدردانی من نشان‌دهنده‌ی این هست که من آموزش‌دیده هستم و آموزش‌ها را کاربردی کردم یا خیر و این قدردانی بیشتر برای خود من است و باعث حال خوب من می‌شود و برای من سودمند است. ممنون از اینکه به حرف بنده گوش دادید.

       

سخنان جناب مهندس:

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

امیدوارم حال همه شما خوب باشد حال من هم به حمدالله خوب است. قانون در لژیون پزشکان این است که به هرکس میکروفن را می‌دهند باید صحبت کند، حتی سلام و علیک کند بگوید: «صحبت نمی‌کنم» چون اینجا، راه افتادن، صحبت کردن هم هست و صحبت کردن آموزش داده می‌شود که در جمع راحت بتوانیم صحبت کنیم.

یکی از عزیزان صحبت خوبی کردند و من هم با کاملاً با ایشان موافق هستم که می‌گوید: «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند، نه هرکه آینه برداشت سکندری داند». ما نمی‌توانیم بگوییم: «هرکس اعتیاد خود را ترک کرد، دو ماه پاکی داشت، سه ماه پاکی داشت، دو سال پاکی داشت، ده سال پاکی داشت می‌تواند راهنما بشود». راهنمای چه بشود؟! همین‌جوری نمی‌شود، چون ممکن است گروهی را به مسلخ ببرد! به‌جای مرغزار! و واقعاً هم دارد این‌طوری می‌شود. ولی کنگره 60 داستانش فرق می‌کند، همه‌چیز آن فرق می‌کند.

یکی از فرق‌های آن این است که الآن با پزشکان می‌نشینیم و داریم مشترکاً کار می‌کنیم. «راهنما» در کنگره 60 معنی خودش را دارد. هرکسی نمی‌تواند راهنما بشود. ما الانه امتحانی که برای کمک راهنمایی دادیم در سطح کشور، فقط اعضاء کنگره 60 و خانواده‌های آنها در این آزمون داخلی شرکت کردند، شاید 17%، 18% قبول شوند. نمرات باید بالای 17 باشد. حتی، 15 یا 16، هم قبول نمی‌شوند. یک سال باید از رهایی آنها گذشته باشد. خود راهنمای آنها باید آنها را تائید کند که ایشان صلاحیت راهنما شدن را دارد. گروه مرزبانی آن شعبه باید او را تائید کنند. بگویند: او ازنظر رفتار اجتماعی، صحبت کردن، همه‌چیز، آن آمادگی را دارد. قسمت ورزشی پارک طالقانی باید او را تائید کنند که او این رشته ورزشی را دارد. وقتی او پیمان بست تشکیل لژیون می‌دهد و فقط 4 سال می‌تواند خدمت کند. شاگردهای او از بیست نفر نمی‌تواند بیشتر باشد. این نیست که 400 تا شاگرد داشته باشد، 100 تا داشته باشد. بسته به ظرفیت لژیون، 8 نفر، بیش از بیست نفر لژیون ظرفیت ندارد. منابعی که امتحان می‌دهد: کتاب‌های: عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر، 14 مقاله، 14 وادی، ادموند و هلیا است. جزوه راهنما و راهنمایی و جزوه شرح وظایف است و بیش از 70 سی دی آموزشی است.

ستاد تحقیقی روی اعضاء کنگره 60 انجام داد که ببیند ماندگاری در درمان چقدر است؟ افراد پس از درمان به‌صورت رندم انتخاب شدند، مرحوم دکتر حاج رسولی با مرکز تحقیقات ستاد انجام داد، بالای 87% ماندگاری در درمان بالای بیست و دو ماه داشتیم. اصلاً اعتیاد در کنگره 60 معنی و مفهومش کاملاً فرق می‌کند. ما بیش از سه الی چهار هزار نفر راهنما داریم. امسال شاید 500، 600 راهنما اضافه شود. یکی می‌گفت: «آهنگری کاری ندارد، آهن را می‌گذاریم، تو کوره قرمز می‌شود، آن را می‌کشیم، میلی می‌شود، می‌زنیم توی سر آن، بیلی می‌شود!» آهنگری این‌طوری نیست. درمان اعتیاد هم این‌طوری نیست. هزاران بالا و پائین دارد. این‌طوری نیست شما او را بنشانید 10 سی‌سی شربت اوپیوم تینکچر بدهید. اگر حالش خوب بود که هیچی، اگر نبود دوباره 5 سی‌سی بدهید! شربت اوپیوم تینکچر، 10 سی‌سی‌اش اثر کشنده دارد؛ یعنی یک گرم تا یک و نیم گرم تریاک خوراکی برای شخصی که عادت ندارد بخورد منجر به مرگ می‌شود. ده سی‌سی شربت تریاک یعنی یک گرم تریاک، اثر کشنده و مرگ‌آور دارد! برای هر فرد فرق می‌کند، یک نفر دارد هروئین تزریق می‌کند، یک نفر دارد شیره می‌خورد، یک نفر دارد تریاک می‌کشد، یک نفر دارد روزی 10 گرم تریاک می‌خورد، یکی روزی بیست گرم شیره می‌خورد. یکی 60 سی‌سی متادون می‌خورد، یکی 150 سی‌سی متادون می‌خورد، یکی یک عدس تریاک می‌خورد. یکی یک عدس تریاک می‌کشد، ... اینها همه باهم فرق می‌کند.اینها همه باید معادل‌سازی بشود، ما نمی‌توانیم برای همه یک رنج کت‌وشلوار بدوزیم بگوییم: «هرکس برایش تنگ بود، گشادش کند، هرکس گشاد بود تنگش کند»! این‌طوری نمی‌شود. باید بنشینیم معادل‌سازی کنیم. کاری که در سیستم کنگره 60 انجام می‌شود. وقتی شخص وارد می‌شود، می‌گویند: «چی مصرف می‌کنی»

