خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمیکند، مگر آنکه آن قوم خواستههای نامعقولشان را کنار بگذارند.
زمین زیباترین کره ایست که خالق برای زیستن ما خلق کرد و این مهد زیبا برای پرورش و رشد این خلق جدید یعنی انسان گسترده شد؛ اما چرا این زیباییها رفتهرفته کمرنگ شده آنقدر که برای برخی حتی به چشم هم نمیآید؟ به نظرتان انسانها در این مورد چقدر تأثیرگذار بوده و هستند؟ ازنظر ویران کردن طبیعت و محیطزیست که کم نگذاشتهایم، برای لذت بردن و تفریح در آن پا گذاشتیم و آن را مبدل به زبالهدانی کردیم، برای آسایش خود در حریم رودخانهها خانه ساختیم و دود و دیاکسید کربن را روانهی آسمانها کردیم و در عوض درختان را قطع نموده و نسل حیوانات و جانوران را به انقراض کشاندهایم.
کاش فقط غصهی ما به همینجا ختم میشد برخی از ما انسانها به هم نوع خودمان هم رحم نمیکنیم از جنگها و کشت و کشتارها برای منافع شخصیمان گرفته تا کمفروشی و احتکار و گرانفروشی. انگار همگی برای نابودی کرهی زمین و نسل بشر عزممان را جزم کردهایم، گاهی حتی در حق خودمان و خانوادهمان نیز ظلم روا میداریم و تیشه برریشهی خودمان میزنیم از سیگار، قلیان و الکل گرفته تا انواع مواد مخدر، محرک، افکار منفی و ضد ارزشهای در ظاهر رنگی و در حقیقت سیاه و...
حالا که خرمان در گِل گیرکرده دست به آسمان دراز میکنیم و به خدا شکوه و شکایت که چرا دیگر زمینت جای زندگی کردن نیست؟ همهجا پرشده از بیماری و فقر و فساد؟ آیا به نظرتان اگر کسی به من خانهای برای زندگی اهدا کند و من آن را تبدیل به ویرانه کنم صاحبخانه مقصراست؟ از توقعمان از خدا که بگذریم همهی ما دست روی دست گذاشتهایم و چشم امیدمان را به دیگر انسانها و یا حکومتها دوختهایم، درحالیکه اعمال ما در خطوط تقدیر نقش اصلی را ایفا میکنند.
ختم کلام چیزی است که در اوایل این مقاله به آن اشاره کردم، خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آن قوم خواستههای نامعقول خود را رها کنند. بهراستی اگر همگان از کوچکترین عضو جامعه تا بزرگترین، دوربین را سمت خودشان برگردانند و خواستههای نامعقولشان را رها کنند و انرژیشان را بهجای شکوه و شکایت صرف انجام درستِ کارها و وظایفشان کنند چه اتفاقی میافتد؟ آیا آنوقت زمین جای بهتری نمیشود؟ من اگر بهعنوان مادر به طبیعت احترام بگذارم و فرزندانم این را نهتنها در گفتارم، بلکه در اعمالم نیز مشاهده کنند و بیاموزند و این نسل به نسل بهصورت یک فرهنگ دربیاید و یا من اگر دست از این موجود تَکبعدی بودن بردارم و به فکر دیگر همنوعان خود باشم و بهجای سَم، مِهر را گسترش دهم آیا متضرر میشوم؟
متأسفانه همهی ما یاد گرفتهایم برای تبرئهی خود، دیگران را با دلیل و مدرک متهم کنیم و چهکاری آسانتر از این بهجای زحمت تزکیه و پالایش و خودسازی شروع میکنیم و متهمان را دریک صف عریض و طویل به خط میکنیم و برایشان حکم صادر میکنیم از خانواده و دوست و آشنا و مردم غریبه گرفته تا جامعه و رئیس آن و در رأس هم خداوند که پس چرا به ما رحم نمیکند و با این اوصاف منتظریم خوشبختی درِ خانهمان را بزند و ما را غافلگیر کند؛ اما عقیدهی من این است، هرکس به سهم خود، حال میخواهید حرفم را شعار بدانید یا حقیقت آن دیگر عقیدهی شماست و برایم محترم.
نویسنده: کمک راهنما خانم سمیه لژیون ششم
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1126