اولین جلسه از دوره بیستم و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره 60 نمایندگی صائب تبریزی با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر راحله و دبیری همسفر شادی، با دستور جلسه « ازدواج » دوشنبه 29 دی ماه 1399 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر؛ از راهنمای بزرگوارم خانم المیرا تشکر میکنم؛ که این فرصت و اجازه را به من دادند تا این جایگاه را برای اولین بار تجربه کنم و خدای خودم را شاکر و سپاس گذارم که عضو کنگره 60 هستم و میتوانم اینجا آموزش ببینم و خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته؛ ازدواج است. این دستور جلسه از سال 96 وارد دستور جلسات هفتگی کنگره شده است و این پیام را میرساند؛ که این مبحث از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است. کل دستور جلسات برای باز شدن مسائل و موضوعات است، یعنی وقتی مبحثی را موردبحث و گفتوگو قرار میدهیم این باعث میشود تا بیشتر در ذهن بماند و درک و فهم آن آسانتر باشد. ازدواج یکی از ارکان مهم زندگی هست، یک امر مقدس و پیمان مقدس الهی که در دین اسلام هم خیلی به آن تأکید شده است و برای هر زن و مردی واجب دانسته شده است. احادیث خیلی زیادی در رابطه با ازدواج داریم؛ ازجمله اینکه؛ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «با ازدواج نیمی ازایمان کامل میشود.» خدا را شکر میکنم که ما خوشبختانه کنگره و آموزشهای کنگره راداریم چه برای کسانی که ازدواج کردهاند و چه برای کسانی که در شرف ازدواج هستند، کاملاً کاربردی و مؤثر است. اینکه ما اینجا داریم، آموزش میبینیم به مرحلهی خودشناسی میرسیم، به آگاهی میرسیم، جهانبینی ما رشد میکند و کسی که از این سه مرحله بتواند، عبور کند با آگاهی و درک بهتری میتواند مسائل را حل کند، میتواند در زندگی تصمیمات درستی بگیرد، میتواند زندگی سالمی داشته باشد. از آنجایی که انسانها کامل نیستند و تکامل در جمع صورت میگیرد، ما در کنگره به عینه کاملاً تکامل را میبینیم در مورد ازدواج میتوانم، بگویم؛ هر دختر و پسری که به دورهی جوانی پا میگذارند و بزرگ میشوند؛ آرزوی این رادارند که خانواده تشکیل دهند و ازدواج کنند.
ازدواج چه است؟ ازدواج عهدهدار این وظیفه است؛ که دو نفر که باهم هیچ ارتباطی ندارند، بین آنها الفت وانس ایجاد میکند که در مشکلات در کنار هم باشند، بتوانند سختیها را باهم حل کنند و پوشانندهی عیبهای هم باشند و از همه مهمتر به هم آرامش دهند هم دیگر را کامل کنند. ولی متأسفانه امروزه جوانان از ازدواج فرار میکنند چرا؟ چون توقعات بالا رفته است، مهریهها سنگین شده است، تجملات و تشریفات بیشتر شده و این به ضرر جوانان است. متأسفانه خانوادهها بهجای اینکه جلوی این فاجعه را بگیرند، بیشتر به آن دامن میزنند، بیشتر استقبال میکنند، رقابت میکنند با خانوادههایی که مهریه دخترشان بر اساس تاریخ تولدشان است و میگویند؛ چرا ما این کار را نکنیم؟! این باعث میشود؛ سن ازدواج بالا برود و وقتی سن ازدواج بالا میرود؛ بزهکاری هم بیشتر میشود، فساد بیشتر میشود و خیلی از بیبند و باریهای دیگر که از بحث اینجا خارج است. چیزی که میخواهم، بگویم این است؛ که فقط روی مسائل مالی زوم نکنیم، مسائل مالی اهمیت دارد ولی نه آنقدر که زندگی را تحتالشعاع قرار بدهد. به فرموده آقای مهندس؛ سن ازدواج 20 سال بود؛ ولی الآن به 30، 40 سال رسیده است. این تجملات باعث شده کسی که میخواهد ازدواج کند، در او این توقعات به وجود بیایید؛ که باید ماشین و خانه درست و حسابی داشته باشد و خیلی توقعات دیگر. چگونه توقعاتمان را کم کنیم. زندگی را آسان بگیریم، معیارهای دیگری را مدنظر داشته باشیم، صداقت و ایمان را در نظر داشته باشیم.
در ازدواج کسی که ایمانش کامل باشد؛ واقعاً در صراط مستقیم حرکت میکند، میتواند زندگی را خوب اداره کند، زندگی قوی و سالمی خواهد داشت. کسی که صداقت دارد به نظر من خیلی زندگی سالمی دارد. دختر و پسر باید قبل از ازدواج هر چیزی که دارند؛ صادقانه به هم بگویند و تفکرات و علائق خود را صادقانه بیان کنند. موضوع دیگری که مهمترین معیار در ازدواج است، حس مسئولیتپذیری طرفین هست، نسبت به زندگی، نسبت به فرزندانشان و نسبت به خودشان که مسئولیتپذیر باشند. و یک مسئله مهم دیگر، همانطور که بهسلامت جسمانی اهمیت میدهیم، بايد به همان اندازه بهسلامت روانی هم اهمیت بدهیم، کسی که سلامت روانی خوبی نداشته باشد، تفکر سالمی نداشته باشد، نمیتواند زندگی خوبی را اداره کند، نمیتواند، زندگی قوی داشته باشد، همیشه با مشکلات دست و پنجه نرم میکند؛ شاید زندگی او به سرانجام نرسد. و این مستلزم این است که دختر و پسر قبل از ازدواج هم دیگر را بشناسند، برای ازدواج عجله نکنند. حتماً خانوادهها باهم رفتوآمد داشته باشند، آشنا بشوند و روحیات هم را بلد باشند و بفهمند تا بتوانند؛ ازدواج موفقی داشته باشند. خدا را شکر ما اینجا آموزش میبینیم. هر آموزشی در هر موضوعی و هر مبحثی را ما اینجا آموزش میبینیم و این هم برای خودمان و فرزندانمان بهتراست. و یک نکته مهم دیگر این است؛ که به نظر من چیزهایی که بنا و ستون خانواده رامحکم نگه میدارند، یکی در وادی چهاردهم به آن اشارهشده، عشق و محبت است، اگر عشق و محبت در زندگی جاری باشد؛ مطمئناً مشکلات و مسائل دیگر ذرهذره درست میشود. یکی هم احترام متقابل بین زوجین هست؛ که این هم پایههای زندگی را مستحکم میکند. امیدوارم روزی برسد؛ که همهی جوانان سرزمینمان بهراحتی ازدواج کنند، ازدواج آسانی داشته باشند و معنای عشق و محبت را به اتمام وجود لمس و درک کنند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، سپاسگزارم.
خدمتگزاران در جلسه
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
لژیون خدمتگزار: لژیون دوم
تایپ متن: همسفر فاطمه لژیون دوم
تنظیم: همسفر کبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
868