ما دو رقم راهنما داریم: یکی راهنمای تازه واردین، یکی راهنمای درمان، راهنمای تازه واردین کارش این است که تا سه جلسه به تازه واردین سرویس بدهد. برنامه درمانی نمی‌دهد، می‌گوید، چکار می‌کنی؟ چه‌کاری انجام نده، مواد را چکار کن، کنگره 60 چیست، درمان در کنگره 60 چگونه است، بعد می‌رود راهنما انتخاب می‌کند. پس باید برای هرکسی حساب شود، محاسبه شود که این چقدر باید مصرف کند، فرم‌های مخصوص دارد. یک نفر در کنگره 60 درمانش با 0.3 سی‌سی شربت اوپیوم تینکچر است، روزانه: 0.3 سی‌سی. یک نفر 16.5 TDS= سی‌سی. بین 3.0 سی‌سی تا 16.5 سی‌سی، 60 برابر تا 70 برابر است.

 افراد باهم متفاوت هستند. همه را راهنما بلد است. از آنها آزمون می‌گیریم، آزمون‌ها را می‌توانید بررسی کنید. بشکافید آنچه شکافتنی نیست. باید تمام جزئیات مشخص بشود. ما باید بدانیم برای چی داریم به او می‌دهیم، هم روی جسم او کارمی کنیم، هم روی روان او کار می‌شود، هم روی جهان‌بینی او کار می‌شود تا برسد به آن مرحله. وقتی‌که راهنما می‌شود، باید به او اجازه بدهند که لژیون بزند، شرایط بسیار بسیار سختی است. کسانی که راهنمای کنگره 60 می‌شوند به عقیده من ازنظر اعتیاد و درمان اعتیاد بی‌نظیر هستند. کاملاً می‌توانید با آنها صحبت کنید، می‌توانید سؤالات امتحان را ببینید. اینها همه بررسی می‌شود، یک نفر در روز مثلاً سه گرم هروئین تزریق می‌کند، چه برنامه‌ای به او می‌دهید؟ 150 سی‌سی متادون می‌خورد، چه برنامه‌ای به او می‌دهید؟ سه گرم تریاک می‌کشد، چه برنامه‌ای به او می‌دهید؟ این‌قدر الکل می‌خورد، چه برنامه‌ای به او می‌دهید؟ ... اینها همه جزءبه‌جزء آموزش داده می‌شود. ما در کنگره 60 چیزی به نام وسوسه نداریم.

درمان از نظر کنگره 60 این است: ما زمانی می‌توانیم بگوییم یک نفر را درمان کردیم که اگر یک هروئینی را درمان کردیم، شب‌ها در انبار هروئین بخوابد و خوابش ببرد. یا اگر تریاکی را درمان کردیم شب‌ها در انبار تریاک بخوابد و خوابش ببرد. طول درمان در کنگره 60 یازده ماه است در پله‌های 21 روزه با ضریب 0.8 تیپر می‌شود تا به صفر برسد. تا سیستم فیزیولوژی او راه‌اندازی شود. تا سیستم عصبی او راه بیافتد. چون اعتیاد ازنظر کنگره 60 یعنی «جایگزینی» سم‌زدایی نیست! ازنظر کنگره 60 اعتیاد یعنی جایگزینی مزمن، جایگزینی کهنه: جایگزینی مواد مخدر بیرون به‌جای مخدر درون. جایگزینی دی استیل مورفین، مورفین، کدئین، آمفتامین، حشیش و ... به‌جای دینورفین، اندورفین، انکفالین، سروتونین، آدرنالین، دوپامین، ... این جایگزینی انجام گرفته. من بارها گفتم برای یک فرد معتاد، هیچ‌چیز جای اعتیاد را نمی‌گیرد، نه نفوذ و بالله خدا، نه عشق، نه پول، نه رفیق... هیچ‌چیز.

