هفتمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی پارک لاله ویژه آقایان مسافر و همسفران با دستور جلسه «لزوم تأسیس دانشگاه» به استادی کمک راهنما مسافر حامد و نگهبانی موقت مسافر داوود و دبیری مسافر رسول در روز سهشنبه 29 مهر ماه 1399 ساعت 6:30 صبح شروع بکار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم مسافر از نگهبان و دبیر جلسه تشکر میکنم که مرا برای استادی این جلسه دعوت کردند. وقتی کسی استاد جلسه میشود میگوید خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم. داشتم با خود فکر میکردم چقدر این روزهای خوشحال بودن در کنگره زیاد شده است و به نظر من این چیزی نیست جز حقانیت کنگره و درمانی که در آن در حال اتفاق افتادن است و این نعمتی است که انسانها در بیرون از کنگره از آن برخوردار نیستند. من در زندگی آنقدر دروغ شنیده بودم و آنقدر فریبخورده بودم که باور چیزی به اسم درمان که در کنگره گفته میشود هنوز هم بعد از 4 سال رهایی برایم سخت است.چون دروغ و حقیقت همیشه باهم آمیخته هستند. این حقیقت برای مخابره به هستی نیاز به یک مکان خاص دارد و 20 سال است که مقدمات فراهم شدن این مکان در حال فراهم شدن است. چیزی که مهندس مدتهاست بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در پیامها و بیاناتشان درباره تأسیس یک آکادمی و دانشگاه صحبت میکنند.
البته به نظر من قدمت این هدف فقط همین بیست سال نیست بلکه بسیار بیشتر است و این من هستم که از آن خبر ندارم. این دانشگاه متعلق به هیچ شخص و فرد و کشور نیست بلکه متعلق به تمام هستی است. این دانشگاه متعلق به کسانی است که دربند اهریمن هستند. درمان اعتیاد فقط یک روی این دانشگاه است. در این دانشگاه درمان درد و رنج بشر مورد توجه است. در پیامهای کتاب 60 درجه قسمتی است که میگوید وقتیکه خورشید عالمتاب شروع به تابیدن میکند هیچکسی نمیتواند جلوی تابش آن را بگیرد. به نظر من انسانها زمان زیادی است که در یک خواب گران به سر میبرند و تا زمانی که این خورشید نتابد و شب تبدیل به روز نشود این خواب ادامه دارد. این خورشید قرار است دوباره از مشرق زمین شروع به تابیدن کند و مکان آنهم کنگره 60 است. چهارشنبه هفته پیش در جلسهای که جناب مهندس استاد و نگهبان آن بود، فردی به شعبه آکادمی آمد که میگفت من زمانی که وارد کنگره شدم شناسنامه و کارت ملی نداشتم چند سال از سفر آن فرد گذشت و او آنقدر توانمند شد که با کمک پانصدمیلیونی به پهلوانی رسید. حالا اینکه کسی که شناسنامه ندارد اما طی چند سال در کنگره بودن به این توانایی مالی و شجاعت رسیده است که 500 میلیون بخشیده بسیار جای تفکر و تعمق دارد. هیچ هدفی بالاتر از این نیست که انسانها را از این درد و رنج نجات دهد و حد و مرزی هم برای آن وجود نداشته باشد. بسیاری از افراد تلاش میکنند مسائل ضد ارزشی که در دنیا شاهد آن هستیم مثل سیگار کشیدن، جنگ و... را ترویج دهند و به همه کشورها صادر کنند اما در کنگره معکوس این مسئله حرکت میشود. کاشتن درخت، درمان اعتیاد، نجات خانوادهها از بدبختی، به سروسامان رسید جوانها همه مصداقی از این حرکت معکوس است.
من هم امروز افتخار میکنم که جزئی از این حرکت هستم. به نظر من ارتباطی بین این دستور جلسه با کاری که از دست من برمیآید وجود دارد و آن به جشن گلریزان پیش رو برمیگردد. به این دلیل که طبق فرموده جناب مهندس در این مقطع از حیات بهواسطه کنگره فرصتی برای من مهیا شده است که من بتوانم خودم را بالا بکشم. مسئله بهشت موعود مطرح است و این فرصت در اختیار و در دسترس من است. این صحبتهای مهندس حتماً یک مبنا و قطعیتی دارد. امیدوارم که هرکدام از ما نقشی در آجرهای این دانشگاه داشته باشیم. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
تهیه و تنظیم: مسافر محمد لژیون 19 آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1119