تنها چیزی که جای مواد مخدر را برای یک فرد مصرف‌کننده می‌گیرد، خود مواد مخدر درونی بدن است. اگر مواد مخدر درونی بدن راه‌اندازی شد، پر شد، توانستی آن را راه بیاندازی، اصلاً نیازی به وسوسه ندارد.

اینکه از این جدا بشو، با رفقا مصرف نکن، مواد را نبین، زغال را در فروشگاه می‌بینی حالت به هم می‌خورد! سیخ را می‌بینی... شرطی شده! این‌ها اصلاً نیست. در کنگره 60، خودتان دارید می‌بینید، شاهد هستید، مگر شما که کلینیک دارید، داخل کلینیک لژیون دارید، راهنماهای کنگره 60 مگر راهنمای شما نیستند؟ مگر راهنمایان کنگره 60 مصرف‌کنندگان مواد مخدر نبودند؟ مگر راهنمایان کنگره 60 کمک شما شربت تریاک نمی‌دهند؟ راهنمای کنگره 60 مصرف‌کننده تریاک بوده، درمان شده الآن دارد داخل کلینیک‌ها کار می‌کند. گاهی اوقات می‌نشیند کمک دکتر شربت تریاک پر می‌کند. در انبار تریاک دارد کار می‌کند، کنگره 60 در کل کلینیک‌ها راهنما دارد؛ بنابراین ماجرای کنگره 60 کاملاً متفاوت است و این لژیون پزشکان که آمدیم بالا، به خاطر اینکه پائین مشکل داشتیم، مال واکسیناسیون است، سوله‌های بحران شده برای واکسن. به اطبائی که تازه به کنگره 60 آمدند خوش‌آمد می‌گویم. آنها می‌گردند، بچه‌ها را می‌بینند، وضعیت درمان آنها کاملاً فرق می‌کند. کنگره 60 به یک مراحل دیگری رسیده و تمام کارهای خود را به‌صورت علمی و مقاله ارائه می‌دهد، در کنگره‌های پزشکی شرکت می‌کند، صاحب مقاله است، صاحب تئوری‌های خاص خودش است.

به‌هرحال در این هفته ما قدردانی و سپاس‌گزاری می‌کنیم از معلمین خودمان، این هفته در کنگره 60 از شور و شعف خاصی برخوردار است. تمام اعضاء کنگره 60 اجازه ندارند باهم رابطه مالی داشته باشند. اعضاء کنگره 60 اجازه ندارند باهم رابطه اقتصادی داشته باشند. اعضاء کنگره 60 اجازه ندارند خانه‌های همدیگر رفت‌وآمد کنند، با همدیگر دوست شوند. اعضاء کنگره 60 اجازه ندارند به هم تلفن بدهند و تلفن بگیرند. بچه‌ها از راهنماها در کنگره 60 تقدیر می‌کنند. بچه‌ها در کنگره 60 به راهنمای خود احترام می‌گذارند که من در هیچ جا این احترام و قدردانی را ندیدم. سالی یک‌بار بچه‌ها از راهنمای خود با یک پاکت قدردانی می‌کنند. هم قبلاً، هم زباناً و هم عملاً. این هست که ماجراها همه فرق می‌کند. من در امریکا هم که دائماً با ویلیام در ارتباط هستم که از بزرگان NA بوده و هست، با آموزش‌های کنگره 60 دارند ذره‌ذره آشنا می‌شوند. باید ارتباطی باشد، نقطه علمی باشد که پزشک و سازمان‌ها بتوانند باهم هماهنگ باشند. بتوانند باهم کار بکنند، بتوانند همدیگر را قبول داشته باشند که همدیگر را پذیرش بکنند. ما الانه رقمی بین ده هراز تا یازده هزار نفر در سطح کشور به‌طور ثابت روی شربت اوتی داریم؛ که بیش از 300 کلینیک در سطح کشور شربت اوتی را توزیع می‌کنند و به آنها می‌دهند؛ یعنی ما دوز را مشخص می‌کنیم می‌دهیم به رهجوها، می‌روند به کلینیک‌ها و داروی خود را می‌گیرند؛ یعنی همکاری این‌چنین باهم داریم؛ و آمدیم گروه‌درمانی را در کلینیک‌ها راه‌اندازی کردیم. بعضی کلینیک‌ها دارند یواش‌یواش تبدیل به واحدهای کوچکی مثل کنگره 60 می‌شوند که بسیار بسیار زیاد هم رهایی دارند.

باز این هفته را تبریک می‌گویم. چون هفته بعد 3 الی 4 روز تعطیل است و اجازه خروج از تهران هم نداریم، من هفته دیگر جلسه را می‌گذارم.

 

نگارش: مسافر علی

تهیه و تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .